حضور گروههای سیاسی، نمایندگان مجلس و مسؤولان نظام در خدمت «امام(ره)» فرصتی بود تا ایشان در همان سالهای ابتدایی انقلاب روش و منش انقلاب را برای حضار و البته آیندگان تبیین کنند.
امام خمینی(ره) همواره در جلسات مشابه، بیشتر سخنرانی خود را به ارائه نکات اخلاقی تخصیص میدادند. متن زیر بخشی از سخنرانی ایشان در جمع نمایندگان مجلس در تاریخ 6 خرداد سال 60 است:
«این یک مطلبی است که در باطن ذات هرکس هست. اصلاح کنید خودتان را. در باطن ذات همه هست که آن که با من خوب است خوب است؛ و آن که با من بد است بد. نه آن که به حسب حکم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخیر! آنی که با من خوب است آن میزان است. آن قانون میزان است که برای من باشد، و آن مجلس میزان است که برای من باشد، و آن ارتش میزان است که برای من باشد! آن که برای من نباشد آن فاسد است! این یک چیزی است که در قلب همه است، اختصاص به یکی و دو تا ندارد. هرکسی هر چیزی را برای خودش میخواهد همه مردم هر چیزی را برای خودشان میخواهند، الا آنهایی که بالاتر از این طبقات هستند. البته هرکس اینطور است. اما در مقام تدبیر امور یک مملکت و در مقام اداره یک مملکت، باید همه شماها و همه کسانی که دستاندرکار هستند و همه ملت بپذیرند آن چیزی را که قانون اساسی پذیرفته است. بپذیرند آن چیزی را که مجلس به آن رأی میدهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع میداند.
باید بپذیرند اینها را. اگر میخواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. نگویید هی قانون و خودتان خلاف قانون بکنید! بپذیرید قانون را. همهتان روی مرز قانون عمل بکنید. اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمیآید. همه اختلافات این است.
دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همهتان، همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مساله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الان در کار هست! خوب، «محمدرضا» اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود - قدرت شیطانی بود - کسی حق نداشت یک کلمه بگوید اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخستوزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیسجمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. «هیتلر» حاضر بود تمام بشر از بین برود و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کردهاید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچکس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید، قانون اساسی را باز کنید، و هرکس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیسجمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سر فرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه میگویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، میگوید من انقلابی هستم!»