عبدالباری عطوان*: ریاض، شنبه میزبان نشست فوقالعاده وزرای خارجه اعضای شورای همکاری خلیجفارس با بررسی موضوع حمله به سفارت عربستان در تهران بود و پس از آن وزرای خارجه این کشورها برای مشارکت در نشست فوقالعاده دیگر با همتایان عرب خود برای بررسی همین موضوع به قاهره رفتند تا با عربستان سعودی اعلام همبستگی کرده و موضعی ضد ایران اتخاذ کنند. رسانههای سعودی که از حمایت کشورهای حوزه خلیجفارس برخوردار هستند، امروزه از زبان یکی از نویسندههای معروف خود که به نزدیکی به نظام حاکم معروف است و اکثراً سیاستها و رویکردهای نظام حاکم بویژه تئوریهای جدید آن را بیان میکند، همزمان با برگزاری 2 نشست در ریاض و قاهره نوشت «هر کسی که با ما نیست، علیه ماست»، این عبارت دربردارنده پیامی آشکار به دیگر دولتهای عرب است. میتوان گفت کسی که در جبهه عربستان سعودی نیست و در جنگهای فعلی این کشور در یمن و سوریه و جنگ احتمالی با ایران در آینده با عربستان نیست، از نگاه آنان در موضع مقابل این کشور قرار دارد و به هیچ وجه موضع میانهای وجود ندارد و این مساله هیچ جای بحث و جنجال ندارد و کشورهای دیگر جز اطاعت و اجرا راه دیگری ندارند. این رویکرد جدید عربستان سعودی، آخرین حلقه طایفهگرایی در منطقه و جذب کشورهای عربی و اسلامی در جبهه خود و در مقابله با ایران و بویژه مذهب شیعه است. عربستان سعودی تلاش دارد ایران را به عنوان خطرناکترین دشمن که باید با آن مقابله شود و خصومت با آن باید در اولویت قرار گیرد، معرفی کند. جورج بوش، رئیسجمهوری سابق آمریکا صاحب اصلی این عقیده و شعار است که «هر کسی که با ما نیست، بر ضد ماست». بوش این شعار را پس از حملات یازدهم سپتامبر و با هدف مقدمهچینی برای حمله به عراق مطرح کرد و توانست با این شعار ائتلافی 34 کشور را برای حمله به عراق و با تحریک لابی صهیونیست آماده کند. اما عربستان سعودی اگرچه ممکن است بتواند برخی کشورها را تحت عنوان پیمان اسلامی جدید خود گرد آورد، اما عربستان، آمریکا نیست و ابرقدرتی نیست که ناوهای هواپیمابر و بیش از 3 هزار کلاهک هستهای داشته باشد. این شعار جورج بوش، باعث شد که کشورش به کشوری منفور در جهان تبدیل شود که نیروهای آن به دست نیروهای مقاومت در عراق و افغانستان شکست بزرگی خوردند و این کشور متحمل تلفات انسانی بالاتر از 7 هزار کشته و 40 هزار مجروح و نیز متحمل تریلیونها دلار خسارت مالی شد. نمیدانیم آیا کسانی که این عقیده را در عربستان سعودی پذیرفتهاند، این واقعیتها را میدانند یا خیر، و لزومی هم نمیبینیم که بخواهیم قبل از فوت شدن فرصت، توجه آنها را به این موضوع جلب کنیم، بویژه اینکه منطقه به سرعت به سمت جنگ طایفهای بزرگ پیش میرود که ممکن است چند دهه به طول بینجامد و آتش آن دامن همه را فراگیرد. پیش از این هم سفارتهای آمریکا و انگلیس در ایران مورد حمله قرار گرفته بودند ولی هیچیک از این دو کشور به نشانه انتقامجویی از ایران، علیه این کشور وارد جنگ نشدند، اگر چه روابطشان را با ایران قطع و تحریمهایی را علیه این کشور اعمال کردند و این واکنش، معقول و پیشبینی شده بود، اما جنگ و اقدام به آن باید آخرین گزینهها باشد. اندیشمندان عرب که کشورهایشان در نشستهای وزرای خارجه کشورهای حوزه خلیجفارس و اتحادیه عرب شرکت میکنند، شجاعت و اقتدار به خرج دهند و با صراحت از عربستان درباره طرحها و جنگهایشان در منطقه و سیاستها و اهدافش در منطقه توضیح بخواهند، زیرا این سیاستها بر منطقه و ثبات و امنیت آن تاثیرگذار خواهد بود. ما این حق را داریم که از تصمیمات عربستان سعودی که از ما میخواهد به عنوان مردم یا دولت درکنار آن یا علیه آن باشیم، اطلاع داشته باشیم و نیز این حق را داریم که از این کشور سوال کنیم که آیا خطر اسرائیل هم جزو اولویتهای آن است و این خطر برای عربستان در چه جایگاهی قرار دارد؟ وقتی مجله انگلیسی اکونومیست از شاهزاده محمد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان – شاه واقعی عربستان – و مهندس و مجری جنگ در یمن درباره پیشبینی او از زمان پایان جنگ در یمن پس از 10 ماه از شروع آن سوال کرد، وی نتوانست پاسخی دهد زیرا وی
پاسخ را نمیداند.
*تحلیلگر برجسته منطقه