«مردم» بهعنوان مهمترین رکن هویتی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیدایش انقلاب جایگاه ویژهای در نظام فکری حضرت امام رحمه..اللهعلیه داشتند. خلف صالح ایشان نیز در همان طریق استوار و پابرجا، حرکت رو به کمال انقلاب را هدایت کردهاند. نقش بیبدیل مردم در عرصههای مختلف که با حضور آگاهانه و از روی اختیار آحاد جامعه بویژه محرومان توأم بوده در عرصههای مختلف نظام آشکار است. هر جا نظام اسلامی توانسته است سازوکار مناسب برای حضور واقعی مردم به وجود آورد نتایج حیرتآوری حاصل شده است که محاسبهگران دنیایی از تحلیل آن عاجزند. مهمترین این عرصهها، پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی بود. در نظام فکری حضرت امام رحمه..اللهعلیه، انقلاب با حضور آگاهانه، یکپارچه و دین محور مردم به پیروزی میرسد، تصور اینکه نظامی تا بن دندان مسلح و مورد حمایت قدرتهای مسلط جهانی تنها با قدرت مردم سرنگون شود، جایی در محاسبات دنیازدگان نداشت و حضرت امام رحمه..اللهعلیه با سازوکار مسجدمحوری و بصیرتدهی توانستند این قدرت خفته را بیدار کرده و رژیم منحوس پهلوی را سرنگون کنند. در عرصه نبرد حق علیه باطل نیز همینگونه بود. مدتی طول کشید تا سازوکار بسیج مردمی برای حضور در جبهه به کارآمدی برسد اما با انسجام هدایتگری در سطوح مدیریتی و بلوغ سازوکار بسیج مردمی، ارتش متجاوز صدام با شکستهایی مواجه شد که با فرمولهای رایج قابل توضیح نبودند. عرصه اقتصاد نیز میدانی است که در سالهای اخیر نبرد واقعی در آن جریان دارد و «اقتصاد مقاومتی» سازوکاری است برای حضور واقعی مردم در عرصه اقتصاد تا ساخت درونی قدرت برای نظام اسلامی همچون سد سدیدی در مقابل زیادهخواهی استکبار مستحکم شود. حضرت امام رحمه..اللهعلیه از سالهای اول انقلاب بر حضور مردم در عرصه اقتصاد تأکید داشتند و در طول سالهای هدایت داهیانه نظام بارها بر این موضوع تأکید کردند. مطالعه سخنان گهربار آن عزیز سفر کرده که همچنان روشنگر مسیر حرکتی نظام است و خواهد بود و اصول حاکم بر حرکت نظام را میتوان از آنها استخراج کرد، نشان میدهد تأکید مؤکد حضرت امام رحمه..اللهعلیه بر نقشآفرینی واقعی و مؤثر مردم بویژه محرومان در عرصههای اقتصادی است و در این مسیر، دولت کارویژههایی دارد که تمرکز بر آنها تسهیلگر حضور مردم و مانع تمامیتخواهی عدهای در جامعه خواهد بود.
تفاوت اقتصاد اسلامی با 2 مکتب دیگر
امام خمینی رحمه..اللهعلیه در وصیتنامه سیاسی- الهیشان، مرزبندی روشنی با 2 مکتب حاکم و رایج آن روز اقتصاد جهان داشتند و بهصراحت جایگاه اقتصاد اسلامی و تفاوت آن را با آن 2 مکتب تبیین کردند: «یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه با سرمایهداری ظالمانه و بیحساب و محرومکننده تودههای تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را بهطور جدی در کتاب و سنت محکوم میکند و مخالف عدالت اجتماعی میداند... و نه رژیم مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم- لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک هستند با اختلاف زیادی که دورههای قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنسبازی بوده و یک دیکتاوری و استبداد کوبنده دربر داشته... بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعی که لازمه یک رژیم سالم است، تحقق مییابد.»
