گروه سیاسی: حسین دهباشی از تاریخپژوهان و مستندسازان کشورمان که بهرغم برخی فعالیتهای تاریخی از جمله تاریخ شفاهی دوران پهلوی دوم، افکار عمومی او را به عنوان کارگردان فیلمهای تبلیغاتی حسن روحانی میشناسند؛ چند وقتی است به یکی از منتقدان جدی رئیسجمهور تبدیل شده است. به گزارش «وطن امروز»، از مهمترین محورهای انتقادی دهباشی به حسن روحانی، عملکرد تیم مذاکرهکننده بویژه برجام است که او معتقد است دیرزمانی نخواهد پایید که ماهیت این سند بینالمللی برای مردم آشکار خواهد شد. دهباشی همچنین نسبت به ادبیات روحانی نسبت به منتقدان بسیار انتقاد دارد و میگوید این ادبیات در شأن رئیسجمهور نیست. دهباشی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شده است میگوید این توانایی را دارد که در شمار 30 کاندیدای برگزیده مردم تهران باشد چراکه بر این اعتقاد است او توانسته روحانی را از جایگاه پنجم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، به رده اول بکشاند. دهباشی در گفتوگو با
نسیم آنلاین درباره اینکه چرا در انتخابات امیدوارانه وارد شده و روی خودش حساب جدی باز کرده است، میگوید: «من به عنوان یک شخص سیاسی روی خودم حساب میکنم و فکر میکنم کسی که این توهم را دارد که بتواند یک نفر را از نفر پنجم، نفر اول و رئیسجمهور کند باید بتواند یک نفر را از ششصدم حداقل نفر سیام کند». دهباشی با بیان اینکه البته این یک شوخی است، افزود: حرفی که من میخواستم بزنم این بود که فکر میکنم آن دلیل اصلی که آقای روحانی رئیسجمهور شدند و انشاءالله رئیسجمهور خوبی باشند، ترکیبی از چند عامل بود که متأسفانه چون بررسیهای دقیق صورت نگرفت، نمیتوانیم به آنها وزن بدهیم، از پاس گل آقای قالیباف گرفته در هجده قدم تا اینکه جوی ایجاد شد که آقای هاشمی آمد و بعد آرایشان به حساب ایشان ریخته شد و همچنین آقای عارف کنار کشید که همه اینها برای من که جزو 3-2 نفر نزدیک به آقای دکتر بودم قطعی نبود، حالا در کنار این ماجراها فیلمهای من هم بود؛ پس من در این رابطه توهم ندارم و در رابطه با این ماجرا من هم کمک کردم ولی شاید اگر از جهت حب نفس بگویم در حوزه رسانهای من مؤثرترین بودم، اما اینکه رسانهها مخصوصاً رسانههایی که دست ما بود چقدر تأثیر گذاشت این نیاز به مطالعه دارد. دهباشی درباره حضور مشاوران ناصالح در کنار رئیسجمهور نیز انتقاداتی مطرح کرد. او در اینباره گفت: من تصور میکنم دولت آقای روحانی چند تا گل خورد، بهرغم اینکه محبوب من بود و هست ولی بعضی از گلها را از خودش خورد. نوع تعامل با رسانهها و نحوه انتقادناپذیری دولت گلهایی هست که دولت در نظام، خودش به خودش میزند، هیچکس حتی نزدیکترین فرد به یک نفر، حتی برادرش، حتی پسرش، حتی فامیلش، حتی کسی که همسر فرد است از این عبارتی که شخص بیاید و بگوید طرف مقابل خس و خاشاک هست خوشش نمیآید، اگر این را بپذیریم باید بگوییم هیچکس خوشش نمیآید که یک نفر نه به او، حتی به یک نفر دیگر بگوید اگر ناراحتی و میلرزی برو زیر پتو یا بیشناسنامه و امثال آن. وی افزود: در این ماجرا آقای روحانی گلهایی خورد که با مشورت خودیها یعنی مشاوران و تیم غیرصالح رسانهای خود او بود و در نتیجه آقای روحانی به جای اینکه به دروازه روبهرویی گل بزند به دروازه خودی گل زد؛ این یک کار گروهی است و اینطور نیست که فقط آقای روحانی این صحبتها را بکند، تیم او این طور صحبت میکنند. این
تاریخ پژوه ادامه داد: ببینید! الآن اگر کسی که بغل دستم هست بگوید فلانی دکمه یقهات باز است، خب! من کمی خود را جمع و جور میکنم، اما اگر دو نفر بیایند از باب رفاقت بگویند که عجب تیپی و دوتا دکمه دیگر را هم باز کن؛ من جوگیر میشوم و با همان فرمان میروم؛ مشکل این است که هر بار آقای دکتر روحانی صحبت میکنند صحبتهایی میکنند که در شأنشان نیست.
