نمایش «اعوجاج»، تئاتر زنده و بیواسطهای است با تکیه بر تئاتر فیزیکال، تئاتری جسممند که تن و تخیل و احساسات و صدا را در هم میآمیزد. علی ژکان، نویسنده و کارگردان قدیمی سینمای ایران درباره این نمایش که تا 30 دیماه در مجموعه تالار مولوی روی صحنه خواهد رفت، یادداشتی نوشته است که به نقل از تسنیم میآید. علی ژکان در این یادداشت آورده است: «بهزاد غلامی با تئاتر فیزیکال خود تحت عنوان «اعوجاج» شهامتی نشان میدهد که از مرز احتیاط این روزهای عرصه نمایش عبور میکند. طبعاً بروز روحیهای اینچنین، هزینههای زیادی برای او به بار میآورد؛ خواه در عدم جلب حمایتهای رایج دولتی و خواه در عدم استقبال قابلتوجه از سوی مخاطبان و تماشاگران، دلیلش هم آشنازدایی نمایشی است که او بر صحنه برده است، تئاتری که برای برخی تماشاگران کاملاً بیگانه است، آن هم در شرایطی که بیشتر دستاندرکاران نمایش از تمهیدات دستمالی شده برای به سالن کشاندن تماشاگران استفاده میکنند؛ چه در بعد انتخاب موضوع و محتوا و چه در شکل اجرا. نمایش «اعوجاج» نهتنها از فرمهای آشنا و رایج سود نمیبرد و آسانپسندی را به کار نمیگیرد بلکه جهان نمایش خود را بر ایجاد نشانه و ابهام و ایهام بنا میسازد تا با فعال کردن فکر و اندیشه تماشاگر بتواند با او ارتباط برقرار کند. حذف گفتوگو از نمایش که از اساسیترین ارکان تئاتر است و عدم بهکارگیری دکور و پردازش صحنه که جغرافیای داستانی و فضای واقعی برای تماشاگر میسازد، موجب میشود اعوجاج را در فضایی برهنه و اصطلاحاً تئاتر بیچیز به تماشا بنشینیم، بهواقع کار دشواری است که غلامی اقدام به آن میکند. در تعریف تئاتر فیزیکال آمده است که تئاتری است متکی بر جسم و با فعال کردن و درگیری تخیل به دست میآید و بدین ترتیب تماشاگر نیز باید با قدرت اندیشه و فکر با چنین تئاتری ارتباط بگیرد. از طرفی این شیوه تئاتری عکسالعملی به تأکید زیاد بر متن بهعنوان اصلیترین منشأ خلق تئاتر است. بهطور کلی با نگاهی گذرا به تاریخچه تئاتر فیزیکال متوجه میشویم از همان روزگار میرهولد در دهه 20 قرن گذشته و همین طور تلاش میخائیل چخوف در سروسامان دادن به آن، تماشاگر با نمایشی روبهرو است که بر ابهام و ایهام بنا میشود و زبان گفتاری به زبان حرکتی و جسمانی انتقال مییابد. این چنین است که از همان ابتدا با نمایشی سروکار داریم که از اندازههای رایج قابل فهم برای همگان عبور میکند و حتی مکتب بزرگی چون شیوه استانیسلاوسکی را به چالش میگیرد. چنین موقعیتی از نمایش برای کشوری چون ایران که سنتهای نمایشی آن از نقالی گرفته تا تعزیه و روحوضی و... تماماً بر کلام و نثرهای زبانی استوار است، وضعیت دشواری برای هنرمندانی چون بهزاد غلامی فراهم میسازد و ناگزیر باید هزینههای آن از جیب مبارک هنرمند پرداخت شود. به هر حال بهزاد غلامی با تکیه بر مکتب تئاتر فیزیکال زحمت زیادی کشیده و با بازیگرانی علاقهمند و با حداکثر تلاش میکوشد تا انتظارات ما را از دیدن تئاتر برآورده کند. این هنر انتزاعی، موسیقایی و جسمانی به یمن ماهها تلاش و از خودگذشتگی بهزاد غلامی به ما نشان داده شد بیآنکه تبلیغاتی وجود داشته باشد».