مردم و اقتصاد ایران و وابستگی
حضرت امام رحمه..اللهعلیه اصولاً مردم را زمینه و زمینهساز اساسی بسیاری از فعالیتها در جامعه میدانستند و دولت را بر این مبنا معنا میکردند. پیوند مردم با دولت یک معیار اساسی در موفقیت دولت بود و شرط اساسی حفظ مملکت را این میدانستند که «مردم، مثل مادر دولت را در آغوش بگیرند و همه چیز را از خودشان بدانند»و این نگاه و رویکرد را یک نعمت الهی میدانستند که خدا به ما داده است و در صورتی که کفران نعمت شود و این نعمت از کف برود، ما خودمان اسباب این میشویم که بدتر از آن که بودیم، بشویم. از منظر حضرت امام رحمهاللهعلیه وابستگی اقتصادی ریشه بسیاری از وابستگیهای دیگر خواهد بود: «یعنی اگر مملکت وابستگی اقتصادی داشته باشد همه جور وابستگیها دنبالش میآید.» این زمینه وابستگی میتواند موجب تحمیل نظرات مستکبران شود و وقتی دستمان را برای چیزی که نداریم دراز کنیم، آن وقت زمینه تحمیل فراهم میشود بهگونهای که به صراحت میفرمایند: «وقتی ما چیزی نداشته باشیم که استفاده بکنیم، دستمان را دراز کنیم طرف آمریکا، او میتواند به ما تحمیل کند همه چیز را». در دکترین امام ریشه نظری و فکری وابستگی باید خشکانده شود و این انگل مغزی باید علاج شود در غیر این صورت استقلال محقق نخواهد شد و این فقط مربوط به دولت نیست بلکه باید این فکر در توده مردم بهوجود بیاید: «تا این ملت بنای بر این نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، تا این بنا در تودهها نباشد و تا این مغزی که انگلی است و استعماری است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آدم هستیم، نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم.» همچنین «اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج، این وابستگی برای ما اسباب این میشود که در امور سیاسی هم وابسته باشیم و ما باید وابستگیمان را از اجانب، غرب و شرق قطع کنیم. اگر ما بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقل آزاد مال خودمان باشد، باید در این اموری که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور دیگر کشور است، خودمان فعالیت کنیم و ننشینیم دیگران انجام بدهند.»
پیشبینی امام خمینی درباره تحریم اقتصادی ایران از سوی آمریکا
حضرت امام رحمه..اللهعلیه زمانی را پیشبینی میکردند که آمریکا بتواند همه قدرتها را دور خودش جمع کند و تحریم اقتصادی بهوجود آورد. آن زمان اگر ساخت درونی قدرت اقتصادی ضعیف باشد، آسیب وارد خواهد شد: «شما میدانید اگر یک مملکتی در اقتصاد، خصوصاً این رشته اقتصاد که نان مردم هست در این احتیاج به خارج پیدا بکند و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند خودش را و باید دیگران او را اداره کنند، این وابستگی اقتصادی، آن هم در این رشته، موجب این میشود که ملت ایران، مملکت ایران، تسلیم بشود به دیگران. اگر آمریکا موفق بشود در این مطلبی که الان پیش آورده است که همه قدرتها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران، انشاءالله موفق نمیشود. لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم.» بههمین دلیل حضرت امام رحمه..اللهعلیه با این استدلال که وابستگی اقتصادی کشور، سایر وابستگیها را بهوجود میآورد و به علت نیاز اقتصادی موجب تحمیل دشمن خواهد شد حضور در عرصه اقتصاد را یک تکلیف همگانی میدانستند: «اگر خدا نخواسته، موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلفه قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواروبارهایی است که ما احتیاج به آن داریم، خب! ما قاعدتاً نمیتوانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربهای است که به نهضت ما میخورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه ماها هست که هر کس به هر مقدار که قدرت دارد در این امر کوشش کند.»
