printlogo


کد خبر: 152409تاریخ: 1394/11/3 00:00
کوچکی نفس

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: یکی از جلوه‌های نفس که ریشه در جُبن دارد، صفت ناپسندی است که از آن به کوچکی نفس تعبیر می‌شود، کوچکی روح. برخی دارای روح بزرگی هستند اما طبق موازین عقل و نقل حرکت نمی‌کنند، اینها جنایتکاران بزرگی هم می‌شوند. کسی چون هیتلر یا چنگیزخان دارای روحی بزرگ بودند اما دیگرانی هستند که دارای روحی بزرگوار هستند، در میدان‌های سخت شجاعانه وارد می‌شوند و از سختی‌ها و مشکلات هراسی به دل راه نمی‌دهند و تزلزل و اضطرابی در دل‌شان پیدا نمی‌شود و چون بر میزان عقل و شرع حرکت می‌کنند، همواره عاقلانه گام برمی‌دارند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی است. اما برخی روحی کوچک و حقیر دارند. هرچه به آنان روی آورد، استقبال می‌کنند، در برابر زندگی دنیوی و واردات و خطورات شیطانی و نفسانی عاجز و منفعل‌ هستند.  نتیجه چنین ویژگی‌ای اضطراب دائمی قلب است. چنین فردی ذلیل است و مجبور است هر ذلتی را بپذیرد، به این دلیل اصلاً نمی‌شود روی او در کارهای مهم حساب کرد.
نکته مهم اینکه کوچکی نفس و ذلت را نباید با خضوع و خشوع در برابر خدا و اولیای الهی و قانون اشتباه گرفت. کوچکی نفس یعنی شکست‌دادن خود در برابر مسائل دنیوی؛ یعنی ذلت در برابر قدرتمندان، ثروتمندان و امثال آنها. دلیل آن هم طمع‌های دنیوی است. کسانی که طمع مالی دارند، مجبورند برابر صاحبان قدرت و ثروت سر خم کرده و خود را کوچک کنند و برابر آنان ذلیل و حقیر شوند. کسانی هم که می‌خواهند به مقام و موقعیتی برسند، خود را برابر هرکس که فکر می‌کنند می‌تواند به آنان یاری رساند، کوچک می‌کنند. شاید دیده‌ باشیم کسانی را که به هر دری می‌زنند تا مشکل خود را حل کنند، به همه رو می‌اندازند و برابر هر کسی که فکر می‌کنند می‌تواند در حل مشکل آنان گامی بردارد، سر خم می‌کنند. اینها از ضعف نفس و روح ذلیل برمی‌خیزد. دلیل آن هم طمع‌های دنیوی است که تمامی ندارد.
تعبیر روایات بسیار تند است. به چند روایت از امیرالمومنین علیه‌السلام توجه فرمایید: «الذُّلُّ مَعَ الطَّمَعِ؛ ذلت همراه با طمع است». [غرر الحکم: 297] «الطَّامِعُ أَبَداً ذَلِیلٌ؛ طمع‌کار ذلیل دائمی است». [همان]
«الْمَذَلَّهُ وَ الْمَهَانَهُ وَ الشَّقَاءُ فِی الطَّمَعِ وَ الْحِرْصِ؛ کوچکی‌کردن و خواری و بدبختی در طمع و حرص نهفته است». [همان: 298]
در مقابل مومن دارای عزت نفس و مناعت طبع است، طبع بلندی دارد و جز برابر خدا در مقابل هیچ کس دیگری ذلیل نیست و خضوع ندارد. مومن عزیز است و به دست دیگران چشم ندوخته است، حتی اگر از گرسنگی هم بمیرد، زیر بار ذلت نمی‌رود. یعنی در عین حال که با مردم با تواضع رفتار می‌کند، فروتن است و خوش‌برخورد، مهربان و خوش‌اخلاق است و تلاش می‌کند به هر که می‌تواند خدمت کند و باری از دوش او بردارد اما هیچ حسابی روی هیچ کس باز نمی‌کند. این ادب اسلامی است که باید در سبک زندگی ما نهادینه شود. به این نکته باید خوب توجه کنیم، ما در عین حال که برای خودمان ارزشی قائل نیستیم، خود را بزرگ نمی‌گیریم، عُجب و تکبر نداریم، در همان حال باید دارای عزت نفس باشیم و از کوچکی نفس و ذلت و حقارت روح بپرهیزیم. کلیدش هم بریدن طمع از دیگران است.  
این امر بویژه در مسائلی که به قدرت منجر می‌شود، بسیار مهم است. فرض بفرمایید شما نظرتان آن است که فلان فرد برای مجلس خبرگان یا شورای اسلامی یا مسؤولیتی دیگر مناسب است، ادب و احترام کرده و تلاش می‌کنید او را مطرح کنید اما می‌بینید که او نظر دیگری دارد، ریاست‌طلب است، هدفش خدمت به مردم نیست بلکه کسب قدرت است. باید خود را کنار بکشید، اگرنه شما را به تملق وامی‌دارد و ذلیل می‌کند. خداوند برای مومنان عزت را خواسته است: «وَ لِلهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِین» [منافقون: 8] و ما حق نداریم این عزت را با چیزی معاوضه کنیم. امام صادق علیه‌السلام به این آیه استناد می‌کنند و بیان می‌فرمایند:  
«إِنَ‏ الله‏ فَوَّضَ‏ إِلَى‏ الْمُؤْمِنِ‏ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا أَ مَا تَسْمَعُ الله تَعَالَى یَقُولُ: «وَ لِلهِ الْعِزَّهٌ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ‏؛ خدا همه امور مومن را به خودش واگذار کرده است، مگر اینکه ذلیل باشد، آیا سخن خدای تعالی را نشنیده‌اید که فرمود: «عزت منحصراً برای خداست و رسول خدا و مومنان».[تهذیب الاحکام: 6/179]
امام صادق علیه‌السلام ادامه می‌دهند: «فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونُ ذَلِیلًا؛ مومن عزیز است و ذلیل نیست».  این بخش از حدیث بیان اصلی کلی در همه رفتارهای اجتماعی است. بعد امام علیه‌السلام سخن خود را با مثالی تبیین می‌فرمایند: «قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ لِأَنَّ الْجَبَلَ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ الْمُؤْمِنَ لَا یُسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ بِشَیْ‏ء؛ مومن از کوه هم عزیزتر و نفوذناپذیر است، زیرا در  کوه با ابزاری رخنه می‌شود و کم می‌شود و مومن در دینش با هیچ چیزی رخنه نمی‌شود و از آن کاسته نمی‌شود». به مثال توجه فرمایید، مومن نفوذناپذیر است، نفوذناپذیرتر از کوه و در مقام عبودیت و تحقق اهداف اسلامی و در مسیر دین خدا هیچ‌کس و هیچ‌چیزی در آن تأثیر ندارد و نمی‌تواند او را بکاهد و به ذلت بکشاند و این راز زندگی مومنانه است. نه ذلیل باش و نه عُجب و تکبر داشته باش بلکه با روحی بزرگوار حیات طیبه اسلامی را تجربه کن.
* امام جمعه شمیرانات


Page Generated in 0/0080 sec