محمدرضا کردلو: اعتراضات به اعدام شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان حالا پس از پشت سرگذاشتن 10روز، در اکثر کشورها فراگیرشده است و همواره بر موج اعتراضات افزوده میشود. در بیشتر کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا، برخی کشورهای آمریکای لاتین، کشورهای مسلمان شرق آسیا، استرالیا، هند، پاکستان و افغانستان، همه کشورهای غرب آسیا و تعدادی از کشورهای آفریقایی مردم نسبت به آلسعود واکنشهای تندی نشان دادهاند. این روند همچنان ادامه دارد اما ناظران سیاسی معتقدند این فراگیری بیسابقه موج اعتراضات و خشم علیه آلسعود، نتیجه محکومیتهای عادی و دیپلماتیک نیست.
بررسی و مطالعه افکارعمومی در ایران و سراسر دنیا با استفاده از امکانات تحت اینترنت همچون شبکههای مجازی، صفحات اجتماعی فعالان مدنی در غرب، فیلمها و تصاویر تجمعات و تحرکات اعتراضآمیز و عدالتخواهانه در نقاط مختلف جهان و همچنین به کار بستن طرحها، ایدههای خلاقانه و مطالبی که همگی در ابراز خشم به حکومت وهابی و پادشاهی در عربستان صورت گرفته است، نتایج قابل تاملی را به همراه دارد.
البته در داخل کشور مردم و افکار عمومی به واسطه خشم و نفرتی که طی این 2 سال از آلسعود داشتهاند، واکنشهای مشابه و البته عملگراتری داشتهاند و ارادهای مبنی بر عقب راندن آلسعود از مواضع گستاخانهاش را پیش میبردهاند.
طبیعی بود که ایرانیان بیشتر و عمیقتر از مردم دیگر کشورهای دنیا نسبت به آلسعود ابراز تنفر و خشم داشته باشند. وقایعی که این روزها بیشتر از همیشه از آنها یاد میشود، مردم را به این نتیجه میرساند که نمیتوانند به محکوم کردنهای دیپلماتیک و البته کمرمق بسنده کنند. از به شهادت رسیدن رایزن فرهنگی ایران در بیروت و حمله به سفارت جمهوری اسلامی تا عدم رعایت شئون دیپلماتیک و توهینهای مکرر به جمهوری اسلامی، از تعرض ماموران فرودگاه جده به 2 نوجوان ایرانی تا قربانی کردن
500 حاجی در منا، آزار فوتبالیستها، اعدام متهمان ایرانی و راست راست چرخیدن دیپلمات مست سعودی که یکی از هموطنانمان را در تهران به قتل رساند، همگی شرایط را برای ظهور و بروز خشم مقدس ایرانیان فراهم میکرد. خشمی که علاوه بر تجمعات شنبه و یکشنبه در تهران و مشهد، جمعه گذشته به شکلی میلیونی در سراسر کشور رقم خورد. تبدیل شدن «نفرت از آلسعود» به مساله اول تجمعکنندگان در سراسر دنیا، تحرکات اثرگذار علیه این رژیم و جهانی شدن مساله ظلم و دیکتاتوری حکومت پادشاهی عربستان در دنیا با وضعی که رسانههای مطرح دارند و با گرفتن مبالغ هنگفت سعی میکنند اخبار عربستان را آنطور که دربار سعودی میخواهد، منتشر کنند، قطعا به واسطه رفتارهای فانتزی معمول اتفاق نیفتاده است. اینکه خیلی از مردم دنیا از جنایات رژیم فاسق عربستان بیخبر بودند و طی همین یک هفته اطلاعات فراوانی درباره عربستان به دست آوردهاند، خود حکایت از این واقعیت دارد که تحرکات خشمگینانه مردم در ایران، عراق، لبنان و برخی کشورهای مسلمان نتیجه داده است.
ناظران رسانهای و تحلیلگران ارشد در شبکههای مطرح و فعالان شبکههای اجتماعی که ارتباط گستردهای با نقطه نظرات افراد در عموم دنیا نسبت به ماجرای آلسعود دارند، اذعان میکنند اگر واکنشها به اعدام شیخ نمر هم در حد محکوم کردنهای دیپلماتیک و رفتارهای فانتزی میماند، نمیتوانست خشم عمومی نسبت به آلسعود را جهانی و به موضعی تاثیرگذار تبدیل کند. مطلعان در زمینه تحلیل افکار عمومی و کارشناسان رسانه نمونههایی از بینتیجه ماندن مواجهههای دیپلماتیک را مثال میزنند؛ در فاجعه منا ضمن اذعان به انفعال مجموعه دیپلماسی، عربستان سعودی لازم ندید به صورت رسمی - حتی- از کشورهای حادثهدیده و مردم دنیا عذرخواهی کند. ایران که 500 حاجی خود را در میان قربانیان داشت به واسطه انفعال ذکرشده در دیپلماسی نتوانسته است در مجمعی
بینالمللی - حتی- بحثهای حقوقی و خونبهای قربانیان را طلب کند.
