در بخشی از معرفی کتاب شهر هزار سنگر، از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی آمده است: روایتی از مقاومت تاریخی مردم شهر آمل. صفحات کتاب تاریخ پر است از داستانهای پایداری و ایستادگی منادیان حق و حقیقت در مقابل توفان سهمگین ظلم و کینه. داستان زشتیها و زیباییها، داستان راستها و دروغها و داستان واقعیتها و مجازها… اما آنچه فرجام را رقم میزند، باقی ماندن حق است و رفتن باطل و چه زیباست سنت «جاءالحق و زهقالباطل ان الباطل کان زهوقا»… پیروزی انقلاب اسلامی با دسیسهها و ماجراهای پر فراز و نشیبی در کشور مصادف شد که یکی بعد از دیگری، پس از برخورد با سد مستحکم و دیوار بلند اندیشه و عمل انقلابی امام و مردم منهدم میشد و تصویر مقاومت و بیداری ملتی بهپاخاسته برای اسلام و قرآن را بر تارک تاریخ، منعکس میساخت؛ تصویری که در زمینه خود رسوایی و سرافکندگی دشمنان پر ادعای ملتهای مستقل و آزاد و در رأس آنان «شیطان بزرگ» را نشان میداد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مجموعه دانستنیهای انقلاب اسلامی برای جوانان، پیش از این کوشیده تا روایتی از این حماسهها را به رشته تحریر درآورد که از آن جمله میتوان به «توطئه بنیصدر»، «واقعه طبس»، «کودتای نوژه» و «ماجرای مهدی هاشمی» اشاره کرد. اینک یکی دیگر از این قلههای دوست داشتنی پایداری و بیداری، یعنی ماجرای حمله به شهر آمل از سوی گروهک «اتحادیه کمونیستهای ایران» مورد بررسی واقع شده است. این واقعه، بیش از همه از 2 نظر برجسته و الهامبخش است: اول به خاطر اوج مقاومت و حضور مردمی که خود با دست خالی، باعث دفع این توطئه و آزادی شهر از دست مهاجمان ناخوانده، بودند و این خود در کارنامه افتخارات شهر و اساساً ملت ما، نقطه و نکته غرورآمیزی است؛ ثانیاً آنچه جلب توجه میکند، عمق انگیزه و پندار آن گروهک ضدانقلابی است که واقعاً تصور میکردند مشغول آزادسازی یک شهر از اسارت یک نهضت و مکتب هستند، غافل از آنکه همین مردم، سالها پیش از بیدار شدن عدهای از خواب زمستانی، اعتراض کردند، خودشان بهپاخاستند، نهضت به راه انداختند، همانها هم پیروز شدند، نظام اسلامی برقرار ساختند، قانون اساسی تصویب کردند و خودشان هم با جان و دل از آن پاسداری میکنند. در بخشی از این کتاب آمده است: در تهاجم پنجم بهمن به شهر، آنان قصد حمله به مقر سپاه، بسیج، دادگاه انقلاب، بستن جاده هراز در مدخل شهر، تصرف محله اسپی کلا و دعوت مردم به قیام را داشتند که به فرماندهی قرارگاه ابوالفضل(ع) در چالوس و امداد از نیروهای سپاه و بسیج شهرهای بابلسر، محمودآباد، لاریجان و بابل با مقاومت روبهرو شد. این درگیری که حدود 2 روز به طول انجامید سرانجام با مقاومت نظامیان و مردم که بدون همکاری طاقتفرسای آنان امکانپذیر نبود منجر به شکست عملیات اتحادیه کمونیستها شد. مردم آمل و مناطق اطراف به محض اطلاع از حمله به شهر در سنگرسازی، تدارکات، امدادرسانی، شناسایی دشمن و محل استقرار آنان و همکاریهای اطلاعاتی به یاری نیروهای انقلابی شتافتند. حتی مردمی که سلاح نداشتند با وسایلی همچون داس، تیرکمان، سنگ، تفنگ ساچمهای و شکاری به مقابله با مهاجمان پرداختند. اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و حتی بچههای زیر 10 سال که با کف دست شن آورده و گونیها را به منظور سنگرسازی پر میکردند نیز در این بحبوحه نبرد به چشم میخوردند... . سرانجام عصر روز چهارشنبه 7/11/1360 نیروهای مهاجم عقبنشینی کرده و پاکسازی شهر آغاز شد. با فرار مهاجمان و باقی ماندن 28 نفر از آنان در جنگل طی روزها و ماههای بعد درگیریهایی بین آنها و نیروهای انقلابی رخ داد که مهمترین آنها در روز دوازدهم اسفند ماه بود که به منظور بردن اسلحههای مخفی شده به جنگل آمدند. کتابهای دیگری نیز به حماسه مردمی شهر هزار سنگر آمل به نگارش درآمده است. مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره حماسه تاریخی مردم آمل به چاپ رسیده، عبارتند از:
ـ حماسه مردم آمل/ ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/ 1361
ـ حماسه اسلامی مردم آمل / پژوهشکده علوم دفاعی استراتژیک دانشگاه امام حسین(ع) / 1377
ـ چهل خاطره / مهدی خانی / سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمل / 1380.
ـ آمل در گذر تاریخ/ مولف محمدرضا مداحی آملی / شلاک / 1381
ـ شهر هزار سنگر (روایتی از مقاومت تاریخی مردم شهر آمل) / سیمین رهگذر / مرکز اسناد انقلاب اسلامی / 1385.
ـ اسناد اتحادیه کمونیستهای ایران در واقعه آمل/ علی کردی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی / 1386
ـ عروس آسمان/ علیاکبری سامانی/ نشر شاهد / 1387