printlogo


کد خبر: 152316تاریخ: 1394/10/30 00:00
آنچه کاندیدای انتخابات 94 باید بداند
24>13

محمدرضا کردلو:  فکر می‌کنم همان کلاس اول ابتدایی بود که «دودوتا چهارتا» را یاد گرفتیم. کار سختی نبود. علامت کوچک‌تر و مساوی و بزرگ‌تر (<=>) را هم در همان کلاس اول یاد گرفتیم. کلاس اول ما همین بود، مختصر و مفید. الفبا بود و دانستن ابتداییات ریاضی. اینکه 2 از 1 بزرگ‌تر است، 3 از 2 بزرگ‌تر است و به همین ترتیب 24 از 13 بزرگ‌تر است و....
ریاضی قانون بود. قانونی که ما پذیرفته بودیم و می‌دانستیم همه جای دنیا هم روال همین است. همه جای دنیا 2 از 1 بزرگ‌تر است. 24 از 13 بزرگ‌تر است. برای همین بود که وقتی در سال‌های خیلی بعدتر از کلاس اول ابتدایی، شورش علیه این قانون ساده ریاضی را دیدیم متعجب شدیم که مگر می‌شود کسی، گروهی و فرقه‌ای مقابل «دودوتا چهارتا» بایستد. باور کنید ایستادن مقابل «دودوتا چهارتا» سخت‌ترین کار دنیاست. در واقع فقط از امثال «رضاخان قلدر بی‌سواد»، «استالین»، «هیتلر دیکتاتور» و «آپارتایدی بی‌فرهنگ» برمی‌آید. البته حکام سعودی هم از این کارها می‌کنند.
بعدتر فهمیدم که این روحیه ربطی به دانستن و ندانستن قانون یا ریاضی ندارد. یک حالت روحی سادیستیک است که در رضاخان بود. در هیتلر و استالین بود. در آپارتاید بود. در حکام سعودی هم هست. فکر نمی‌کردم در ایران خودمان، آن هم سی و چند سال پس از انقلاب، آدم‌هایی پیدا شوند که نه از جهت ندانستن قانون و ریاضی، بلکه به واسطه همان روحیه‌ای که در دیکتاتور‌ها بود، پشت پا به بدیهی‌ترین گزاره‌های دنیا -یعنی «دودوتا، چهارتا» و (24>13) – بزنند. باور نمی‌کردم اما سال 88 به شهادت خیابان‌های تهران، به شهادت گوش‌هایم که کمی بعدتر از ادعای دروغ «تقلب»، شعارهای «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» و «نه غزه، نه لبنان» را شنیدند و به شهادت چشم‌هایم که بی‌حرمتی به ساحت عاشورا و امام حسین(ع) و امام راحل(ره) را دیدند، باور کردم که این «حالت روحی سادیستیک» چقدر می‌تواند بد باشد. «خسارت‌های فتنه کی قرار است جبران شود؟»
چند ماه پیش بود که به حسب انصاف اظهارات یکی از اصلاح‌طلبان درباره وقایع سال 88 را به عنوان «فرمول تعیین تکلیف اصلاح‌طلبان» در یادداشتی مورد اشاره قرار دادم. «عباس عبدی» به صراحت گفته بود: «در 88 نباید اصلاح‌طلب‌ها امیدوار به پیروزی می‌شدند چون رأی قطعا با احمدی‌نژاد بود». همان ماجرای نپذیرفتن بدیهی‌ترین گزاره‌های ریاضی و روحیه سادیستیک که در بالا به آن اشاره شد، نگذاشت فردای انتخابات، اصلاح‌طلبان با «علم به شکست» همه چیز را تمام کنند. چون به گفته عبدی قرار بود مبارزه از 23 خرداد شروع شود: «معیار تشخیص انتخابات از غیر انتخابات این است که شما 4 سال مبارزه می‌کنید با استرس‌ها و تنش‌ها، انتخابات به شما نشان می‌دهد آیا قبول شدید یا نه. بعد از آن دیگر کار تمام شده و بازی تمام می‌شود اما 22 خرداد عکس این قضیه اتفاق افتاد. گویی مبارزه اصلی از 23 خرداد شروع می‌شود. این انتخابات نیست و نباید نام آن را انتخابات گذاشت. حتی اگر اسم آن انتخابات باشد رسم آن انتخابات نبود. هیچ نیروی اصلاح‌طلبی نباید در چنین فرآیندی شرکت کند یا حداقل چنین فرآیندی را شکل دهد».
حالا و در آستانه انتخابات مجلس، سوال اساسی که هیچ اصلاح‌طلبی حتی در یک خط حاضر به پاسخ دادن به آن نیست، این است: چه کسی تضمین می‌دهد کسانی که بدیهی‌ترین گزاره‌های ریاضی را زیر سوال بردند، دوباره چنین نکنند؟ این حرف حالا نیست. شاید برخی بگویند این گروه ضمانت می‌دهد تسلیم نتیجه انتخابات باشد و به رأی اکثریت احترام بگذارد اما پس جرم قبلی چه می‌شود؟ آن همه اتهام به نظام چه می‌شود؟ و آن همه خسارت؟ «خسارت‌های فتنه کی قرار است جبران شود؟»
این روحیه آزاردهنده و دیکتاتورمآبانه هنوز هم هست. از کجا این را می‌گویم. از فیلم هندی و عزای عمومی روزنامه‌های اصلاح‌طلب برای مفسد اقتصادی، از مشابهت دادن جمهوری اسلامی با رژیم شاهنشاهی، از «پدرسوخته‌بازی» خواندن حکم دادگاه آقازاده مفسد و از خبر آخری که در رسانه‌ها آمد. عالیجناب در یکی از جلسات رأی‌گیری در یکی از کمیسیون‌های مجمع تشخیص قبول نکرده است که 10از 7 بزرگ‌تر است. بلند شده و جلسه را ترک کرده است. خدا به‌خیر کند. خوب شد نگفت: «مردم بریزند به خیابان‌ها»!
دیکتاتورمآبی، روحیه آزاردهنده و «من» که شیطان است، هنوز هم هست. همین، احتیاط که شرط عقل است، می‌گوید به نااهل نباید میدان داد. امام(ره) هم می‌گفت نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. شورای نگهبان برای همین است که انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان نیفتد. کاندیدایی که نداند 24>13 است، می‌خواهد برود مجلس در کلاس اکابر
شرکت کند؟!


Page Generated in 0/0051 sec