printlogo


کد خبر: 151278تاریخ: 1394/10/12 00:00
آیا دولت خود را برای عواقب تحریم‌های جدید آماده کرده است؟
برجام‌زدگی!

مجتبی اصغری: قوانین، احکام و اجرائیات ضدایرانی پشت سر هم در کنگره، دیوان عالی و وزارت خزانه‌داری آمریکا ردیف شده‌اند و مثل بمب‌های خوشه‌ای حقوقی به سمت دولت و ملت ایران شلیک می‌شوند؛ از قانون محدودکننده آزادی سفر به ایران برای دارندگان پاسپورت 38 کشور جهان تا حکم برداشت ۲ میلیارد دلاری از دارایی‌های ایران به بهانه انفجارهای بیروت و الخبر عربستان تا اضافه شدن 11 شخص و شرکت مرتبط با برنامه‌ موشکی ایران به فهرست تحریم‌ها توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا! اما این پایان راه نیست... بنا بر اخبار منتشر‌شده در آمریکا، پیش‌نویس 3 قانون تحریمی ضد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنگره آماده شده که براساس آن جدی‌ترین نیروی در حال مبارزه با داعش در خاورمیانه، به بهانه «حمایت از تروریسم» و «نقض حقوق‌بشر»، در لیست تحریم‌ها قرار می‌گیرد. نکته اساسی اینجاست که دولت آمریکا تاکنون در رد هیچ‌یک از طرح‌ها و قوانین و احکام مذکور اقدامی انجام نداده و حتی قانون «محدودیت ویزا» را با اعلام موافقت عمومی امضا کرده است!
بخشی از رسانه‌های آمریکایی حامی «توافق با ایران»، روند مذکور را «اقدام به قتل برجام» نزد افکار عمومی، توسط کنگره و دولت آمریکا ارزیابی و درباره تاثیر آن بر آینده سیاسی دولت یازدهم، هشدار داده‌اند.
گروهی از تحلیلگران خارجی، همکاری دولت آمریکا با کنگره در تصویب قوانین ضدایرانی «محدودیت ویزا» را در راستای پاسخ‌دهی به موج واکنش‌های احساسی به راه افتاده در جامعه آمریکا پس از حملات پاریس ارزیابی می‌کنند.
اما هیچ یک از تحلیل‌های بی‌قواره و مضحک منتشر شده در رسانه‌های آمریکایی و اروپایی توجیهی منطقی و عقلانی برای نقض برجام بلافاصله پس از اجرای شوی رسانه‌ای «صلح با ایران» ارائه نمی‌کنند. صحبت از تحلیلگرانی است که «شعار مرگ بر آمریکا»ی ایرانیان را از سر کینه‌ورزی تاریخی و بی‌مورد برچسب می‌زنند و بی‌اعتمادی مردم ایران به سیاستمداران آمریکایی را «افراط‌گرانه» و «غیرمنطقی» می‌نامند اما برداشت میلیاردی از حساب‌های مالی دولت ایران را به بهانه غیرقانونی و غیرحقوقی حملات صورت گرفته در سال‌های دور، با تاخر زمانی چند دهه، «پاسخ به احساسات جامعه آمریکایی» عنوان می‌کنند!
پشت‌پرده این سیاست چیست؟ چرا اوباما با رضایت به تماشای نمایش نقض عملیاتی برجام نشسته و در دفاع از آنچه «ثمره تلاش» خود نامید، پا در میدان نمی‌گذارد که هیچ، وزارت خزانه‌داری‌اش هم تحریم‌های جدید اعمال می‌کند؟
  کنترل پس از خلع سلاح
1- در ایام پیش از امضای برجام، تحلیل‌های بسیاری در تبیین اهداف متفاوت دولت آمریکا و دولتمردان کشورمان در مذاکرات ارائه کردیم که با توجیهات تیم مذاکره‌کننده مواجه شد. از جمله افشای این موضوع که نگاه حاکمیت آمریکا به مذاکرات، برآمده از تصمیمی واحد برای حل‌وفصل بحران سیاسی با ایران نیست و حتی مسیر ریل‌گذاری «توافق» از حوزه «اندیشکده‌های ضدامنیتی» همچون نایاک، پلوشرز و پاگواش آغاز شده است. صحبت از گفت‌وگوهای 10 ساله‌ای است که از ابتدا نیز در مراکز رسمی «خلع سلاح» آغاز شد. به طور مثال مراکز خلع سلاح پلوشرز و پاگواش برای تاثیرگذاری بر بحران اتمی به وجود آمده میان «شوروی و آمریکا» تاسیس شدند و اکنون نیز بخش بزرگی از رسانه‌ها و سیاستمداران حامی توافق، برجام را «بزرگ‌ترین معاهده خلع سلاح تاریخ» برمی‌شمارند که حاصل تلاش مراکز مورد بحث است.
با احتساب تفاوت اهداف مذاکره‌کنندگان، می‌توان واکنش‌های پس از عقد توافق در طرف آمریکایی را نیز به شکلی متفاوت تحلیل کرد. وقتی برخلاف باورهای غلط طرف ایرانی پای «سازش» و «حل اختلافات سیاسی از مسیر دیپلماسی» و «احترام متقابل» و «تخریب دیوار بی‌اعتمادی»، در میان نباشد و هدف خلع‌سلاح و کنترل کشوری باشد که خود با تایید ارزیابی نهایی آژانس پذیرفته تا پیش از سال 2003 یک برنامه ساختارمند تسلیحات هسته‌ای داشته، فشار پس از توافق برای شکست نظام جمهوری اسلامی ایران و کنترل قدرت آن، از منظر سایر کشورها، متاسفانه منطقی ارزیابی می‌شود.
  تغییر رژیم با تحریم جدید
