امیرعلی جهاندار: در آستانه بهمن 94 هستیم و مردی که هنوز در بهمن 57 مانده و تغییری نکرده، روی تخت بیمارستان آسیاست. سینهای گرم، موی و محاسنی سپید و بلند، چهرهای همچنان مصمم از انقلاب 57 دارد. خیلیها بعد از انقلاب به کاروان اضافه شدند و خیلی زود از این کاروان جدا شدند اما او السابقونی است که همچنان در حلقه مقربون است. پیش از 57، حتی پیش از 42، او از قبل از ملی شدن صنعت نفت برای نهضت مردمی قلم میزد؛ قلم میزد و چوبش را میخورد، اما پا پس نمیکشید.
برای ما بچههای نسل سوم انقلاب که روزهای سخت مبارزه و طعم شیرین بهمن 57 را نچشیدهایم؛ آنچه یادآور آن لحظهها است تنها تصاویری از فرودگاه مهرآباد است که جمعی از نوجوانان «خمینی ای امام» استاد را همخوانی میکنند و شعرهایش که با تعهد انقلابی در کتابهای درسیشان بهجا مانده است.
آری! آنچه استاد به ما میآموزد، نه شعر است و نه شاعری، که شاعر و شعر بسیار در این کشور وجود دارد، او برای ما بچههای نسل سوم انقلاب درس تعهد میدهد، تعهد به آرمانی که داشته، تعهد به آرمانی که دارد، تعهد به آرمانی که حتی در
90 سالگی وقتی روی تخت بیمارستان است فراموشش نمیشود و هنگامهای که
جمعی از همین نسل سومیهای انقلاب به عیادتش میروند هم باز «خجسته باد این پیروزی» را میخواند و به این نهضتی که در او بوده افتخار میکند.
برخلاف روشنفکرانی که شعرشان را برای محافل دورهمی و سیگار کشیدنهای دستهجمعیشان میخواهند و بیرون از اتاق پر از دود آنها این شعر به کار هیچکس نمیآید، سبزواری شعرش را برای مردم، در راه مردم و از جنس مردم میسرود. قزوه میگوید: «سبزواری کسی است که واقعا نیمی از ادبیات انقلاب ما مدیون اقدامات او است و اگر جز خط امام و انقلاب و شهدا را رفته بود، اکنون او را بت کرده بودند و این مظلومیت در بین بچههای ما وجود دارد». آری! سبزواری ترجیح داد بهجای سوت و کفهای جریان روشنفکری، دعای مردم پشت سرش باشد، دعای مادران شهیدی که هر بار چهره او را میبینند، انقلاب برایشان زنده میشود.
او هنوز در ایستگاه بهمن 57 مانده است، زرق و برق دنیا هنوز او را نگرفته، انقلابی مانده و انقلاب را فراموش نکرده، در دنیایی که برخی میگویند از انقلاب عبور کردیم و باید در دهکده جهانی هضم شویم، خدا را ول کنیم و به کدخدا نزدیک شویم و از تعامل سازنده با او به همه چیز برسیم «سازش موج و ساحل را محال میداند» و در 90 سالگی آنچنان شعر جسورانه و انقلابی میخواند که رهبری دربارهاش میگویند: «معلوم میشود در 90 سالگی هم میتوان شعر جوانانه گفت». تابستان امسال وقتی جدیدترین شعر استاد در محضر رهبر انقلاب رونمایی شد برای پیرمردان انقلاب، انقلاب جوان شد و برای جوانان انقلاب، انقلابی بودن مفهومی دوباره یافت؛ وقتی استاد حمید سبزواری با آن نفس گرم خود شعر «خوشنشینان ساحل را خواند»:
خوشنشینان ساحل بدانند
موج این بحر را رامشی نیست
دل به امید رامش نبندند
بحر را ذوق آسایشی نیست
تا که دریاست دریا به جوش است
شورش و موج و گرداب دارد
هرگز از بحر جوشان مجویید
آن زبونی که مرداب دارد
ما نهنگیم و خیل نهنگان
بستر از موج توفنده دارند
این سرود نهنگان دریاست
بحر را موجها زنده دارند
ما نهنگیم و هر جا نهنگ است
طعمه از کام غرقاب جوید
نزد دریادلان مرده بهتر
زان که آرامش و خواب جوید
خوشنشینان ساحل بدانند
تا که دریاست این شور و حال است
چشم سازش ز دریا ندارند
سازش موج و ساحل محال است