دهباشی در راستای همین موضوع ادامه داد: یک موقعی طرف کلاً همین است که خب حرفی نیست، اما آقای روحانی این نیست، آقای روحانی قبل از هر چیزی خطیب است و سالها منبر رفته و باتجربه است، جامعه از یک منبری توقع ندارد که مثل بنده که فردی جوان هستم صحبت کند، اما وقتی صحبت میکند و مشاوران اطرافش بگویند آقای روحانی «نابود کردی» و «طرف مقابل هم رفت بمیرد»، اما در واقع چند ساعت نگذشته و به شب نکشیده در همین صفحات مجازی میبینید که حتی موافقین ایشان میگویند «شرمندهایم، ای کاش دکتر این حرف را نمیزد»؛ آنگاه وقتی این بازخورد در صفحات مجازی که حتی موافقین هم انتقاد میکنند در گزارشها به گونه دیگری به گوش ایشان میرسد و میگویند جامعه استقبال کرد؛ این یعنی دوستی خاله خرسه که طرف را بیشتر در مسیر اشتباه هل میدهد. دهباشی درباره انتقادات خود به برجام نیز میگوید: هرچند موضوع هستهای به حوزه و تخصص کاریام بازنمیگردد اما به حوزه تحصیلیام مربوط است؛ من دکترای دیپلماسی عمومی از دانشگاه جورجتاون که یکی از بهترین دانشگاههای دنیا است دارم و آن قدری هم انگلیسی بلد شدهام که بتوانم متن برجام را بخوانم، به مقدار لازم هم تاریخ آمریکا را خواندهام یا حداقل در این سالها مشاهده کردهام. ضمن اینکه در نظر بگیرید حدودا 90 درصد از 200 مستندی که ساختهام در حوزه روابط بینالملل بوده؛ مثلا مستندهای من در حوزه روایت فتح درباره جنگ بالکان یا جنگ در لبنان و افغانستان است؛ حوزه کاری من نیز اساساً از تلویزیون المنار شروع شده نه تلویزیون جمهوری اسلامی. از طرف دیگر من هر بار که در رابطه با برجام نوشتم قید میکردم که این نظر یک آدم غیرمتخصص است، البته این نظر آدمی است که درسش را خوانده اما شغلش چیز دیگری است، با وجود همه این مسائل من به عنوان یک شهروند حداقل حق اظهارنظر دارم، پس به عنوان یک شهروند گفتم؛ بعد شما در نظر بگیرید همین امروز که داریم با هم صحبت میکنیم براساس آخرین آمارها اگر درست باشد، 82 درصد جامعه ایران نسبت به برجام خوشبین هستند، حال سوال این است که اگر چنین آماری درست است چه نگرانیای وجود دارد که از 70 میلیون ایرانی 2 نفر منتقد باشند؟
از اول مخالف این مذاکرات بودم
«چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، چرخ زندگی مردم هم بچرخد» این شعار معروف روحانی در انتخابات را دهباشی به او پیشنهاد داده بود. او درباره پیشنهادات خود درباره شعارهای مربوط به حوزه سیاست خارجی گفت: دوستان دولت حداقل میدانند که من از اول اول اولش با این نحوه مذاکرات مخالف بودم. ما چند جور نگاه به دنیا داریم؛ یک نوع نگاه، نگاه جنگ سردی است که نگاه ما به ابرقدرتهاست و بقیه کشورها را به صورت اقماری میبینیم که دور آن ابرقدرت میچرخند