ناظران و فعالان رسانهای این موضوع را تایید میکنند که عدم همراهی افکار عمومی- نه صرفا در ایران- از اصلیترین دلایلی است که باعث میشود رژیم سعودی از پاسخگویی سر باز زند. با اینکه قطعا مقصر اصلی حادثه منا دولت سعودی است.
پس از رخداد تلخ تعرض ماموران فرودگاه جده به 2 نوجوان ایرانی نیز ضعف در رسانه و... مشهود است. خشم عمومی ملت به اوج رسیده است اما نمایندگی نمیشود. حتی برخی روزنامههای اصلاحطلب به خاطر مسائل نانوشته پسالوزان- در آن برهه- هراس پرداختن به مساله آلسعود را دارند. در نهایت خشم مردم کار را به تعطیلی عمره میکشاند.
این سوال وجود دارد که چرا با وجود نهادهای بینالمللی و حقوق بشری، ماههاست یمن زیر بمباران و آتش رژیم سعودی است! زنان بیگناه، کودکان معصوم و غیرنظامیان هدف اصلی این حملات هستند و هیچکدام از این نهادهای بینالمللی اظهار نظری جز «متاسفیم»، «ابراز نگرانی میکنیم» و در خوشبینانهترین حالت،«محکوم میکنیم» نداشته است. این اظهارات ادامه داشته است که بمبارانها هم ادامه دارد، چرا که در این موضوع نیز واکنشی که سزاوار باشد صورت نگرفته است.
در کشتار وحشیانه ارتش نیجریه و به شهادت رساندن شیعیان این کشور و آزار و اذیت علامه زکزاکی هم به همین ترتیب. در دنیا اتفاقی به خاطر این جنایت بزرگ رخ نداد. محکوم کردنهای فانتزی و دیپلماتیک نتوانست خونبهای چند هزار شیعه زاریا باشد. حتی به واسطه این محکوم کردنها دنیا نتوانست نسبت به ماجرای نیجریه آگاهی لازم را پیدا کند. ماجرای شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان اما متفاوت بود. خشم مردم مساله عربستان را جهانی کرد. در پی ورود غیرقانونی برخی به داخل سفارت عربستان و قطع ارتباط این کشور با جمهوری اسلامی گام بعدی رسانهایتر شدن «مساله آلسعود» کلید خورد و در حالی که میرفت بایکوت رسانههای غربی ماجرای شیخ نمر را هم مانند وقایع پیشین بدون ایجاد هزینهای برای آلسعود به تاریخ بسپارد، رفتارهای تاثیرگذار مردم ایران، شرایط را به نفع اسلام و علیه آلسعود تغییر داد. طوری که در طول هفته گذشته به شکلی کاملا بیسابقه، تجمعات خودجوش فراوانی در سراسر دنیا علیه آلسعود شکل گرفت. کسانی که در داخل سرگرم تحلیلهای شخصی و بیتوجه به عالم واقع هستند در درک این اتفاق محیرالعقول موفق نیستند. این گزاره مهمی است که شاید برای تبلیغ آن باید میلیاردها هزینه میشد اما حالا مردم در دنیا شعارش را میدهند.
نداشتن سواد لازم از شرایط بینالمللی و بیاطلاعی از عرصه دیپلماسی عمومی موجب شده است برخی دست به اشتباه رسانهای بزرگی بزنند. انتخاب و اولویت دادن به مساله «تسخیر خلاف قانون سفارت آلسعود» و کنار گذاشتن اصل مساله نفرت از آلسعود و «اعدام و شهادت شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان» که شاید اتفاقی با خط رسانهای العربیه و بیبیسی فارسی هماهنگ شده باشد، موجب ناامیدی از برخی رسانهها میشود. نیاز به شناخت دقیق شرایط و اهم و مهم کردن اولویتها و توجه و نمایندگی افکار عمومی از مولفههای مهم رسانهها در عصر حاضر است. این موضوع نیز خود نیاز به یک «بصیرت» دارد. طبیعی است در صورت عدم رعایت این مولفهها در این عرصه، حذف و دیده نشدن عادی خواهد بود.