دولت و نقشهای اقتصادی
البته در این مسیر حضرت امام رحمه..اللهعلیه نظارت دولت را مهم میدانستند و معتقد بودند در عین حال که باید امور به مردم واگذار شود و آزادی مردم در تجارت، صنعت و کشاورزی نباید سلب شود لکن نقش هدایتی و نظارتی دولت بسیار مهم است. در اینجا فرازهای بسیار صریحی دارند که تأکید دارد اموری که هم دولت میتواند انجام بدهد و هم مردم، مردم را آزاد بگذارید که انجام بدهند ولی نظارت باشد. این بخش از بیانات حضرت امام رحمهاللهعلیه بسیار روشنکننده است: «آزادی مردم نباید سلب بشود، دولت باید نظارت بکند. مثلاً، در کالاهایی که میخواهند از خارج بیاورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدری را که میتوانند؛ هم خود دولت بیاورد، هم مردم. لکن دولت نظارت کند در اینکه یک کالاهایی که برخلاف مصلحت جمهوری اسلامی است، برخلاف شرع است، آنها را نیاورند. این نظارت است. همچو نیست که آزادشان کنید که فردا بازارها پر بشود از آن لوکسها و از آن بساطی که در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اینها اگر مردم را شریک خودتان نکنید، موفق نخواهید شد. یعنی نمیشود یک جمعیت کثیری را بدون شرکت خود جمعیت، بدون شرکت. مثل این است که ما بخواهیم کشاورزی را ما، خود دولت بکند، خب! دولت که نمیتواند کشاورزی بکند. کشاورزی را دولت باید تایید بکند تا کشاورزها کشاورزی کنند. تجارت هم همینجور است. صنعت هم همینجور است. صنایعی که مردم ازشان نمیآید، البته باید دولت بکند. کارهایی را که مردم نمیتوانند انجام بدهند، دولت باید انجام بدهد. کارهایی که هم دولت میتواند انجام بدهد و هم مردم میتوانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذارید که آنها بکنند، خودتان هم بکنید، جلوی مردم را نگیرید. فقط یک نظارتی بکنید که مبادا انحراف پیدا بشود. مبادا یک وقتی کالاهایی بیاورند که مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهوری اسلامی است.» در همین مسیر در بند ۷ پیام امام به ملت ایران که در واقع سیاستهای کلی نظام در دوران بازسازی بود بر 3 مقوله مهم تأکید کردند:
اول: استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی، بها دادن به مؤمنین انقلاب بویژه جبههرفتهها.
دوم: توسعه حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریبشده.
سوم: شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به تودههای مردم و جامعه.
علاوه بر این حضرت امام رحمه..اللهعلیه در پیام به ملت ایران در سالگرد پیروزی انقلاب میفرمایند: «چنانچه کراراً تذکر دادهام بیشرکت ملت و توسعه بخشهای خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود و در این موضوع گزارشهای مختلف میرسد و هیأت دولت موظف است این امر را بهطور همگانی گزارش دهد و کیفیت عمل را در اختیار عموم گذارد و این امر را جدی تلقی کند و تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانی که در امور تجارت واردند، از بازاریان محرومیتکشیده و درد اسلام و انقلاب چشیده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضروری است. دولت و این دوستان باید دقیقاً توجه کنند که آزادی بخش خصوصی به صورتی باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف کار کرد؛ نه چون گذشته تعدادی از خدا بیخبر در تمام امور تجاری و مالی مردم سلطه پیدا کنند».
جمعبندی
در مختصر جستاری در فرمایشات حضرت امام رحمه..اللهعلیه-که در دسترس همگان قرار دارد- رویکردهای زیر ملاحظه میشود:
اول: وابستگی اقتصادی ریشه سایر وابستگیهاست.
دوم: وابستگی موجب رفتن زیر بیرق کفر است.
سوم: فعالیت در جهت رفع وابستگی یک تکلیف شرعی و همگانی است.
چهارم: مردم باید حضور همهجانبه در اقتصاد داشته باشند.
پنجم: نقش دولت در اموری که مردم میتوانند انجام دهند، هدایت و نظارت است.
ششم: انحصار اقتصاد باید شکسته شود و به توده مردم بسط داده شود.
هفتم: اقتصاد اسلامی مرزبندی روشنی با اقتصاد سرمایهداری و کمونیستی دارد.
منبع: Khamenei.ir