و اگر شما با محورهای قدرت ببندید با شما کاری نخواهند داشت. وی تصریح کرد: «کدخدا» و «رنگ بنفش» را من به روحانی پیشنهاد نکردم؛ ولی بقیه شعارها تقریبا پیشنهاد من بود. کلمه کدخدا چون کلمه زمخت و زشتی است را من پیشنهاد نکردم، رنگ بنفش را هم من پیشنهاد نکردم ولی تقریبا بقیه پیشنهاد من بود. کدخدا با مبانی نگاه سیاسی من فرق میکند. پیشفرضی که دوستان دولت دارند، نگاه چرخیدن الکترونها دور مدار است که میگوید روابط دوجانبه و حسن همجواری را بیخیال، اگر برویم با آمریکاییها ببندیم بقیه چیزها خود به خود درست میشود. وی تصریح کرد: تجربه ما بعد از جنگ چه میگوید؟ ما فکر میکردیم صدام جیرهخوار آمریکاست و آمریکا هر چیزی که بگوید انجام میدهد ولی اینطور نشد، صدام یک زمانی هم برخلاف نظر آمریکا به کویت حمله کرد یا تصور ما از عربستان این بود که هر چیزی که آمریکاییها بگویند آنها میگویند چشم اما الآن میبینید که در منطقه خیلی هم اینگونه نیست، درباره ترکیه و دیگران هم همینطور است.
افتخارات مربوط به حاج قاسم است نه ظریف!
دهباشی در ادامه درباره مبانی انتقادات خود به مبانی سیاست خارجی دولت گفت: ما اصولاً عنصر قدرت و دولت را در کشورهای منطقه دست کم میگیریم؛ اغلب سیاستمداران ما اینگونه هستند که فکر میکنند این دولتها سفیر آن کشورها هستند و اگر چیزی کشورهای قدرتمند به آنها بگویند آنها میگویند چشم و به این جهت بود که تیم سیاست خارجی دولت اساساً با این ترکیب بسته شد تا کسانی که تبحرشان سازمانهای بینالمللی، رابطه با قدرتها و روابط چندجانبه است سر کار بیایند و نتیجه این اقدام این بود که اکنون به جایی رسیدهایم که تقریباً در 100 سال گذشته بیسابقه است که به این حد رابطه دوجانبهمان با کشورهای منطقه بد باشد. هرچند ما در سالهای گذشته با عراق میجنگیدیم اما با پاکستان دعوا نداشتیم اما در شرایط فعلی ما با کل منطقه دعوا داریم و تنها یک اتحاد استراتژیک با روسیه داریم که آن هم برسر سوریه است و هر لحظه ممکن است به هم بخورد. وی افزود: ما پیش دکتر ظریف درس خواندهایم به اندازه ایشان هم زبان نمیدانیم اما مبانی علم سیاست میگوید علوم سیاسی مبتنی بر حسن همجواری، روابط دوجانبه و بعد چیزهای دیگر است، حال نتیجه اینکه ما با فرانسه، انگلیس و... بستهایم چیست؟ اکنون رابطه ما با ترکیه یا عراق، افغانستان و پاکستانی که به آنها کمک میکنیم چگونه است؟ مشخص است چون اصلاً به این کشورها اهمیت ندادیم یا حداقل دولت اهمیت نداد، رابطه خوبی نداریم البته خوشبختانه همزمان بخشهای دیگری از نظام اهمیت دادند و فکر میکنم افتخار همین خرده امتیازاتی که گرفتیم را نیز باید به حاج قاسم سلیمانی بدهیم و این خرده امتیازها به حاج قاسم میرسد نه به آقای ظریف.