printlogo


کد خبر: 151375تاریخ: 1394/10/14 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با محسن اسلام‌زاده، کارگردان فیلم «تنها میان طالبان»
سفری به مرز آتش

مرتضی اسماعیل‌دوست: فیلم «تنها میان طالبان» این روزها در بخش بیداری اسلامی و جهانی ششمین دوره جشنواره فیلم «عمار» حضور دارد. اثری که روایتی است از حضور 15 روزه یک مستندساز ایرانی در میان طالبانی که سیمایی مخوف از زیستن را در ذهن تداعی می‌کنند اما این مسیر رسیدن به مرز قندهار برای محسن اسلام‌زاده، سازنده اثر همراه با ماه‌ها انتظار بود؛ سفری تنش‌زا که در مستند «تنها میان طالبان» چندان فرصتی برای اشاره به آن نبود و در گفت‌وگوی انجام شده با فیلمساز جسور مشهدی که بارها با اصابت ترکش و مجروحیت در مسیر مستندسازی مواجه شده است، به آن شرایط رخ داده پرداختم.
 چه شد که موضوع طالبان برای‌تان مهم شد تا با همه دشواری‌ها سراغ ساخت اثری درباره آنها باشید؟
با توجه به اینکه از اهالی خراسان هستم و طالبان در همجواری منطقه ما قرار دارد، تحرکات آنها و مسائلی که دامن زده بودند برایم جای سوالات بسیاری باقی گذاشت و بعد از حادثه ناگواری که در مزارشریف برای دیپلمات‌های ایرانی پیش آمد، این مساله جدی‌تر شد تا اینکه 13 سال بعد از آن رخداد دردناک، موسسه روایت فتح پیشنهاد ساخت مستندی درباره شهدای مزارشریف را به من داد و به همراه آقای شاهسون به عنوان تنها بازمانده آن حادثه راهی افغانستان شدیم و در آنجا با نکته‌های جدید و متفاوتی روبه‌رو شدم و پرداختن به مساله طالبان برایم جالب و جدی‌تر شد.
 مستندی که به دنبال تولیدش بودید، شکل گرفت و به نمایش درآمد؟
آن مستند با نام «دلباخته» در سال 1390 ساخته شد و متاسفانه در این سال‌ها از تلویزیون پخش نشده است. به هر حال مساله رخ داده نگاه‌های سیاسی بسیاری را در بر داشت و محافظه‌کاری‌هایی درباره آن شکل گرفت که البته عدم پخش مستند ما بیشتر به دلیل کم‌کاری تهیه‌کننده بوده که نتوانسته در هیچ جایی آن مستند را نمایش دهد.
 آقای برزیده در ساخت فیلم «مزار شریف» هم با معضلات بسیاری روبه‌رو شدند!
بله، آقای برزیده هم پس از سال‌ها تلاش و انتظار بالاخره توانست فیلم «مزار شریف» را بسازد و اتفاقا نگاهی که ایشان در اثر فوق ارائه کرد به دیدگاه من درباره طالبان و ماجرای رخ داده نزدیک است.
 چگونه و از چه طریقی به قلمرو بسته طالبان رسیدید؟
بعد از آن سفری که داشتیم به دنبال پیگیری ماجرا و یافتن سرنخی جهت ارتباط با طالبان بودم و از طرق مختلف به دنبال این بودم که با این گروه پیچیده آشنا شوم تا اینکه بعد از یک سال و نیم پیگیری‌هایی که داشتم به فردی رسیدم که مدعی بود ارتباطاتی با طالبان دارد.
