مهدی جابری: نقش من در حفظ هوای پاک چیست؟ این شعار و سوال به تازگی از سوی یک سازمان دولتی در حوزه محیطزیست مطرح شده است تا مردم به مشارکت در حفاظت محیطزیست تشویق شوند.
اما مقامات دولتی حوزه محیطزیست پیش از طرح این شعارها باید نقش و سهم خود را در ایجاد هوای ناپاک مشخص کنند! چراکه اگر شعاردهنده به حرفهای خویش اعتقاد قلبی نداشته باشد، نمیتواند شنونده را با خود همراه کند و برای او ژست سبزاندیشی و حفاظت از محیطزیست بگیرد.
تهران در 2 سال گذشته آلودهترین و ناسالمترین روزها را تجربه کرده است و هرچند برخی مقامات دولت یازدهم ادعاهایی درباره حذف بنزینهایی که آنها آلوده میخواندند داشتند اما هنوز مشخص نشده چرا با حذف آن بنزینها بر شدت آلودگی هوا افزوده شده است!
افرادی که مدعی راستگویی هستند، هیچ سندی برای اثبات ادعاهای خود درباره آلودگی بنزینهای تولید داخل و پاک بودن بنزینهای وارداتی ارائه ندادهاند. از شهریور 1392 که شایعه سرطانزا بودن بنزین داخلی به طور گسترده در جامعه منتشر شد تا امروز حتی یک برگ سند قانعکننده در این باره به مردم ارائه نشده است. همچنین مدیران راستگو بدترین دروغهای تاریخ محیطزیست را بر زبان جاری کردند تا بتوانند بیکیفیتترین و بدترین نوع بنزین را وارد کشور کنند.
شرکتهای بهظاهر خارجی دقیقا در زمان مدیریت راستگویان اقدام به واردات بنزین کردند و بعد مشخص شد بسیاری از آنها ایرانی هستند! از جمله شرکتهای «الف-ک- الف»، «پ- ر»، «پ- الف- گ» و «س- ن» که محمولههای 270 تا 300 هزار بشکهای بیکیفیت و سرطانزای خود را 6 تا 9 دلار بیش از نرخ فوب خلیجفارس و فوب مدیترانه به ایران میفروختند تا دل ما خوش باشد که در حال واردات بنزین هستیم تا هوای شهرهایمان پاک شود.
مدیران راستگو همچنین به گفته سیدمهدی موسوینژاد، عضو کمیسیون انرژی مجلس، بنزین مورد نیاز کشور را از شرکتهایی خریداری میکردند که در آلمان و امارات ثبت شده بودند اما در اصل ایرانی هستند! این شرکتها نفتای سبک و سنگین ایران را به امارات میبردند و ترکیب میکردند و دوباره به ایران میفروختند!
بنابراین بهتر است پیش از طرح این شعار برای مردم که «نقش من در هوای پاک چیست؟» به این ابهام اساسی پاسخ داده شود که «نقش و سهم مدیران راستگو در ناپاک شدن هوا چیست؟» چراکه اگر افکار عمومی بخواهد درباره سهم خود بگوید، پاسخی جز تنگینفس و بیماری ندارد!
مدیرانی که مدعی سبزاندیشی هستند باید به صراحت پاسخ دهند چرا بنزینهایی را وارد کشور کردند که بنا به گواهی سازمان بازرسی بینالمللی SGS حاوی ترکیبات سرطانزا، خطرناک و ممنوعه بوده است؟ آنها باید پاسخ دهند چرا از شرکتهای ایرانی ثبتشده در خارج بنزین میخریدند؟! و چرا این افراد نتوانستند حتی یک برگ سند برای اثبات ادعاهای خود در هر زمینه ارائه کنند؟
به نظر میرسد مدیران دولتی حوزه محیطزیست با طراحی این شعارها در حال منحرف کردن افکار عمومی از پشتپرده آلودگی هوا و عوامل اصلی بروز این پدیده هستند، چراکه شعارساختن وظیفه مدیران محیطزیست آنهم در این شرایط حساس (که مردم به برنامهریزی عملیاتی کوتاهمدت نیاز دارند) نیست؛ این شعارهای نمادین را سازمانهای مردمنهاد هم میتوانند طراحی کنند و اتفاقا تاثیرگذاری این سازمانها بیشتر است و مردم نیز اعتماد بیشتری به آنها دارند، چراکه اعتماد عمومی به مدیران حوزه محیطزیست در سالهای اخیر کمرنگ شده است و بهتر است حرفها و ادعاها و شعارهای آنها نیز کمرنگ و کمرنگتر شود.
2 سال است آدرسهای اشتباه درباره آلودگی هوا به مردم داده میشود. نخستین و بزرگترین آدرس اشتباه، شایعه سرطانزایی بنزین داخلی بود و امروز که حقایق برای مردم آشکار شده است آدرسهای اشتباه دیگری از جیب مدیران سیاسی حوزه محیطزیست بیرون میآید تا مردم را با شعارهای بهظاهر زیبا سرگرم کنند و انتخابات را نیز پشت سر بگذارند! محیطزیست کشور این روزها بیش از آنکه همراه با برنامه و اقدام باشد، فقط روز را به شب میرساند و شب را به صبح؛ آنهم با این امید که وقتی راستگویان چشم باز میکنند باران آمده باشد و دروغها و خاطرات ناپاک دیروز را باد با خود برده باشد!