printlogo


کد خبر: 151983تاریخ: 1394/10/26 00:00
رابطه مستقیم تفکر همگرا با آمریکا و کاهش قیمت نفت
افتخار به نفت 30 دلاری!

امیرعلی جهاندار: این روزها انگار دولت روحانی ترجیح می‌دهد به جای تحقق وعده‌هایش که هر روز روی هم انباشته می‌شود به استراتژی «فرار به جلو» پناه ببرد و از مدیریتش در شرایط غیرعادی و فوق‌العاده دفاع کند.
فارغ از آنکه آیا ایران تنها در دولت روحانی در شرایط فوق‌العاده بوده یا تحریم‌ها از سال 1358 بر ایران تحمیل شده است، فارغ از اینکه دولت توانسته در شرایط نفت 30 دلاری کشور را اداره کند یا اینکه اقتصاد راکد که گردشی ندارد، مردمش قدرت خرید ندارند و... طبیعتا اداره هم نیاز ندارد و خود به خود پیش می‌رود! فارغ از اینکه اساسا نفت 147 دلاری که ادعای روحانی در سخنرانی اخیرش بوده  واقعیت دارد یا تنها برای یک روز و آن هم در چند ساعت در 8 سال گذشته رقم خورده است! فارغ از اینکه خسارت مدیریت زنگنه در وزارت نفت، 88 برابر فساد 3 هزار میلیاردی و 25 برابر بدهی زنجانی است که این در نوع خود یک رکورد است؛ می‌خواهیم دنبال پاسخ یک سوال بگردیم: اساسا چه ارتباطی بین نوع نگاه جریان همگرا با غرب با قیمت نفت وجود دارد که تمام دوران‌های روی‌کار آمدن این جریان برابر با کاهش شدید قیمت نفت بوده است!
حسن روحانی دوشنبه‌گذشته با بیان اینکه برخی‌ها نیایند از رکود صحبت کنند، اظهار داشت: «دولت تدبیر و امید کشور را در شرایط نفت 30 دلاری اداره می‌کند نه نفت 147 دلاری، همچنین دولت کشور را در شرایط تحریم اداره می‌کند نه در شرایط عادی».
درباره این گزاره سوال آن است که دولت یازدهم نفت را با چه قیمتی تحویل گرفت؟
این سوال می‌تواند در ادامه به تحلیل و پاسخ سوال اساسی نوشته کمک کند. اگرچه مدعای دولت اداره جامعه با نفت 30 دلاری است اما واقعیت آن است که روحانی دولت را با نفت 106 دلاری تحویل گرفت.
با روی‌ کار آمدن دولت یازدهم با ایده «همگرایی با غرب» قیمت نفت نیز روند نزولی پیدا کرد. از یک‌سو دولت تمام داشته‌های خود را در سبد مذاکره با آمریکا گذاشت و از سوی دیگر آمریکا در یک هماهنگی با عربستان‌سعودی پروژه توطئه نفتی را کلید زد، به گونه‌ای که قیمت این کالا از اوایل سال 2014 تاکنون روند نزولی داشته است تا جایی که نرخ آن را از بشکه‌ای 110 دلار به 30 دلار رسانده است.
رجوع به تاریخ نشان می‌دهد روند نزولی قیمت نفت را در دوره‌های دیگری نیز شاهد بوده‌ایم که آن دوران نیز تلاش دولتمردان به همگرایی با آمریکا معطوف بوده است و همین مساله باعث شده قدرت از ایران در بازی سیاست سلب شود. همچنانکه روند سقوط قیمت نفت از سال 92 یعنی بعد از انتخاب حسن روحانی آغاز شد؛ پیش از این نیز در دولت‌های اصلاحات و سازندگی قیمت نفت در بازارهای جهانی به حد بسیار پایین رسیده بود و ایران مجبور بود نفت خود را به ارزان‌ترین قیمت ممکن بفروشد. در زمان خاتمی قیمت نفت ایران به هر بشکه کمتر از 20 دلار و در زمان هاشمی نیز در برهه‌ای از زمان قیمت نفت ایران به زیر 10 دلار رسید.