 همه این موارد را به شخصه دنبال می‌کردید یا از سوی نهادهای دولتی هم حمایت‌هایی صورت گرفت؟
اصلا کمکی از طرف نهادهای دولتی نشد و خودم به شخصه از مسیرهای مختلف سراغ سوژه می‌رفتم تا نزدیک‌تر شوم و با آشنایی پیش آمده با رابطی که پیدا کرده بودم، امیدوار شدم بتوانم وارد حوزه زندگی طالبان برای فیلمبرداری شوم تا اینکه در اواخر سال 1391 سفری به قندهار داشتم و حتی نزدیک کوه‌های تورابورا رفتیم اما شرایط ملاقات پیش نیامد. در حاشیه همان سفر مستندی ساختم با نام «سفر به دیار پشتون‌ها» که بارها از شبکه 4 پخش شد. با توجه به اینکه بخش مهمی از طالبان در قوم پشتون است، این مستند نقش پشتون‌ها را در تاریخ سیاسی افغانستان از بدو تاسیس تا مرحله‌ای که طالبان شکل گرفت، منعکس می‌کرد. در این مستند اشاراتی به طالبان و چگونگی ایجاد و انواع آنها داشتم.
 این همه انتظار و تحمل مشکلات بسیار برای ساخت فیلم می‌ارزید؟!
بالاخره کارم مستندسازی است و شیوه انتخاب آثارم براساس حضورم در موقعیت‌های دشوار است. من در سوریه، عراق و لبنان و مناطق مختلف جنگی رفته بودم، در آنجا با شرایطی سخت فیلم‌های خود را ساختم.
 اما می‌توانستید سراغ مستندهای شهری و اجتماعی با تنش‌هایی کمتر بروید.
ببینید، دغدغه‌ام در همین موضوعاتی است که انتخاب می‌کنم و دوست دارم درباره مسائل حساس منطقه فیلم بسازم، برای همین همه مشکلات را به جان می‌خرم و با وجودی که بارها آسیب دیدم باز هم علاقه‌مند به فعالیت هستم. اولین مستندی که ساختم با عنوان «دژبان شرق» سال 1383 در منطقه ملتهب سیستان‌وبلوچستان و برای شهدایی بود که مقابل قاچاقچیان موادمخدر ایستاده بودند. بعد از آن در اوج فعالیت‌های تروریستی عبدالمالک ریگی در سال 1386 برای ساخت مجموعه مستند «مرزبانان» که درباره شهدای شیعه و سنی مرز بود 3-2 سالی در سیستان‌وبلوچستان بسر بردم که آن مستند از شبکه‌های یک و افق در این سال‌ها پخش شده است.
 چگونه طالبانی که نگاهی متمایز نسبت به دیگران داشتند رضایت دادند دوربین شما به میان آنها برود؟
خدمت‌تان عرض کنم یکسری فیلم‌هایی را که ساخته بودم مانند «سفر به دیار پشتون‌ها»، «اسرار زندان ابوسلیم» که درباره انقلاب لیبی بود و مستند «اهل سنت ایران» را که 400 هزار بازدیدکننده ایرانی در اینترنت داشت برایشان فرستادم. همچنین فیلم کوتاهی بود که آقای رضا برجی سال‌ها پیش از یکی از سران طالبان به شکل گفت‌وگو گرفته بود که آن فیلم را هم به عنوان نشانه حسن‌نیت فرستادم. در دی‌ماه سال 1392 بود که بالاخره طالبان از طریق همان واسطه اعلام کردند می‌توانم با آنها ملاقات کنم و موافقت خود را از حضورم در مناطق تحت تصرف خود، بیان کردند. حقیقت مساله این بود که ایرانی بودنم موجب جلب اعتماد آنها شده بود و مهم‌ترین مساله برای‌شان این بود که طرف مقابل جاسوس آمریکایی نباشد و اطلاعاتی از آنها به بیرون درز نکند.
 سفری که در انتظارش بودید چه زمانی شکل گرفت؟
منتظر تماس و رفتن به افغانستان بودم که همین پروسه هم زمانی 6 ماهه را در بر داشت تا اینکه در نیمه خردادماه سال 1393 به قندهار رفتم و از طریق رابطی سوار بر ماشین آنها شدم تا راهی قلمرو طالبان شوم.
