حسین قدیانی : تسلیت یا صاحبالزمان... که هیچ رو به راه نیست اوضاع روزگار! بشریت، در فراق تو، آنقدرها هم که میگویند جان سخت نیست! چه زمین آلودهای! چه زمان آلودهای! چه هوای آلودهای! جاهلیت محض! هنوز آدمها را براساس رنگشان طبقهبندی میکنند! سیاه و سفید! زمانهای شده بیتو... حرمت یک برج فلزی، از مومن بیشتر است! و ژورنالیستهای دنیا، نوشتن از شیخ زکزاکی را بیکلاسی میدانند! این روزها گاهی فکر میکنم «آدم» چه رنگی بود؟! و چند سال گریه کرد تا توبهاش پذیرفته شد؟! این روزها گاهی فکر میکنم چرا خدا ندبه هزار ساله ابنای آدم را نمیپذیرد؟ و چرا تو را نمیفرستد؟! آه! دستان خود را در برابر خداوند، به علامت تسلیم بالا بردهایم! کاش خدا توبه ما را بپذیرد! بدون تو نمیتوانیم زندگی کنیم! جهان به بنبست رسیده! زمین و زمان هم! فغان از این جاهلیت محض! زنده به گور کردن زندگی! سنگینیکردن سایه بتهای چند طبقه بر سر خانه خدا! ببین کلید کعبه دست چه کسانی افتاده! فریاد یا محمدا! دلم اذان بلال میخواهد! اشهدانلاالهالاالله! کشته شدن 7 هزار نفر در سرزمین امن الهی! امنترین سرزمین الهی! جاهلیت محض! قیمت جان شیخ شهید، ارزانتر از قیمت نفت! این روزها گاهی فکر میکنم خدا چقدر در خانهاش غریب است! علمای اسلام! به داد اسلام برسید! یا صاحبالزمان! برس به فریاد ما... که جز تو ما را پناهی نیست! این بتکدهها را فقط تو میتوانی ویران کنی!
میخواهم ببینم عشاق سفارتخانه که فکر میکردند آلسعود با نامه بعضیها از شهادت شیخ حجاز میگذرد، تو را هم میتوانند محکوم کنند؟ توافق با شیطان، برای بهتر کردن روزگار! چه توهم بزرگی! حتی حق اعتراض هم نداریم! جاهلیت محض! خیال میکنند سفارتخانه بشکههای سعودی، بخشی از ساختمان کعبه است! سال 88 چه طوافی کردند آقازادهها دور این سفارتخانه! طواف ضرار! و اصلا روزگار ضرار! و زمان پرضرر! راستش را بخواهی آقاجان! دیشب «صالحه» داشت در عالم بچگی، سالهای غیبت شما را حساب میکرد! و مدام سوال میپرسید، «یعنی از عمر نوح هم بیشتر است!» ناگهان چنبره زدم در فکر! آری! از عمر نوح هم بیشتر است! و ما نفهمیدیم! ندانستیم! و نخواستیم بدانیم! مدام خودمان را زدیم به آن راه! به آن راه تا محکوممان نکنند! تا جرات نکنیم چون خمینی، انقلابی باشیم! تا بترسیم! تا خیال کنیم دنیا به همان وسعت میز توافق با ابلیس است! حالا بفرمایند ابلیسکهای منطقه را جمع کنند! جاهلیت محض!
یا صاحبالزمان! گمانم بعضیها ظهور تو را مخل توافق با 1+5 میدانند! و به این فکر میکنند که بعد از ظهور تکلیف مذاکرات چه میشود؟! گاهی میگویند «صاحبالزمان» اما نمیخواهند چیزی دنیایشان را تکان دهد! وصیتنامه شهیدی را میخواندم. شهید مدافع حرم. شهید حمید اسداللهی وصیت کرده بود اگر شهید شدم، سلامم را به مهدی فاطمه برسانید. آقاجان! برای آمدن چون تویی، این همه قربانی میارزد.
***
خدایا! دستانمان را به نشان تسلیم در پیشگاه تو بالا میبریم به حق خون مطهر این نازنین، از آن شیخ شهید تا این بسیجیترین شهدای ساکن در کوچههای تنگ جنوب شهر، بگذر از گناهان ما. خدایا! خود میدانیم که لیاقت آن دردانه هستی را نداریم اما عاقبت، یکی باید سایه نحس این بتکدهها را از خانه تو بردارد؟ راستی! چه انتظاری میکشد کعبه برای آن لحظه رویایی!