مجتبی اصغری: کاهش دامنهدار قیمت جهانی نفت بیشترین تاثیر منفی را بر کشورهایی گذاشته که از حداکثر وابستگی به درآمد حاصل از فروش نفت برخوردارند. سادهترین رفتار در چنین شرایطی تلاش برای «عرضه» بیشتر نفت در بازار برای جبران کسری بودجه است. رفتاری سنتی که با هرگونه محاسبه عوامل سیاسی تاثیرگذار بر بازار نفت بیگانه است و مفهومی به نام «ژئوپلیتیک سقوط قیمت نفت» را به رسمیت نمیشناسد تا با درک علتها به بازمهندسی بازار بپردازد.
حاکم بودن همین محاسبات ساده و سنتی در وزارت نفت کشورمان را با پایش آنچه در طول ایام یک ساله آغاز سقوط آزاد قیمت نفت بیان شد، میتوان درک کرد.
وزارت نفت انتظار داشت و پیشبینی میکرد از مهر 94 روند کاهشی قیمت نفت با فرارسیدن فصل سرما در نیمکرهشمالی متوقف شود و کشورهای تولیدکننده نفت غیراوپک، میزان عرضه نفت را براساس ادعای عربستان پایان دهند و اعتبار اوپک مجددا در بازار تثبیت شود. آلسعود در برابر واکنشهای شدید گروهی از اعضای اوپک مبنی بر کاهش عمدی قیمت نفت با عرضه مازاد نیاز بازار مدعی شده بود هدف از این تاکتیک حفظ برتری نفت اوپک در بازار و حذف رقبایی همچون نفت شیل آمریکا است که از منابع غیرمتعارف نفت با هزینه استخراج بالا تولید میکنند. پیشبینیها درست از آب درنیامد و براساس برآوردهای انجام شده توسط موسسات معتبر بینالمللی هماکنون حدود 2 میلیون بشکه نفت خام مازاد در بازار جهانی وجود دارد و حتی ظرفیت تولید نفت اوپک برای چندین ماه متوالی با عبور از سقف ۳۰ میلیون بشکهای تعیینشده، «رکودساز» بازار جهانی نفت شده است.
در میان تحلیلهای ارائهشده درباره قیمت آینده نفت، یکی از بدترین پیشبینیها مربوط به سقوط قیمتها به مرز 10 دلار است. در گزارش منتشرشده در روزنامه انگلیسی تلگراف، با استناد به پیشبینی بانک انگلیسی «استاندارد چارتر» همانند بانکهای «گلدمن ساکس»، «آربیاس» و «مورگان استنلی»، سقوط قیمت نفت تا بشکهای 10 دلار در سال جدید میلادی، ارزیابی شده است. اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز پیشبینی کرد با توجه به انتظار برای لغو تحریمهای غرب علیه صادرات نفت ایران، افزایش تولید نفت ایران بر اشباع بازار در سال جاری میافزاید. این سازمان کاهش محدود در تولید نفت آمریکا در 2016 و رشد یکنواخت تقاضای جهانی را پیشبینی کرد که با توجه به این عوامل تنها در 3 ماهه سوم 2017 از فزونی عرضه و اشباع بازار کاسته خواهد شد که نخستین کاهش پس از نزدیک به 4 سال متوالی افزایشی خواهد بود. کوین بوک، تحلیلگر انرژی در اینباره گفت: «اگر اتفاقی نیفتد و اقتصادهای نوظهور از وضعیت نابسامان فعلی نجات نیابند، قیمت نفت احتمالا تا اواخر سال 2017 افزایش نخواهد یافت.» با این وجود وزیر نفت کشورمان با اشاره به افزایش عرضه نفت توسط برخی کشورهای اوپک و انجام مکاتباتی با دبیرکل این سازمان به منظور آمادهسازی بازار برای ورود بشکههای نفت ایران به بازار، تصریح کرد: اوپک معمولا در مقاطع حساس عاقلانه عمل میکند(!)
زنگنه با یادآوری «کاهش شدید قیمت نفت» در صورت ادامه یافتن عرضه نفت مازاد برخی از کشورهای اوپک همزمان با تلاش ایران برای بازیابی سهم خود از اوپک در دوره پساتحریم، گفت: با این وجود قطعا حتی در صورت سقوط دوباره قیمت نفت، ایران از کاهش قیمتها به هیچوجه ضربه نمیخورد(!)
زنگنه در استدلالی مشعشع در تشریح دلایل پیروزی ایران در بازار نفت ارزانقیمت بویژه در دوران پساتحریم، توضیح داد: با لغو تحریمها صادرات نفت ایران 2 برابر میشود و حتی در صورت نصف شدن قیمتهای نفت از سطوح فعلی باز هم درآمد نفتی ایران ثابت خواهد ماند!