2- پایگاه آمریکایی لابلاگ، نزدیک به دموکرات‌ها، در تایید استدلال‌های مطرح شده در سطور بالا می‌نویسد: «نومحافظه‌کاران آمریکا هنوز به دنبال تغییر رژیم هستند و به وضوح ایران را دشمن شماره یک خود در خاورمیانه می‌دانند که امضای برجام برای کنترل قدرت تسلیحاتی آن کافی نیست».
البته نویسنده مقاله لابلاگ، عملکرد نئوکان‌های آمریکایی را تایید نمی‌کند و تلاش آنها برای گسترش بحران در خاورمیانه از 3 پایتخت عربی بغداد، دمشق و صنعا به بیروت با تجهیز گروه‌های نظامی تروریستی را «جهل مشترک» و «عقبگرد منطقه‌ای» تعبیر می‌کند. با این وجود شرح او از چنین نقشه پلیدی در کنار مشاهده همراهی دولت آمریکا در نقض مکرر برجام، آشکارکننده نقشه چندلایه آمریکایی‌ها برای شکست ایران و محور مقاومت اسلامی در جهان است.
3- «الیوت کوهن»، متخصص تسلیحات نظامی ناتو  و مشاور «کاندولیزا رایس» در دولت «بوش»، در مقاله‌ای مشترک با «اریک ادلمن»، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا و «ری تکیه»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا؛ دوره پس از برجام برای تهران را «سخت» ارزیابی کرده و می‌نویسد: «امضای برجام محصول نهایی تلاش همه‌جانبه 10 ساله برای کنترل تسلیحات است که البته کمبودهای بسیاری نیز دارد».
نویسندگان این مقاله معتقدند رفتار دولت آمریکا با ایران باید به‌گونه‌ای باشد که دقیقا مشخص شود «ایران یک کشور معمولی نیست که برای تامین منافع خود تلاش می‌کند، بلکه یک رژیم انقلابی است که حرکت به سمت تسلیحات اتمی در طبیعت آن است».
به نظر می‌رسد با توجه به انتشار ارزیابی نهایی «آمانو»، مدیرکل آژانس انرژی اتمی در تایید نیت و خواسته نئوکان‌ها و تلاش مشترک «جان کری» و «اوباما» برای ثبت رویه تاریخی «مجرمیت هسته‌ای ایران»، نقض عملیاتی و مکرر برجام، تازه آغاز شده است و «تنبیهات» بیشتری برای کشوری که با پای خود وارد این فرآیند شده و برخی اتهامات را پذیرفته، در پیش است.
  زین کردن اسب سرکش
نویسندگان مقاله مذکور، در پایان تاکید کرده‌اند با توجه به درک تاریخی آمریکا از مقامات ایران، طبیعی است که دولت اوباما برای «شکست رژیم ایران» و تغییر حاکمیت تلاش کند تا امنیت همسایگان و اسرائیل و ثبات خاورمیانه تامین شود.
اهمیت این مقاله تاریخی که در یادداشت منتشر شده در لابلاگ با عنوان «نئوکان‌ها به دنبال تغییر رژیم ایران» مورد استناد قرار گرفته، در همراهی عملیاتی اوباما با تحلیل استراتژیک اما قدیمی نئوکان‌های حامی طرح «تغییر رژیم ایران» است. این همان استدلال گمشده‌ای است که می‌تواند رفتار عجیب شخص اوباما و تیمش در تایید و توجیه قوانین ضد ایرانی تصویب شده در کنگره را تحلیل کند.
رهبر حکیم انقلاب، حتی پیش از امضای برجام و در بحبوحه قسم و آیه حامیان داخلی اوبامای «مودب و باهوش»، در تحلیل تاکید برخی دولتمردان آمریکا مبنی بر پایان سیاست تلاش برای «تغییر نظام ایران» در 21 اسفند 93، فرمودند: «دشمنان نظام می‌گویند دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستیم نه تغییر نظام! تغییر رفتار نظام، یعنی ملت ایران از لوازم حتمی حرکت به سمت تحقق آرمان‌های خود و اجرای اسلام کامل کوتاه بیاید و این هدف، در واقع همان تغییر نظام و نابودی سیرت دین در حرکت عمومی نظام اسلامی است که این بار، از این طریق دنبال می‌شود».
  سکوت علامت رضایت؟!
به این ترتیب می‌توان چنین نتیجه گرفت که در «دوران سخت پسابرجام» تازه مرحله اعمال فشارهای بیشتر آمریکا بر دولت، با هدف تاثیرگذاری بر رفتار دولتمردان و ادامه پروسه عقب‌نشینی آغاز شده است. نوع رفتار دولت یازدهم با آمریکا به عنوان ضامن اجرای برجام و عدم تصویب تحریم‌های جدید ضد ایران، در ادامه یا توقف این روند بسیار تاثیرگذار است، چرا که آمریکایی‌ها اعم از نئوکان و نئولیبرال، تمایل به از دست رفتن برجام و خروج ایران از تله حقوقی مذکور ندارند. آیا کنترل نحوه عملکرد اوباما، با انتشار توجیهات فاجعه‌بار عراقچی، مذاکره‌کننده ارشد ایران و واکنش ناقص سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور، در برابر نقض برجام، ممکن است؟ آیا دولت خود را برای عواقب داخلی و بین‌المللی تصویب قوانین ضدایرانی جدید آماده کرده که اینگونه منفعلانه با «قتل رسمی برجام» تعامل می‌کند؟ آیا حقیقتا «برجام» برای دولت یازدهم سندی ارزشمند است؟!


Page Generated in 0/0058 sec