printlogo


کد خبر: 153150تاریخ: 1394/11/15 00:00
یادداشت احسـان محـمدحسنی به بهانه جشن تحویل سال سینمای ایران
عیـدی «اوج» به اهالــی سینـما

چند سالی است سازمان هنری- رسانه‌ای اوج با اتخاذ برنامه‌ریزی مشخص در راستای نقش‌آفرینی در سینمایی انقلابی و مردمی گام برمی‌دارد و امسال در آوردگاه سی‌وچهارم فیلم فجر، شاهد بلوغ این موسسه با رونمایی از آثاری ارزنده و قابل تامل هستیم که «بادیگارد»، «ایستاده در غبار» و «فهرست مقدس» از آن جمله بوده و افسوس که ساخته ارزنده جوانان فیلمساز ایرانی در فیلم «هیهـات» از قافله رقابت طبق رای هیات انتخاب جشنواره بازماند. یادداشت نگاشته‌شده توسط احسـان محـمدحسنی، رئیس جوان این موسسه درباره جشنواره فیلم فجر و محصولات «اوج» حاوی نکات تازه‌ای است که در ادامه می‌آید:
«جام می‌ و خون دل، هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت، اوضــاع چنــین باشد
الان دیگر 4 سالی می‌شود که خیمه ساده و بی‌آلایش «سازمان هنری- رسانه‌ای اوج» به همت جوانمردان گمنام و بی‌نشان وادی فرهنگ این سامان، برافراشته و برپاشده است. 4 سال سخت، آکنده از خون جگر و پرمخاطره و پرماجرا!... بگذریم؛ چه نیازی به مقدمه است؟! آنچه روشن است اینکه، این مجموعه در سرمای استخوانسوز غفلت برخی دستگاه‌های متولی امر «مظلوم واقع شده» فرهنگ این دیار، آنچه از دستش برمی‌آمده برای تولید آثار ناب، در همه حوزه‌های مختلف عرصه هنر و رسانه، در طبق اخلاص قرار داده و مضایقه و کم‌فروشی نکرده است. یکی از نمونه‌هایش همین 4 اثر در نوع خود متفاوت و پرزحمتی که امسال روانه سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی کرده است و این مسیر صعب را به لطف الهی، با همه وجود و داشته‌های قلیل خود، پرانرژی و باطراوت ادامه خواهد داد... و اما نکاتی در باب این 4 اثر و پدیدآورندگان شریف آن. استاد کارآزموده و برادر مو سپید کرده‌ام، «ابراهیم حاتمی‌کیا»ی عزیز با تولید جدیدترین ساخته خود یعنی «بادیگارد» قاطعانه و با قدرتی وصف‌ناپذیر، روز و شب‌های تب‌آلود امتحانی سخت را پشت سر گذاشته است. او در سکوت کامل و با تمرکز و هوشیاری مخصوص خودش و با اشراف فنی و تکنیکی منحصر به فردش، آرمانخواهی را به شکلی زنده و قدرتمند و بی‌مداهنه و مصلحت‌اندیشی کذایی، این بار در قامت خسته «حاج حیدر» به تصویر می‌کشد. اما این تمام حکایت «بادیگارد» نبوده و نیست! قهرمان بادیگارد، نه یک سیاه‌اندیش واخورده است، از تراز روشنفکران جنگ‌ندیده و مأیوسی که این روزها تعدادشان چندان هم کم نیست و نه «حاجی» عروسی خوبان‌ها! که نامرادی و نامردمی‌ها را ببیند و از فرط گیجی و پخمگی و پهلوان پنبه بودن، دو پا هم قرض کند و فلنگ را ببندد ولو به قول نویسنده یک مجله سینمایی: «به سوی آرمانشهر ویران شده‌اش!» هیهات! «حیدر» پهلوان بسیجی سیرت نسل خاکریز و دریا دل سفت و سوری است که هجی «تکلیف» را بهتر از هر واژه دیگری فوت آب است و عمل به آن را هم عامل. اما ماجرای تکان‌دهنده سرگذشت خونخواه شهیدان خونین‌شهر، سردار فاتح نبرد الی بیت‌المقدس، «حاج احمد متوسلیان» و آن سفر بی‌بازگشتش به همراه سه هم‌زنجیر مظلوم او را پس از 34 سال اسارت در سیاه‌چال‌های زندان سری ارتش صهیونیستی سامری و تغافل از سر عمد رسانه‌های داخلی و خارجی، برای نخستین بار در «ایستاده در غبار» شاهدیم. اثری که به کارگردانـی جوان خوش‌آتیه، جسور و تازه‌نفس سینمای کشورمان، «محمدحسین مهدویان» و با مساعدت یار همیشگی و سنگ صبور نازنینش «حبیب‌الله والی‌نژاد» تهیه شده است. اجر این جوانمردان در تولید سخت و طاقت‌فرسای این اثر به یادماندنی و ساختـارشکـن، با خـدای باب‌الحوائـج، حضـرت موسی بن جعفر (علیهم‌السلام) و سعی ایشان مشکور باد. «فهرست مقدس» هم براساس ایده اولیه‌ای از «فرج‌الله سلحشور» شکل گرفت. آقا فرج که این روزها تحت مراقبت‌های ویژه پزشکی و در بستر بیماری صعب‌العلاج قرار گرفته و چشم به دعای خیر مؤمنین برای پوشیدن رخت عافیت دوخته است، قصه قرآنی اصحاب اخدود را برای ساخت در اختیار صاحب این قلم قرار داد، لیکن فراز و فرودهای اجرایی و تنگناها و مضایق مالی و تدارکاتی موجود، گروه را برآن داشت قبل از دست فرو بردن به ساخت واقعی این قصه شنیدنی و دردناک، نسخه انیمیشنی آن را در اولویت قرار داده و با تغییراتی جدی در فیلمنامه اولیه، نسخه سینمایی آن را برای اکران آماده کنند.  قدم راهبردی و مهمی که این بار توسط «محمد همدانی» مدیر جوان و کارگردان خوش‌سلیقه خانه پویانمایی انقلاب اسلامی از موسسات سازمان اوج و تیم کارکشته‌اش، به زیبایی و مهارت برداشته شد. حالا قصه پررمز و راز اولین هولوکاست و قتل‌عام حقیقی بشریت توسط اولاد یهودا، در قامت این اثر، پیش روی شماست. قصه‌ای که تلاش شده با تکنولوژی حداقلی موجود در داخل کشور و با تکیه بر حداکثر توان و استعداد جوانان متدین و متخصص خودمان، به تصویر درآید... تا چه در نظر‌ آید.
و بالاخره؛ هیهات!
فیلم سینمایی «هیهـات» را شایـد بتـوان اولیـن فیلم سینمــایـی 4 اپیـزودی توسط 4 کارگـردان در سینمـای ایران مطـرح کـرد. موضوع فیلم که قصه‌هایی با درونمایه عاشورایی است، جدی‌ترین عامل وحدت و هم‌افزایی صمیمانه این 4 هنرمرد کاربلد بود. «دانش اقباشاوی»، «هادی نائیجی»، «هادی مقدم‌دوست» و «سیدروح‌الله حجازی» در تلاشی مشترک و با همفکری و دقت مثال‌زدنی‌شان در فرصتی محدود و مجالی کوتاه، هر کدام قصه‌ای مجزا برای مخاطب روایت می‌کنند. قصه‌هایی که یک سر آن در کربلا جاری است و سر دیگر آن در زندگی امروز ما. به نوبه خودم به این 4 عزیز دست‌مریزاد و خدا قوت می‌گویم، هرچند بنا به دلایلی، تقدیر اینگونه بود که حاصل تلاش ارزشمندشان، بموقع به ستاد جشنواره نرسید و متأسفانه آنچنان که باید، دیده نشد!
و اما ختم کلام
مدت‌هاست این سوال در ذهنم بی‌جواب مانده و جلوی چشمم رژه می‌رود و آن اینکه چگونه می‌شود، اگر سینمایی به جزمیات عهد بوقی و نخ‌نمای ماتریالیزم دیالکتیک بابا مارکس وفادار باشد، سینمایی با ارزش‌های هنری بسیار، ماندنی، سرشار از اندیشه و ابداع و خلاقیت و در قواره‌های عرضه به جشنواره‌های ینگه دنیا و... تلقی می‌شود اما اگر همین سینما در عرصه انقلاب آخرالزمانی ملت رنج کشیده ایران، بخواهد کمترین دلمشغولی و پایبندی به آرمان‌ها و ارزش‌های نورانی این مردم داشته باشد، باید آن  را با چماق «سینمای حکومتی» و «تحمیل چارچوب محتوایی بر خلاقیت هنری» یا «مغایرت چنین تحمیلی با ذات هنر» چماق‌پیچش کرد؟! احسنت بر این انصاف جماعت تاواریش‌ها! که در قاموسشان «سینمای سفارتی» که با پمپاژ دلارهای سفارتخانه‌ها ارتزاق می‌کند، ترجیح دارد بر سینمای نجیب آرمانی و میهنی که ولو با پشتیبانی نهادهای حکومتی این آب و خاک به تولید برسند. الغرض؛ به این حضرات که خود صاحب رسانه‌های دولتی نفتی‌اند چه باید گفت الا: نیک دعایی از بر کرده‌اید/ لیک سوراخ دعا گم کرده‌اید! چه بجا گفت سیدمرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم که این روزها جای خالی‌اش بیش از هر زمان احساس می‌شود: «اما چه غم؟ این راهی است که نه‌تنها اگر همه ما نیز جان فدای آن کنیم می‌ارزد، بلکه سر شکر داریم و بر دیده منت که خداوند ما را کرامتی ارزانی داشته که به هیچ‌یک از امت‌های دیگر نبخشیده. باب جهاد، باب اولیای خالص خداست و دری نیست که بر هر کس که دم از مسلمانی می‌زند، گشوده شود!»


Page Generated in 0/0075 sec