printlogo


کد خبر: 152059تاریخ: 1394/10/27 00:00
نقش‌ زنان در مدرسه‌سازی و کارهای عام‌المنفعه پس از انقلاب مشروطه

الهام ملک‌زاده*: نهضت مشروطه ایران علاوه بر تغییرات عظیم در ساختار حکومتی جامعه، ایجاد احزاب سیاسی مختلف، باز شدن درهای اندیشه‌های جدید و… نهاد جامعه زنان ایران را هم عمیقاً تکان داد. از‌‌ همان ابتدای نضج این حرکت، زنان همپای مردان به تکاپو افتادند و از ماجرای گران شدن قند و درگیری در مسجد شاه گرفته تا مهاجرت و به توپ بستن مجلس در جوش و خروش بودند. بدین جهت پس از استقرار نظام مشروطه به مرور، زنان نیز تصمیم گرفتند فعالیت‌های مستقلی را در پیش گیرند که پیامد آن را می‌توان در انتشار روزنامه‌های مخصوص زنان، تشکیل مجامع مختلف، افتتاح مدارس دخترانه و... جست‌وجو کرد. این مهم جز با رعایت چارچوب‌ها و موازین مذهبی جامعه میسر نمی‌شد. مسلماً در آن جو محدود، تنها زنانی می‌توانستند نسبت به این مسائل آگاهی بیشتری داشته باشند که به نحوی همگام با مردان درگیر مسائل پیش‌ آمده جدید باشند.  زنان، به دنبال حضور سیاسی، کم‌کم تشکل‌های خود را سامان داده، به انجام کارهای اجتماعی متمایل‌تر شدند. نامه یکی از دختران جوان آن روز‌ها به نام زهراسلطان نظام‌السلطنه به برادرش محمدعلی که در روسیه تحصیل می‌کرد، حکایت از یک سلسله حرکت‌های اجتماعی جامعه زنان دارد که مطالعه آن به روشن شدن شرایط زنان در دوره مشروطه کمک می‌کند. از مهم‌ترین انجمن‌هایی که به دنبال برپایی مجلس اول شورای ملی زمینه فعالیت‌های بعدی زنان را فراهم کرد، باید انجمن مخدرات وطن را نام برد که در سال ۱۳۲۹ ه‍..ق و با ریاست «آقا بیگم» دختر شیخ هادی نجم‌آبادی تأسیس شد. تعداد اعضای آن به 60 نفر می‌رسید، اعضا تلاش خود را بر تأسیس یتیمخانه، مدرسه دخترانه، اکابر و تحریم اجناس روسی معطوف می‌کردند. انجمن خواتین و شرکت خیریه خواتین ایران که برای سامان دادن به اوضاع یتیمخانه‌ها و بیمارستان‌ها و مدارس به جمع‌آوری اعانات و کمک‌های خیرخواهانه مردمی مشغول بودند، در آن برهه فعالیت وسیعی داشتند. مریم مزین‌السلطنه(۱) رئیس شرکت خیریه خواتین از اداره حفظ‌‌الصحه خواستار رسیدگی به وضع زنان شد. علاوه بر اقدامات اساسی و بنیادی، رؤسای انجمن‌های زنان برپایی مجامع هنری، اجتماعی و تفریحی را نیز جزو برنامه خود قرار دادند. دعوت زیر یکی از اینگونه برنامه‌هاست: «عموم خواتین محترم برای مقاصد خیریه از قبیل یتیمخانه و مریضخانه و مدرسه دختران از روی پروگرام وزارت علوم و غیره و مجلس کنفرانس و سینماتوگراف دعوت به عمل می‌آید... حضرت سردار ملی ستارخان و سالار ملی باقرخان نیز حضور خواهند داشت».(۲)  ایجاد 2 مدرسه دیگر تحت عناوین پردگیان و مستورات توسط دختران دره‌المعالی که در منازل پدریشان بدان مبادرت ورزیدند از جمله فعالیت‌هایی بود که توسط انجمن‌ها و تشکیلات زنانه ایجاد شد. این مدارس هرکدام در حدود 40 کودک یتیم از سادات و تهیدستان را به رایگان نگهداری کرده و تحت تعلیم قرار داده بودند.(۳)  با به توپ بستن مجلس و تعطیلی بسیاری از روزنامه‌ها، اطلاع‌رسانی از وضعیت مدارس دخترانه به 2 روزنامه شکوفه و رعد محدود شد. در سال ۱۳۳۲ ه‍..ق مدیر مدرسه حشمت‌المدارس نوشت که 120 نفر شاگرد که اکثراً ایتام بی‌بانی و بی‌باعث هستند در آنجا رایگان تحصیل می‌کنند. خانم آقای سردار اسعد و سردار بهادر از سران بختیاری جهت بازدید به مدرسه رفته بعد از امتحان دانش‌آموزان به هر یک 5 تا 10 شاهی پول سفید، به مدیره 50 تومان تحت نام اعانه، به معلمان 2 عدد 5 هزاری طلا و به فراش‌ها و مستخدمان هر نفر یک 5 هزاری داده بودند.(۴)  در شرایط فوق و با توجه به واکنش‌های مردمی و مذهبی جامعه، نه تنها تک‌تک این زنان مورد تهمت و افترا قرار داشتند، بلکه دولت هم، چنانکه باید نمی‌توانست در راستای تحقق اهداف حکومت قانونی به آنها یاری رساند، چرا که مردان سابقه‌دار در عرصه‌های فرهنگ و مدرسه‌سازی چون رشدیه نیز از این تهمت‌ها مصون نبودند. با این وجود ضرورت زمان و سیر طبیعی وقایع، دولت را بر آن داشت تا خود دست به کار شده، با اخذ مجوز از وزارت علوم مبادرت به تأسیس مدارس برای دختران کند.(۵) بعد‌ها نیز با توجه به افزایش این مدارس (۲۵ مدرسه - در سال ۱۳۳۲ ه.ق) حدود ۸۹۰ شاگرد دختر مشغول تحصیل شدند که در حدود ۱۹۲ نفر آنها به رایگان تحصیل می‌کردند.(۶)
  *عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پی‌نوشت‌
۱- مدیر مدرسه دخترانه مزینیه تهران و نشریه زنانه شکوفه به سال ۱۲۹۲ ه.ش؛ توانا، مراد علی، زن در تاریخ معاصر ایران، ج ۱، چ ۱، برگ زیتون، ‌ تهران، ۱۳۸۰، ص۱۱۶.
۲- اتحادیه، منصوره، اینجا تهران است (مجموعه مقالاتی درباره تهران)، چ ۱، نشر تاریخ ایران، تهران، ۱۳۷۹، ص ۲۹۶.
۳- ایران نو، شماره ۱۵، سال اول، ۱۳۲۷ ه.ق
۴- اینجا تهران است، ص ۳۰۳
۵- قاسمی پویا، اقبال، مدارس جدید در دوره قاجاریه، (بانیان و پیشروان)، چ ۱، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۷۷، ص۳۲۳
۶- اینجا تهران است، ص ۳۰۵


Page Generated in 0/0086 sec