مهدی جابری: گروههای ظریف و حساس دیروز هم یک روز ناسالم را به سختی پشت سر گذاشتند تا همچنان بر شدت ابهامات و بلاتکلیفی در پروندهای افزوده شود که عناوین «ناپاک، ناسالم و آلوده» را یدک میکشد.
در این روزهای ناسالم که وضعیتهای نارنجی و قرمز نام دارند، آنچه به دست میآید ذرات معلق با قطر تقریبی «11 میکرون» است و آنچه از دست میرود جز توان و انرژی جامعه نیست؛ شرایطی که اگر بدون تدبیر ادامه یابد، ما را در وضعیت «بنفش» یعنی بسیار ناسالم قرار خواهد داد. دیروز روز مانور ذرات معلق بود! روز در جا زدن و نه برجا ماندن! دیروز گروههای حساس و ظریف باز هم پشت درهای بسته ماندند، نشانگرها به خطوط قرمز نزدیک و نزدیکتر شدند و البته امید داریم از آن عبور نکنند!
برخی مذاکرات بینتیجه و تصمیمات اشتباه در این سالها سوخت شدن توان داخلی ما را به دنبال داشت، فرصتهایمان را سوزاند و به جای آن، سرطانهایی از مبادی نامشخص به جامعه راه یافت. آنچه امروز از آن با عنوان «ناسالم، ناپاک و آلوده» یاد میشود، حاصل فکرهای ناپاک و دستهای آلودهای است که مقابل توان و استعداد جامعه، یک دیوار سیمانی بلند ساخت و تامین نیازهای داخلی را به آن سوی مرزها و البته به افراد ناشناس و بیشناسنامه واگذار کرد. راهکار برونرفت از وضعیت ناسالم و جلوگیری از بروز خطر غیرقابل جبرانی که در وضعیت بنفش وجود دارد، این است که با درک رنجها، مشقتها و تنگناهای مردم در زیرزمین شهر، نسبت به ایجاد خطوط میانبر، تندرو، چابک و سریع برای عبور از اوضاع پیچیده و مبهمی که نفس مردم را تنگ کرده است اقدام شود؛ به عبارت دیگر باید تلاش کنیم با جبران خسارتهایی که در سالهای اخیر به واسطه برنامههای اشتباه به جامعه تحمیل شده است، جایگاه پیشین خود را بازیابیم. واضحتر اینکه امور حساس از دست افراد به ظاهر نامدار و مبتکر خارج شود تا اهل فن بتوانند با بهرهگیری از تدابیر صحیح و نکتههای ظریف مدیریتی برای برونرفت از شرایط حساس و ناسالم اقدام کنند.
وضعیت قرمز و ناسالم امروز را باید با مذاکرات داخلی حل کرد، باید حمایت مالی و معنوی از قطارهای شهری و انقلاب را در دستور کار داشت و حتی به برخی اتوبوسها که به ناحق برچسب «تندرو» بر آنها زده شده اعتماد کرد! امروز چارهای جز کنار گذاشتن سیاستهای «تکسرنشینی» در بزرگراههایی که به بنبست میرسد نداریم؛ همان تکسرنشینهایی که نه مصلحت شهر را تشخیص میدهند و نه امیدی به بهبودشان هست.
همچنین برای برونرفت از بنبست ناسالمی و ناپاکی باید به حال خودروهای فرسوده اما مدعی، چارهاندیشی کرد تا دودشان بیش از این به چشم مردم نرود! چاره امروز ما این است که به جای نشستن پشت درهای بسته و فضاسازی برای جولان دادن ذرات معلق، بیشتر و بیشتر تونل بزنیم؛ تونلی به اعماق داشتهها و استعدادها و ظرفیتهای نهفته در این شهر؛ تونلی که ما را از ترافیک سیاستهای کثیف جهانی نجات دهد و میانبری باشد برای فرار از وضعیتها و رنگها؛ از قرمز، ارغوانی، بنفش و نارنجی. هزینه ساخت این تونلها را باید تامین کرد و دست سازندگانش را باز گذاشت اما افسوس که آب در کوزه و ما «گرد جهان میگردیم!»