نگاه غیرصیانتی و روزمره وزیر نفت باسابقه کشورمان به منابع تجدیدناپذیر و محدود نفت کشور و تهدید به عرضه حداکثری بدون توجه به «افزایش رکود» در بازار انرژی جهانی با تهدید کشورهایی که حماقت اقتصادی آنها نیز در وضعیت نابسامان فعلی بازار انرژی بیتاثیر نبوده، حقیقتا حکایتی دردآور است.
وزیر نفت از یک طرف با قراردادهای ضدملی IPC تلاش دارد «بازار نفت» را کنترل کند و از جانب دیگر میکوشد با پیشبینی عجیب «نفت 40 دلاری» بودجه 95 را با عرضه حداکثری «نفت مفت» و بدون کمترین آیندهنگری جبران کند!
«بیپولی» در صدر استدلالات غیرمنطقی توجیهی و رفتارهای عجیب و غریب این روزهای دولت میدرخشد اما آیا دولتی که روزانه میلیونها لیتر بنزین گران از فجیره و مخازن منطقه وارد میکند و خوراک ارزان رانتی به پتروشیمیهای خصوصی میدهد و نفت ارزان میفروشد تا پول برای واردات خودرو و هزاران کالای غیرضرور دارای مشابه داخلی داشته باشد، معتقد به اقتصاد مقاومتی است و حقیقتا دلنگران «بیپولی» است؟
در ایام اخیر حتی کارشناسان روزنامههای غربگرای داخلی نیز عرضه روزانه 500 هزار الی یک میلیون بشکه نفت بیشتر به بازار را مطابق سیاست اعلامی زنگنه، خطرناک و غیرمفید ارزیابی کردهاند و با این وجود تیم اقتصادی دولت از ارائه برنامهای برای تامین حداقل نیازهای بازگشت ایران به سهمیه اوپک با هدف مدیریت و کنترل بازار جهانی و جلوگیری از بیارزش شدن همیشگی نفت و رکود دامنهدار خودداری میکند!
اصل ماجرا این است که آمریکا بر خلاف پیشبینی عربستان، علاقهای به کاهش محسوس عرضه روزانه 9 میلیون بشکه نفت تولیدی خود به بازار ندارد چرا که هدف از رفتار سیاسی مذکور، صرفا تاثیرگذاری بر اوپک با تلاش برای جابهجایی مرزهای نفتی نیست. آمریکا تغییر «ژئوپلیتیک انرژی جهان» را بخشی از سیاست «خاورمیانه جدید» میداند که براساس آن، تضعیف اقتصاد کشورهای تولیدکننده نفت اعم از عربستان، ایران، عراق، روسیه و کشورهای حوزه آمریکای جنوبی را در بر میگیرد. اندیشکده بروکینگز با اشاره به همین هدف شعلهورتر شدن جنگ و درگیری در خاورمیانه را به دنبال سقوط بیشتر قیمت نفت پیشبینی میکند و مینویسد: «سقوط اخیر قیمت جهانی نفت بدون شک عرصه سیاست خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است، زیرا بسیاری از دولتهای منطقه برای تأمین منابع مالی مورد نیاز خود و به طور کلی سرپا نگاه داشتن اقتصادشان به نفت وابسته هستند.»
با توجه به این موارد رفتار سنتی ایران در چنین بازار پرتنشی تنها به افزایش رکود اقتصادی و متضرر شدن کل کشورهای تولیدکننده نفت از جمله ایران میانجامد و اهداف آمریکا در ایجاد درگیریهای درونمنطقهای با مدیریت بازار به واسطه کنترل «مولفههای ژئوپلیتیک» را محقق میکند. راهکار برونرفت از فضای فعلی فراتر از بازی تک مهره و بدون استراتژی با «افزایش یا کاهش عرضه نفت» است. ما نیازمند یک تحلیل فرامحلی در حوزه انرژی هستیم تا به واسطه آن بتوانیم دیگر کشورهای تولیدکننده نفت را نیز از جنگهای غیرواقعی نجات داده و متوجه تاثیر «آمریکا» بر بازار جهانی کنیم.
در شأن ایران نیست که یا درگیر سیاست حماقتآمیز «رقابت دروغین» نفت سعودی و نفت شیل شود و استقلال آلسعود از تصمیمات آمریکا را باور کند یا درگیر بازی تفرقهآمیز اتحادیه اروپایی و چین شود و با عرضه حداکثری نفت مفت به نام «سیاست همکاری انرژی» صرفا تضمینکننده سرعت رشد اقتصادی دیگرانی باشد که در بحبوحه دستکاری ژئوپلیتیک آمریکا در خاورمیانه، تنها به دنبال «نفت ارزان» و «عبور از بحران اقتصادی لیبرال - سرمایهداری» هستند. آیا ارائه تحلیلهای فرااقتصادی از مدیران بیهنر کرسنتی با ابداعاتی در حد «برنامه ویژه ۷ روزه نفتی ایران» برخواهد آمد؟