printlogo


کد خبر: 151360تاریخ: 1394/10/14 00:00
نگاهی دوباره به شیوه و نوع تصمیم‌گیری‌ها در روزهای قرمز پایتخت
تصمیم‌گیری در هوای بلاتکلیفی!
سردرگمی کارمند، دانشجو و دانش‌آموز از شیوه مدیریت روزهای آلوده هوا

‎محمد صادق زمانی: یکی از جملات طنزی که از هفته گذشته با قرار گرفتن وضعیت هوای پایتخت در شرایط قرمز از نظر آلودگی هوا، در فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دست به دست، نقل می‌شود، این است: «از یک دانشجو پرسیدند به نظرت چرا دولت، در این وضعیت قرمز هوا، تنها مدارس را تعطیل کرد و دانشگاه‌ها را نه؟! پاسخ داد: نمی‌دونی؟! برای اینکه دانشجو، آبشش داره!»؛ این تنها یک طنز نیست، بلکه اعلام نارضایتی است به ضعف مدیریت در‎ هوای بحرانی!
‎بحران آلودگی هوا، مانند یک شورشی یاغی سر به طغیان برداشته و کمر به قتل شهر و شهروندان بسته است، در هفته‌های گذشته 2 بار، وضعیت هوای تهران قرمز شد که البته تنها بار اول، مدارس همه مقاطع تحصیلی تعطیل شد اما بار دوم نه! از طرفی، مدارس شهرری و کهریزک تنها برای یک نوبت، از تعطیلی در این هوای کشنده بهره‌مند شدند و چند روز بعد در شرایطی که همگان انتظار داشتند مدارس این 2 نقطه ‎تعطیل شود، بنا به دلایلی، دانش‌آموزان کهریزک و شهرری به مدرسه رفتند.
در چنین شرایطی، تعطیلی ادارات هم در ابهام بود و کارمندان زیر علامت پرسش‌های گوناگون، در چنین هوای مرگباری، سر کار رفتند! از یک سو، کارمندان انتظار داشتند سلامتی این قشر هم مهم باشد و از طرف دیگر در این چشم‌انتظاری، به دلیل ضعف اطلاع‌رسانی، معلق ماندند.  البته این ضعف اطلاع‌رسانی برای آلودگی هوا و بلاتکلیفی در این باره، درد مشترک همه شهروندان بود، هست و اگر به همین منوال پیش برود، خواهد بود! از کمیته اضطرار آلودگی هوا هم که چیزی نصیب ‎شهروندان و پایتخت نشد!  مشخص نیست این کمیته به طور دقیق چه شیوه و روشی برای تصمیم‌گیری‌ها در مواقع آلودگی هوا دارد!
‎جالب اینجاست که در کشورهایی مانند آلمان، زمانی که هوا بحرانی می‌شود، تنها درد، همان آلودگی هواست و درد جدیدی به نام «بلاتکلیفی در مدیریت آلودگی هوا» به دردهای شهروندان افزوده نمی‌شود! آیا سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی اصلی آلودگی هوا، تاکنون منشور کارشناسانه و شفافی برای شرایط بحرانی هوا تهیه و تدوین کرده است؟ منشوری که شهروندان، رسانه‌ها و حتی خود مدیران را در وضعیت قرمز هوا، از بلاتکلیفی و سردرگمی برهاند. این مطالبه عمومی بجا و طبیعی است که در شرایط بحرانی آلودگی هوا، باید مدیریت بحران داشته باشیم نه بحران مدیریت. این بلاتکلیفی در مدیریت بحران آلودگی هوا و ضعف اطلاع‌رسانی‌های ضروری در این باره تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟
آیا سازمان حفاظت محیط زیست خود را در این باره موظف و پاسخگو می‌داند؟! چرا باید تصمیم‌گیری در شرایط مرگبار آلودگی هوا تا به این حد بلاتکلیف باشد؟! اینها پرسش‌هایی است که پاسخ هایشان هم بلاتکلیف است. به نظر می‌رسد باید از ضرب‌المثل معروف «پرسید: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان» این اقتباس را هم داشته باشیم که: «پرسید: تکلیف از که آموختی؟ گفت: از بلاتکلیفان»! ‎ای کاش برای برخی عزیزان، به اندازه‌ای که فعالیت‌های انتخاباتی یک تکلیف است، قدم جدی برداشتن برای حل بحران آلودگی هوا نیز یک تکلیف بود!


Page Generated in 0/0074 sec