 در مدتی که با چشمانی بسته در داخل ماشین طالبان در حال رفتن به مقر آنها بودید، واهمه‌ای در دل نداشتید؟
چه بگویم؟ به هر حال ترس وجود دارد اما من 40 ماه برای رسیدن به چنین موقعیتی برنامه‌ریزی کرده بودم و نمی‌خواستم این فرصت را از دست بدهم. من برای هر اتفاقی آماده شده بودم البته نه‌تنها برای این سفر بلکه خیلی از جاهایی که می‌روم با احتمالات خطر بسیاری همراه است. وقتی من وارد تکریت عراق یا سوریه می‌شوم مگر همراه با جنگ و درگیری نیست؟
 به هر حال شدت جنایات طالبان در مقاطعی بسیار شدید بود!
اتفاقا اینچنین نبود. اصولا مردمان بلوچ و پشتون چنان میهمان‌نواز هستند که اگر به شما اعتماد کنند آسیبی نمی‌رسانند و من در مدت حضور 15 روزه‌ام در جمع آنها با حادثه‌ای مواجه نشدم و حتی با من برخورد خوبی داشتند. خطر موقعی پیش می‌آمد که در کمین آمریکایی‌ها می‌رفتیم.
پس خاطرات بسیاری از آن روزها با خود دارید.
ان‌شاء‌الله جدا از فیلمی که ساختم، سفرنامه‌ام از حضور در میان طالبان هم در حدود 300 صفحه چاپ خواهد شد که در مرحله بازنویسی قرار دارد.
 در مستندسازی برای نگاهی نزدیک به سوژه نیاز به تحقیقات بسیاری است. شما برای رسیدن به زبانی مشترک برای ساخت فیلم از زندگی طالبان به چه مطالعاتی دست زدید؟
در 40 ماهی که روند حضورم در افغانستان طول کشید شروع به تحقیق درباره طالبان کردم و شدت مطالعاتم از دی‌ماه 93 که رضایت آنها برای ساخت فیلم قطعی شد، افزایش یافت. انواع کتاب‌هایی را که درباره طالبان نوشته شده بود خواندم. کتاب‌هایی مانند «طالبان» نوشته احمد رشید، «غوغایی بر بام جهان» نوشته مصطفی حامد که مشاور بن‌لادن و از اعضای القاعده بود، کتاب «نامه‌های کابل» نوشته سفیر وقت انگلیس در کابل، «چکر در سرزمین ژنرال‌ها» نوشته محمدحسین جعفریان که هنوز منتشر نشده بود و ایشان در اختیارم گذاشتند و کتاب‌های مهمی چون «عرب افغان‌ها» و «مکتب دیوبند و جنبش جماعت تبلیغ» که باعث شد شناخت کافی درباره طالبان داشته باشم.
 طراحی سوالات و روند شکل‌یابی مستند از پیش در ذهن شما تنظیم شده بود یا طی روند اتفاقات، شکل خود را یافت؟
 یکسری محورها برای انجام سوالات مدنظرم بود اما من در ساخت مستند «تنها میان طالبان» به دنبال اثری تحلیلی نبودم و خواستم فیلمی بی‌واسطه بسازم و به دور از هرگونه قضاوت و خارج از هرگونه حمایت یا متهم‌سازی طالبان به دنبال این بودم دوربین خود را برای ثبت زندگی آنها در کنارشان قرار دهم. سال 1994 طالبان به وجود آمد و من بعد از 20 سال از تاسیس آنها وارد آنجا شده بودم. از طرفی آمریکایی‌ها 13 سالی بود که در آنجا حضور داشتند و نمی‌توانستند کاری در مقابل طالبان صورت دهند و سوال اساسی من این بود که طالبان چگونه به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهند؟
 در مدت حضورتان دچار معضلات و تنگناهایی در شیوه زیست با طالبان هم شدید؟
بالاخره با توجه به نوع زندگی بیابانی و عدم وجود بهداشت مواردی بود و دچار مشکلاتی شدم. به هر حال معضلاتی وجود داشت اما برایم شناخت از طالبان و ساخت مستند از همه چیز مهم‌تر بود.
