هادی محمدی*: اگر دعوای کاخ سفید، کنگره و لابیصهیونیستی در محتوای برجام را جدی تلقی کنیم، یک توافق سهجانبه در بین آنها این شد که در اجرای تعهدات آمریکایی برجام، «رندی» و «دبه کردن» را با هدف حداکثرسازی امتیازات آمریکایی و حداقلسازی امتیازات ایرانی، به اجرا بگذارند و در یک مسیر موازی و شبیهسازیشده از سناریوی هستهای، برنامه فشار، تحریم و شانتاژ درباره توان موشکی ایران نیز آغاز شود و تا هر میزانی که میتوانند، تحریمهای تعلیقشده را بازگردانند. در بین 3 موضوع «حقوق بشر»، «تروریسم» و «توان موشکی ایران»، آنچه امروز هم برای رژیم صهیونیستی و دیگر رژیمهای دیکتاتوری و البته آمریکا و پایگاههای غربی در منطقه اولویت و فوریت دارد، توان موشکی ایران است. لذا سناریوی بحرانسازی موشکی نیز همانند سناریوی هستهای با یک دروغ آغاز میشود و سخنگوی پنتاگون و یک مجموعه رسانهای، برای جریانسازی افکار عمومی وارد میدان میشوند و روی خبر دروغین شلیک موشک از قایقهای تندرو سپاه به سمت ناو هواپیمابر آمریکایی متمرکز میشوند. ادبیات بهکاررفته در این گزارشهای خبری دارای چند کلیدواژه معنادار است. «ناو آمریکایی در مسیر آبراه بینالمللی در حال حرکت بوده»، «قایقهای سپاه موشکپرانی کردند»، «اقدام تحریکآمیز»، «ناامنکننده»، «رفتار غیرعادی» و... این کلیدواژهها را تشکیل میدادند. آنچه در این کلیدواژههای هدفمند به لحاظ مفهومی گنجانده شده این است که «سپاه، یک سازمان با رفتار کودکانه و غیرعاقل است که ابزارهای موشکی خطرناکی در دست دارد و از این ابزار در محیطهای حساسی مانند تنگه هرمز به نحوی استفاده میکند که تهدید برای کشتیرانی در آبهای بینالمللی است». یعنی در گام اول این سناریو، باید تصویری نابهنجار، تهدیدگونه و غیرعاقلانه از سپاه به افکار عمومی منطقه و جهان منتقل و مخابره شود. مقدمه هر اقدام بینالمللی و حقوقی علیه سپاه، ایجاد پذیرش مفهوم «تهدید امنیت منطقهای و بینالمللی» و «عنصر نابهنجار، مداخلهگر و بیانضباط» در افکار عمومی جهان است. این کار آغاز شده و رسانههای عربی و غربی در کنار مراکز مطالعاتی و راهبردی آمریکایی، بر سپاه و تصویردهی از آن در جهان متمرکز شدهاند. کاخ سفید و کنگره و لابی صهیونیستی، از این منظر که ایران در آستانه انتخابات پارلمانی و مجلس خبرگان نیز قرار دارد، اتفاق نظر دارند و تخریب سپاه و سپاهستیزی را یک الزام حیاتی در روندهای سیاسی داخل ایران نیز میدانند.
هدف و ماهیت سناریوی جدید آمریکا، بازدارندگی و مهار توان موشکی ایران است که معادله امنیتی و توازن قدرت در منطقه را به زیان شرکای آمریکا تغییر داده. سناریوی جدید آمریکا برای توازن موشکی از واکنش در مورد آزمایش موشکی «عماد» آغاز و با داستانسرایی دروغین درباره شلیک موشک به ناو آمریکا عملیاتی شده است و با پیوند دادن این رخدادها با قطعنامه شورای امنیت و گاه نیز با مفاد برجام، زمینههای حقوقی در سطح ملی آمریکا و در جهان را فراهم میکنند. «اجماعسازی» گام بعدی است که اگر شورای امنیت، آمادگی نداشته باشد، از مجمع عمومی و تشکلهای موازی جهانی بهنام ائتلافهای مبارزه با تروریسم و امثال آن، استفاده خواهد شد. قوانین مصوب کنگره علیه سپاه - که تلاش خواهد شد به دیگر کشورها هم تسری یابد و آن را الزامآور کند - گام بعدی این سناریو است. تجربه مذاکرات هستهای و برجام و مدل مذاکراتی و سطح تحلیل از نوع رفتار آمریکا که در دولت تدبیر و امید آقای دکتر روحانی متجلی شد، تجربه گرانبهایی است که کاملا نشان میدهد تعامل با غرب، چه هزینههای سنگینی برای نظام برجا گذاشته است. این تجارب مهم و مدل رفتاری در قبال آمریکا باید در راهبردهای مقابلهگری با آمریکا و سناریوهای آن منظور شود.
* کارشناس ارشد سیاسی و بینالملل