printlogo


کد خبر: 153296تاریخ: 1394/11/18 00:00
کدام «یادگار امام»؟

سیده‌آزاده  امامی: همه به امام بدهکاریم، بر منکرش لعنت! اصلا «این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست»، منتها وقتی به «اسم» خمینی کمر به برانداختن «رسم» خمینی می‎بندند، داستان جور دیگری می‎شود! یعنی خمینی را هر جور بخوانی، با افاضات یا به تعبیر بهتر با اضافات بعضی‌‎‎ها جور درنمی‎آید!
حتما اثرات کهولت سن است، ‎اگرنه حق‎تعالی که تکلیف «اشبه‌الناس» را روشن کرده‎ است: «إن اولی الناس بابراهیم للذّین اتّبعوه»، حالا این استدلال‎های محیرالعقول را از توبره کدام عطار بیرون آورده‌‎‎‎اند، بماند! خمینی و این مرام‎های طاغوتی؟ استغفرالله!
اما آب که اینگونه سربالا برود، بعضی‎ها هم ابوعطا می‎خوانند! همان‎ها که تا دیروز داعیه فرستادن خمینی به «موزه‎های تاریخ» را داشتند که قابش کنند بزنند روی دیوار تا فقط به درد بزرگداشت‎های فانتزی بخورد نه اینکه نقشه ر‎اهی باشد برای تمام جهت‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان نظام، حالا رگ گردنی شده‎اند برای «یادگار امام»!
همان‎ها که در برابر پاره شدن عکس امام سکوت کردند و هیچ نگفتند که نه، پای آن کف زدند و هورا کشیدند، حالا رگ گردنی شده‎اند برای «یادگار امام»!
همان‎ها که...!
این سیاه‎بازی‎ها را جایی در بیاورند که پرونده سیاه‌شان رو نشده باشد! رگ گردنی شده‎اند برای «یادگار امام»؟ کدام «یادگار امام»؟
یادگار امام «اصل ولایت فقیه» است؛ بفرمایند در روزگار فتنه که عروسک کوکی‎های شیطان علیه آن شعار می‎دادند، کجا تشریف داشتند؟
یادگار امام «جمهوری اسلامی» است؛ در روزهای پنجه کشیدن به رخسار آن و فریاد کردن «جمهوری ایرانی»، غیرت حضرات تکان خورد؟
یادگار امام «روز قدس» است؛ در روزهای سیاه فتنه که حرمتش را شکستند، آقایان گریبان چاک کردند؟ مگر خمینی نگفت: «فلسطین پاره تن اسلام است»، افتضاح «نه غزه، نه لبنان» را چگونه رفع و رجوع می‎کنند؟
یادگار امام «نظام اسلامی» است؛ در روزگار دهن‌کجی ‎سران فتنه به نظام که علف‎های هرز فتنه شعار «تقلب بهانه است، اصل نظام نشانه است» می‎دادند، صدای‌شان درآمد؟
یادگار که هیچ، «محرم» همه هست و نیست امام بود، روز عاشورا که مشتی آشوبگر هلهله‎کنان خیمه عزای اباعبدالله را آتش زدند، خون آقایان به جوش آمد؟ حالا رگ گردنی شده‎اند برای «یادگار امام»؟!
این تازه سویه خوش‎بینانه ماجراست که در همه این داستان‎ها ساده‎لوحانه بخواهیم منکر سر و سرّ آنها با اینها شویم و الا سرنخ فتنه را که بگیریم عبای بعضی‎‎ها بدجور نخ‎کش می‎شود!
یادگار امام «خط امام» است، «خط امام» که هیچ، اینان طاقت خواندن «دست‎خط امام» را هم ندارند! می‎گویید نه! بسم‎الله! این گوی و این میدان! این حضرات و این آفتاب «صحیفه امام»! آمار بدهند در روزگار «روحانی مچکریم» چندبار به شیوه خمینی آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده‎اند و ایده «محو اسرائیل از صحنه روزگار» را تبیین و از آرمان «فلسطین» دفاع کرده‎اند؟
بفرمایند در روزگار «مذاکره» و «دیپلماسی» با «ما آمریکا را زیر پا می‎گذاریم» چه معامله‎ای کرده‎اند و نسبت به «ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم» چه موضعی دارند؟
