علیاکبر عباسی: یکی از استراتژیهای اصلی رسانههای بیگانه و همچنین برخی جریانهای سیاسی داخلی، هجمههای گسترده علیه شورای نگهبان و تلاش برای زیر سوال بردن این نهاد است. این مساله بویژه در دوران انتخاباتها بیشتر شدت میگیرد و آنگاه که موسم انتخابات میرسد، هجمهها علیه شورای نگهبان نیز گستردهتر میشود. نگاهی به فرآیند انتخاباتهای مختلفی که در طول 36 سال گذشته برگزار شده و نتایجی که به بارآورده است، علاوه بر اینکه پوچ بودن ادعاهای هجمهکنندگان به شورای نگهبان را نشان میدهد، از انگیزه اصلی آنها از این تخریبها نیز پرده برمیدارد.
1- نگاهی به مواضع هجمهکنندگان به شورای نگهبان در قبال نتایج انتخاباتهای مختلف نشان میدهد بهطورکلی این جریان هرکجا که نتیجه انتخابات به نفعش نباشد معترض است و تلاش میکند فرآیند انتخابات را زیرسوال ببرد. نکته قابل توجه این است که آنها حتی زمانی هم که برگزارکننده انتخابات خودشان هستند، از این مشی دست برنمیدارند. بهعنوان نمونه در انتخابات سال 76 که دولت سازندگی مسؤول برگزاری انتخابات بود، شخص رفسنجانی بهعنوان رئیس دولت، در نماز جمعه به شایعهپراکنی در رابطه با احتمال تقلب در انتخابات پرداخت و این موضوع به طور گسترده در جامعه تبلیغ شد. این در حالی است که در انتخابات سال 84 هم که دولت اصلاحات مسؤول برگزاری انتخابات بود، باز هم رفسنجانی چون خودش پیروز انتخابات نشد، سلامت انتخابات را زیر سوال برد و فائزه هاشمی نیز عدم پیروزی پدرش در انتخابات آن سال را نتیجه بیعرضگی رئیس دولت اصلاحات عنوان کرد. علاوه بر این، همان دولتی که انتخابات سال 88 را برگزار کرد، همان دولت هم انتخابات سال 92 را برگزار کرد اما در قبال انتخابات سال 88، اموال عمومی را به آتش کشیده و بزرگترین هزینههای ممکن را بر مردم تحمیل کردند اما انتخابات سال 92 را دموکراتیکترین انتخابات دنیا نامیدند. دلیلی که این جریان در قبال 2 انتخابات کاملا مشابه، موضعی با 180 درجه تفاوت اتخاذ میکند، صرفا نتیجه آن است بهطوریکه هر زمان که نتیجه انتخابات پیروزی آنها باشد، به تمجید از انتخابات و حضور مردم میپردازند و آنگاه که مردم افراد دیگری را انتخاب کنند، در نتیجه انتخابات تشکیک وارد کرده و مردم را به فقر تحلیل متهم میکنند.
2- بررسی انتخاباتهای مختلف ثابت کرده است که میزان مشارکت مردم در انتخابات به عملکرد شورای نگهبان و ردصلاحیتها بستگی ندارد. در واقع هرچند اصلاحطلبان تلاش میکنند عملکرد شورای نگهبان و کیفیت حضور خودشان در انتخاباتها را در میزان مشارکت مردم تعیینکننده عنوان کنند اما این مساله صرفا عملیات روانی و حربه تبلیغاتی آنهاست و در واقعیت حضور مردم، تعیینکننده نیست. بهعنوان نمونه در انتخابات مجلس نهم و در شرایطی که جریان اصلاحات انتخابات را تحریم کرده بود و حتی رئیس دولت اصلاحات قبل از انتخابات، از مشارکت کمتر از 30 درصدی در انتخابات مجلس نهم سخن گفته بود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد، حضور پرشور و با درصد بالا بود بهطوریکه میزان مشارکت در انتخابات مجلس نهم تقریبا به اندازه میزان مشارکت در انتخابات مجلس ششم که نقطه آمال جریان اصلاحات محسوب میشود بود. همچنین در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی اصلا شورای نگهبان هنوز شکل نگرفته بود اما میزان مشارکت در آن انتخابات که در سالهای آغازین انقلاب هم برگزار شد، تنها 52 درصد بود و یکی از کمترین میزان مشارکتها در کل دورههای انتخابات رقم خورد. نکته قابل توجه اینکه در آن انتخابات محمد موسویخوئینیها مسؤول نظارت بر کاندیداها بود. علاوه بر این، انتخابات شورای شهر دوم که شورای نگهبان هیچ نقشی در آن نداشت و برگزارکننده آن دولت اصلاحات و نظارت هم برعهده مجلس ششم بود، پایینترین میزان مشارکت در همه انتخاباتهای بعد از انقلاب رقم خورد.
3- نگاهی به عملکرد شورای نگهبان در دورههای مختلف نشان میدهد اتهام جناحی و سیاسی عمل کردن شورای نگهبان، ادعایی پوچ است و هرچند برخی گروههای سیاسی با اهدافی خاص این مساله را به طور گسترده تبلیغ میکنند اما عملکرد این شورا نشان داده برای شورای نگهبان جناحهای مختلف سیاسی موضوعیت ندارد و این شورا با کسی تعارف ندارد. رد صلاحیت چهرههای شاخص اصولگرا در دورههای مختلف، نشانه این واقعیت است. بهعنوان نمونه میتوان به ردصلاحیت افرادی چون شهابالدین صدر در انتخابات مجلس نهم و علیرضا زاکانی و باقریلنکرانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم اشاره کرد.
4- پیروزی یا عدم پیروزی جناحهای سیاسی مختلف در انتخابات ربطی به نظارت شورای نگهبان ندارد و فرآیند انتخابات و نتیجه آن در دورههای مختلف، نشان داده است تعیینکننده نتیجه انتخابات، اراده و رای مردم است. بهعنوان نمونه، انتخابات شورای شهر دوم در اوج مانور جریان اصلاحات و توسط آن دولت برگزار شد. در آن انتخابات شورای نگهبان هیچ نقشی نداشت و نظارت بر کاندیداهای انتخابات هم بر عهده مجلس ششم بود اما نتیجه آن شکست سنگین اصلاحطلبان شد.
5- اینکه در مواردی ممکن است اعضای شورای نگهبان مرتکب اشتباهاتی شوند، قابل انکار نیست و دبیر شورای نگهبان نیز خود از این مساله سخن گفته و حتی ابراز داشته در مواردی در قبال افرادی اشتباهاتی هم صورت گرفته که اعضای شورا آنگاه که به اشتباه خود پی بردهاند از فرد مورد نظر عذخواهی و طلب حلالیت کردهاند اما بدون تردید اشتباهات احتمالی غیرعمدی با جنجالهای سیاسی و تهمت جناحی عمل کردن به این شورا نمیتواند نسبتی داشته باشد.
6- همه آنچه گفته شد به وضوح نشان میدهد ادعاهایی که در قبال شورای نگهبان مطرح میشود، نسبتی با واقعیتهای عملکرد این نهاد ندارد و برخی گروههای سیاسی که خودشان هم از بیاساس بودن اتهاماتشان در قبال این شورا آگاه هستند، با هدف تخریب هرچه بیشتر این نهاد و ایجاد تنش و جنجال در انتخابات و بدبینی جامعه نسبت به شورای نگهبان و مظلومنمایی و توجیه شکستهایشان در انتخابات، به هجمه گسترده علیه شورای نگهبان میپردازند.