دیروز 4 زندانی ایرانی ـ آمریکایی در مقابل بستهای از امتیازها با طرف آمریکایی مبادله شدند. جزئیات این مساله بسیار بیشتر از آن چیزی است که رسانهها تاکنون به آن پرداختهاند و لابد در روزهای آینده، وقتی مصالح اقتضا کند، درباره آن سخن گفته خواهد شد. آنچه در اینجا میخواهیم بر آن تاکید کنیم این است که اصلیترین فردی که دیروز آزاد شده جیسون رضاییان است. آمریکا هم اگر چیزی به ایران داده - که داده- بابت رضاییان بوده نه آن 3 نفر دیگر. روزی که رضاییان دستگیر شد، بسیاری، از جمله برخی مقامهای دولتی معترض بودند که او یک روزنامهنگار ساده است و نباید چنین بیمحابا اتهامهای امنیتی به او وارد شود. امروز اما بیآنکه ضرورتی به انتشار جزئیات فعالیت رضاییان در ایران باشد، از همین رفتار آمریکا میتوان فهمید که رضاییان هر چه بوده، یک روزنامهنگار ساده نبوده است. منطقی نیست که دولت آمریکا صرفا برای آزادی یک روزنامهنگار، اعطای «پکیجی از امتیازها» به ایران را پذیرفته باشد. نتیجه بسیار روشنی که میتوان گرفت این است که اگر امتیازی از دشمن گرفته میشود، این نه هنر دیپلماسی، بلکه مهارت مردانی است که در زمان مناسب، با اقدام درست و دقیق، سرمایهای معتبر برای معامله خلق میکنند. کار دیپلماتها، معامله کردن است اما تا امروز نشنیدهایم که خود نیز سرمایهای برای معامله دستوپا کرده باشند. هرچه سرمایه است، محصول کار کسان دیگر در جای دیگر است، کسانی که اگر شهید نشوند، از غربت و گمنامی گریز و گزیری ندارند. درباره دیپلماتها اما در بهترین حالت میتوان امیدوار بود که «معامله بد» نکنند و آتش به سرمایه کشور نزنند.