 در خلال زندگی در میان‌شان، ثبت دریچه‌ای واقعی از تفکر طالبانی چقدر در این اثر شکل یافت؟
قطعا تفکرشان برایم مهم بود و به تدریج وارد چنین فضاهایی می‌شدیم. من از قندهار با ماشین طالبان وارد هلمند شده بودم و در مناطق شمالی و جنوبی آن مستقر شدم که محل فعالیت طالبان به شمار می‌رفت. در آنجا با افرادی در سطح صف تا اعضایی از شورای فتوا و معاون استاندار هلمند و در انتها با یکی از اعضای شورای رهبری طالبان با نام ملا گل‌آقا گفت‌وگو کردم. برای من تفکر طالبان خیلی مهم بود که آیا رابطه‌ای با گروه تکفیری داشته‌اند؟
 به نظرتان دلیل این همه کشتار از سوی طالبان چه بوده است؟
به نظرم طالبان گروهی تکفیری نبوده و جنگ افغانستان به دلایل قومیتی بوده است. ما باید در هر زمینه‌ای شناخت کافی به دست آوریم. درباره بسیاری از گروه‌ها شناخت لازم وجود ندارد و من در این کار به دنبال مستند نگاری از زندگی طالبان به دور از هرگونه پیش‌داوری بودم. طالبان افغان با طالبان پاکستان متفاوت هستند. در آن دوران القاعده یا همان عرب افغان‌ها هم در منطقه حضور داشته و جنایاتی را صورت داده بودند. همچنین یکسری خارجی‌ هم در میان طالبان بودند و مساله دیگر اینکه تفکر طالبانی برای شهرهای بزرگ طالبان پذیرفته نبوده و این مساله درگیری‌هایی را به وجود آورده بود. البته در فیلم هم دیدیم که خودشان درباره برخی رفتارهایی که انجام دادند، پشیمان بودند. از طرفی معاندین با شیعه به دنبال تحریک مسلمانان دیگر برای ضربه زدن به شیعیان بودند و از این رو شاهد بسیاری از اتفاقات در منطقه بودیم.
 فیلم «تنها میان طالبان» با تصویری از الله‌‌مدد شاهسون آغاز می‌شود اما در پایان به مهم‌ترین پرسش ابتدایی مبنی بر نقش طالبان در کشتار مزار شریف اشاره‌ای نمی‌شود!
به دنبال متهم کردن یا تبرئه طالبان در این مستند نبودم و تنها می‌خواستم با دوربینم، روایتگر زندگی و تصور آنها باشم. اگر چه شاید لازم بود درباره کشتار طالبان هم از آنها سوال می‌کردم.
 این فیلم تاکنون بازخوردهای خوبی در میان منتقدان و هنرمندان داشته است. در ادامه به فکر اکران‌های بین‌المللی هم خواهید بود؟  
منتقدان ایرانی و هنرمندانی که فیلم را دیدند آن را مورد لطف و حمایت قرار دارند و نقدهای بسیاری درباره فیلم صورت گرفت. فیلم «تنها میان طالبان» در جشنواره «سینما حقیقت» رونمایی شد و در ادامه در ششمین دوره جشنواره فیلم «عمار» هم اکران شده و جلسه نقدی برایش برگزار شد. ان‌شاء‌الله در ادامه به فکر حضور در جشنواره‌های بین‌المللی به کمک تهیه‌کننده فیلم یعنی موسسه میثاق و شخص آقای سیدسلیم غفوری هم خواهیم بود.


Page Generated in 0/0172 sec