مهدی طاهرخانی: «بیکارها آمدند»؛ این عین جملهای بود که به نقل از یکی از خبرگزاریهای معتبر، علیاکبر طاهری پس از سوالپیچ شدن توسط خبرنگاران (درباره جذب بیرانوند) به زبان آورد و با حالتی آمیخته به اخم جمع آنان را ترک کرد. اینکه مدیرعامل (سرپرست موقت) محبوبترین تیم ایران،اصحاب رسانه را همانهایی که مجبورند در سرما و گرما برای پوشش اخبار این تیم، پیرامونش باشند، بیکار قلمداد میکند خود مهمترین سند دال بر اشتباهی بودن حضور او در فوتبال است. بهانه این نوشته هم به هیچ عنوان انتقام از علیاکبر طاهری نیست. او هیچگاه در بدنه فوتبال نبوده و نمیداند خبرنگار میدانی «باید» در حوزه خودش فعال باشد و این عین «کار» اوست که از چشم طاهری بیکاری محض محسوب میشود. از این رو حرجی بر او نیست که اینگونه کار خبری را تفسیر به بیکاری میکند اما دلیل عصبانیتش چیست و چرا هرگز در این مدت نسبتا طولانی موفق نبوده تا برخلاف دیگر مدیران پرسپولیس با رسانهها یک ارتباط خوب و منطقی برقرار کند؟ او میراثخوار بهترین انتخاب چند سال اخیر پرسپولیس است. دورهای که خودش جایی در این باشگاه نداشت و بین حضور اول و دومش یک خلأ رخ داد و محمدحسین نژادفلاح بر مسند کار نشست. آوردن برانکو و سپردن امور فنی به این مربی امتحان پس داده به خودی خود پرسپولیس را در مسیر پیشرفت قرار داد و حالا با وجود همه ناکامیهای مدیرعامل این تیم در فصل نقل و انتقالات ابتدای فصل، برانکو موفق شده تیم پرامیدی را بسازد. علیاکبر طاهری از دست بیکارها ناراحت است که برخلاف خواسته او آنها مقابل ساختمان باشگاه بودند و دیدند علیرضا بیرانوند به دیدارش آمد. پیش از این حضور یک بازیکن که تحت قرارداد با یک باشگاه دیگر است، در میانه فصل به منزله حتمی شدن آن خرید بود اما تا این لحظه، طاهری نتوانسته این مهم را انجام دهد و حالا مقصر را همان خبرنگارانی میداند که خبر را در کسری از ثانیه رسانهای کردند. مدیریت در فوتبال ایران لم خاص خودش را دارد و مدیریت در استقلال و پرسپولیس قلقهای به مراتب تخصصیتری را میطلبد. از این رو وقتی یک مدیر از جنس بهرام افشارزاده به باشگاه استقلال آمد، در همان ابتدای راه میدانست جذب بازیکن، مذاکره با فوتبالیست جماعت، در تخصص او نیست. مردی با نیمقرن سابقه حضور در ورزش ایران این را فهمید که باید برای جوش دادن معامله، سراغ
این کارهها برود. اینچنین بود که علی نظریجویباری و بهرام امیری در ابتدای فصل با وضعیت مالی شبیه پرسپولیس در این باشگاه شروع به جذب بازیکن کردند. دستکم موفقیت آنها به جایی مربوط میشد که اگر بازیکن به باشگاه میآمد تقریبا انتقالش حتمی بود. اما علیاکبر طاهری که تنها تخصصش در فوتبال مربوط به رابطه نزدیک با وزیر ورزش است و بس، این مهم را درک نکرد و ترجیح داد خودش پای میز مذاکره بنشیند. برخلاف صنعت و دیگر امور اقتصادی، فضای ورزش و فوتبال کاملا متفاوت است. تصور کنید علی فتحاللهزاده مدیرعامل استقلال بود و علیرضا بیرانوند برای حضور در این تیم به ساختمان باشگاه میرفت. چند درصد احتمال میدادید این ماهی بزرگ از قلاب او جدا شود؟ آن هم در برههای که تیمش هر دو دروازهبانش را از دست داده است. معادله کاملا ساده و پیش پا افتاده بود. باشگاه نفت که شدیدا با مشکل مالی دست به گریبان است و وزارتخانهای که این روزها نفت 30 دلاری و بعضا کمتر از این قیمت را میفروشد تیمداری حرفهای در اولویتش نیست. مخصوصا که فاش شود دروازهبان تیم، قرارداد جالب توجه یکمیلیارد و یکصد میلیون تومانی را برای یک فصل بسته است. اینگونه میشود که مدیران باشگاه برای کم کردن این رقم شروع به جریمه انضباطی میکنند. از این رو بیرانوند آن شب با جواز رسمی مدیریت نفت پا به ساختمان باشگاه پرسپولیس گذاشت اما علیاکبر طاهری همان کاری را کرد که از او انتظار میرفت. عوض تمام کردن معامله و جذب این گلر، از همان ابتدا شروع به چانهزنی کرد و دست آخر بهانه پرطمطراق جلسه با وزیر ورزش را بهانه کرد تا این جلسه مهم به همین راحتی مختومه شود. سرپرست پرسپولیس، مدیریت کارخانهای را خوب بلد است و در کارش هم احتمالا موفق بوده که تا اینجا توانسته پیشرفت کند اما داستان جذب فوتبالیست کوچکترین شباهتی به کار کارخانه ندارد. پرسپولیس 8 فصل است که طعم قهرمانی لیگ برتر را نچشیده و حالا با تقویت در مهمترین نقطه زمین، بیشتر از هر زمان دیگری به شکستن طلسم نزدیک است. اینکه بیرانوند به صورت قرضی بیاید یا به هر شکل دیگر در اولویت نبوده و نیست. اگر در نیمفصل نخست قرمزها در این منطقه با نوسان سوشا و صادقی مواجه نبودند شاید بهرغم همه اشتباهات داوری، دست به کار بزرگتری میزدند اما در کمال تعجب طاهری یک انتقال ساده و شدنی را آنقدر سخت کرد که حالا دیگر باید آن را فراموششده دانست. از این رو بهتر است در ادامه راه، او وظیفه صحبت با بازیکنان مورد نظر را به افراد اینکاره بسپارد و خودش دقیقا همان کاری را کند که بهرام افشارزاده انجام میدهد. بیکارها وظیفه دارند همچنان همه تحولات باشگاه پرسپولیس را رصد و رسانهای کنند تا هواداران آنچه باید بدانند را بدانند. یکی از آنها همین داستان جذب بیرانوند بود که دوست نزدیک وزیر به بهانه دیدار با رفیق آن را نیمهکاره رها کرد و رفت. حالا باید طعمه بزرگتری را سر قلاب بگذارد و همچنان منتظر بماند. البته اگر به اندازه کافی بیکار باشد.