اگر برای تعیین قیمت نفت چند عامل اصلی را در نظر بگیریم، یکی از مهم‌ترین آنها تصمیم‌های سیاسی و زد و بندهای پشت پرده کشورهای صاحب نفوذ از جمله آمریکا و عربستان در راستای تعیین قیمت نفت است و همواره برخلاف باور ساده‌اندیشانه تفکر سازشگر همگرا با غرب مبنی بر رفع خصومت و طرح دوستی با آمریکا از طریق سیاست خارجی «تنش‌زدایانه»، آمریکا و متحدانش تمام تلاش خود را برای فشار اقتصادی بر ایران از طریق کاهش قیمت نفت و کمرنگ کردن ابزار چانه‌زنی اقتصادی ایران به کار گرفته‌اند یعنی درست همان میزان که مسؤولان ایرانی معتقد به رفع تنش برای آشتی با دشمن بوده‌اند، طرف مقابل از این موقعیت نهایت استفاده را کرده و با کاهش قیمت نفت، بزرگ‌ترین فشار اقتصادی را به اصلی‌ترین منبع درآمد ایران وارد کرده است.
روحانی باید بداند ـ یا شاید هم می‌داندـ موضع‌گیری‌های قاطعانه او در برابر آمریکا و سیاست‌های شرورانه ‌این رژیم می‌تواند به افزایش قیمت نفت کمک کند و کوتاه آمدن و قرار گرفتن در مسیر غلط تنش‌زدایی، بلای پایین آمدن قیمت نفت تا مرز 30 دلار را هم برای ایران به همراه می‌آورد اما وقتی دولت همه داشته‌های خود را به مذاکره با آمریکا گره زده است طبعا همچنان که روحانی گفت: «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم».
وقتی مقامات رسمی کشور علنا اعلام می‌کنند برای آنها «تنش‌زدایی» موضوعیت دارد، در واقع این پیام به دشمن مخابره می‌شود که دوری از تنش به هر قیمت برای ایران اولویت دارد و این همان ابزاری است که اتفاقا اگر دشمن آن را به کار گیرد و سعی کند با استفاده از هر بهانه‌ای تنش جدیدی علیه ایران ایجاد کند، ایران عقب‌نشینی خواهد کرد، زیرا به دنبال فرار و دوری از هر تنشی به هر قیمت است.
این موضوع مهمی است که یکی از اعضای شورای امنیت ملی نیز مهرماه سال جاری در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در اشاره به آن می‌گوید: «تنش‌زدایی یعنی چه؟ اگر ما خودمان بگوییم می‌خواهیم در عرصه سیاست خارجی تنش‌زدایی کنیم، دشمن می‌گوید این حرف یعنی اینکه موضوع تنش برای ایران موضوعیت دارد و همین بهترین اهرم در دست دشمن می‌شود. می‌گوید چون تنش برای ایران مهم است، هر بار که تنش بیشتری بشود پس جمهوری اسلامی هم عقب‌نشینی بیشتری می‌کند!
شاید ظاهر این حرف این باشد که بنده مخالف تنش‌زدایی هستم و بگویند اینها یک مشت آدم بی‌منطق هستند که همه‌اش دنبال جنگ هستند اما کاملا بر عکس است، چون منطق حاکم بر این نگاه موجب تنش‌زایی می‌شود. یعنی اگر شما بخواهید مانع تنش‌زایی شوید، باید شعار تهدیدزدایی بدهید نه تنش‌زدایی. باید بگویید نمی‌گذارم مرا تهدید کنید حالا این چه با تنش باشد و چه با غیر تنش».
دولت روحانی پیش از آنکه مدال افتخار اداره کشور با نفت 30 دلاری را بر سینه بزند باید پاسخگوی آن باشد که چرا نفت 106 دلاری را به نفت 30 دلاری تبدیل کرده و درآمد ملی ایران از این حوزه را تا 4 برابر کاهش داده است! مسیر نشان می‌دهد رابطه مستقیمی بین روی کار آمدن تفکر همگرا با آمریکا و کاهش قیمت نفت وجود دارد که ضررش را مردم می‌بینند که سفره‌شان کوچک و کوچک‌تر می‌شود و سودش را آمریکا می‌برد و این جریان تنها به تلاشگرانی برای اهداف آمریکا تبدیل می‌شوند.
رئیس سابق اداره بررسی‌های بازار نفت وزارت چند روز پیش گفته بود نفت بالای 110 دلار مدیون اورانیوم 20 درصدی ایران بود و با خروج مواد از ایران و اکسید شدن مابقی و توافق ژنو، سقوط آزاد نفت آغاز شد.


Page Generated in 0/0083 sec