آنها که 2 سال و اندی است هرچه فریاد و فحش داشته‎اند نثار منتقد کرده‎اند، در برابر «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» چه می‎گویند؟
در قبال این آرمان خمینی که «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه‌تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس «مرگ بر آمریکا و شوروی» را به صدا درآوریم»، چه حالی می‎شوند؟
چه حالی می‎شوند وقتی مؤلفه‎های «اسلام آمریکایی» از منظر امام را برایشان فهرست ‎کنیم؟
چه حالی می‎شوند وقتی توصیه امام به «فرزندان انقلابی»‎اش را بشنوند که فرمود: «بغض و کینه انقلابی‎تان را در سینه‎‌ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنان‌تان بنگرید»، آنها که خنده و شادی و روی خوش‌شان سهم آمریکا بوده و اخم و تخم و روی ترش‌شان نصیب منتقد!
سیاهه کنیم «خط امام» را، حضرت ایشان در قاموس این حضرات «اعتدالی» می‎شود سردسته «افراطی‎ها» در این روزگار «پیاده‎روی» و «لبخند» و معلوم است که باید به «موزه‎های تاریخ» برود تا مبادا مواضع قاطع و انقلابی‎اش احیانا گوشه «توافق قرن» آقایان را بخراشد!
اصلا معتکفین بارگاه «کدخدا» را چه کار با مرام و مسلک «روح خدا»؟ مگر می‎شود از خمینی بگویی و با دشمن قسم‎خورده انقلاب خمینی دست بدهی و قدم بزنی و فالوده بخوری و شوخی کنی و لبخند بزنی و...؟
یادگار امام «وصیتنامه امام» است و جمله طلایی «میزان حال فعلی افراد است» که چونان چتری بر سر همه تاییدها و تنفیذهای امام سایه افکنده است، باید هم «دغل‎بازانی» که مصداق تام و تمام این گزاره‎اند دست و پا بزنند برای تغییر و تحریف آن!
یادگار امام «انقلاب» است و «نهادهای انقلابی»، «قانون» است و توصیه به «قانون‎گرایی»، طرفه‎تر از این نمی‎شود که به نهادهای انقلابی بتازی و از روی قانون چهارنعل رد بشوی و به شیوه شاهان و طواغیت بخواهی مناسبات را بازگردانی به همان دوران خان و خان‎بازی، رویش هم برچسب «امام» بزنی و...! خدایی اعتماد به نفس بعضی‎ها ستودنی است، اصلا نابغه باید باشی که چنین خوانشی از خمینی ارائه بدهی که با هیچ جای خمینی نمی‎خواند. وقتی «خواب» و «خاطره» می‎شوند ملاک، «خوانش» هم بهتر از این نمی‎شود! اینها که بی‎گمان اثرات کهولت سن است و طرف «عرض خود برده و زحمت ما داشته است»، اگر نگوییم «خمینی کوچک» را علَم کرده‎ که «خمینی بزرگ» را بزند!
اما زنجیره‎ای‎ها را بگو که در این گیر و دار سربالا رفتن آب چه ابوعطایی می‎خوانند! کسی نداند خیال می‎کند عمری است برای خاطر امام و «خط امام» گریبان چاک کرده‎اند. لابد به همین خاطر است که میان دشمنان امام این همه خاطرخواه دارند! اصلا متر و معیار خمینی برای تشخیص صدق و صلاحیت خلق‎الله همین تعریف و تمجید دشمنان انقلاب است اما قد و قواره بعضی‎ها را بخواهی با این معیار متر کنی، خدایی یک چیزی هم به «صفر» بدهکار می‎شوند، حالا رگ گردنی شده‎اند برای «یادگار امام» که چماق کنند بزنند سر فدائیان امام؟‌ ای بسوزد پدر سیاست بعضی‎ها که سیاست‌شان اینقدر بی‎پدر و مادر است!


Page Generated in 0/0054 sec