سیدهآزاده امامی: همه به امام بدهکاریم، بر منکرش لعنت! اصلا «این انقلاب بینام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست»، منتها وقتی به «اسم» خمینی کمر به برانداختن «رسم» خمینی میبندند، داستان جور دیگری میشود! یعنی خمینی را هر جور بخوانی، با افاضات یا به تعبیر بهتر با اضافات بعضیها جور درنمیآید!
حتما اثرات کهولت سن است، اگرنه حقتعالی که تکلیف «اشبهالناس» را روشن کرده است: «إن اولی الناس بابراهیم للذّین اتّبعوه»، حالا این استدلالهای محیرالعقول را از توبره کدام عطار بیرون آوردهاند، بماند! خمینی و این مرامهای طاغوتی؟ استغفرالله!
اما آب که اینگونه سربالا برود، بعضیها هم ابوعطا میخوانند! همانها که تا دیروز داعیه فرستادن خمینی به «موزههای تاریخ» را داشتند که قابش کنند بزنند روی دیوار تا فقط به درد بزرگداشتهای فانتزی بخورد نه اینکه نقشه راهی باشد برای تمام جهتگیریها و برنامهریزیهای خرد و کلان نظام، حالا رگ گردنی شدهاند برای «یادگار امام»!
همانها که در برابر پاره شدن عکس امام سکوت کردند و هیچ نگفتند که نه، پای آن کف زدند و هورا کشیدند، حالا رگ گردنی شدهاند برای «یادگار امام»!
همانها که...!
این سیاهبازیها را جایی در بیاورند که پرونده سیاهشان رو نشده باشد! رگ گردنی شدهاند برای «یادگار امام»؟ کدام «یادگار امام»؟
یادگار امام «اصل ولایت فقیه» است؛ بفرمایند در روزگار فتنه که عروسک کوکیهای شیطان علیه آن شعار میدادند، کجا تشریف داشتند؟
یادگار امام «جمهوری اسلامی» است؛ در روزهای پنجه کشیدن به رخسار آن و فریاد کردن «جمهوری ایرانی»، غیرت حضرات تکان خورد؟
یادگار امام «روز قدس» است؛ در روزهای سیاه فتنه که حرمتش را شکستند، آقایان گریبان چاک کردند؟ مگر خمینی نگفت: «فلسطین پاره تن اسلام است»، افتضاح «نه غزه، نه لبنان» را چگونه رفع و رجوع میکنند؟
یادگار امام «نظام اسلامی» است؛ در روزگار دهنکجی سران فتنه به نظام که علفهای هرز فتنه شعار «تقلب بهانه است، اصل نظام نشانه است» میدادند، صدایشان درآمد؟
یادگار که هیچ، «محرم» همه هست و نیست امام بود، روز عاشورا که مشتی آشوبگر هلهلهکنان خیمه عزای اباعبدالله را آتش زدند، خون آقایان به جوش آمد؟ حالا رگ گردنی شدهاند برای «یادگار امام»؟!
این تازه سویه خوشبینانه ماجراست که در همه این داستانها سادهلوحانه بخواهیم منکر سر و سرّ آنها با اینها شویم و الا سرنخ فتنه را که بگیریم عبای بعضیها بدجور نخکش میشود!
یادگار امام «خط امام» است، «خط امام» که هیچ، اینان طاقت خواندن «دستخط امام» را هم ندارند! میگویید نه! بسمالله! این گوی و این میدان! این حضرات و این آفتاب «صحیفه امام»! آمار بدهند در روزگار «روحانی مچکریم» چندبار به شیوه خمینی آمریکا را «شیطان بزرگ» خواندهاند و ایده «محو اسرائیل از صحنه روزگار» را تبیین و از آرمان «فلسطین» دفاع کردهاند؟
بفرمایند در روزگار «مذاکره» و «دیپلماسی» با «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم» چه معاملهای کردهاند و نسبت به «ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم» چه موضعی دارند؟
آنها که 2 سال و اندی است هرچه فریاد و فحش داشتهاند نثار منتقد کردهاند، در برابر «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» چه میگویند؟
در قبال این آرمان خمینی که «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نهتنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس «مرگ بر آمریکا و شوروی» را به صدا درآوریم»، چه حالی میشوند؟
چه حالی میشوند وقتی مؤلفههای «اسلام آمریکایی» از منظر امام را برایشان فهرست کنیم؟
چه حالی میشوند وقتی توصیه امام به «فرزندان انقلابی»اش را بشنوند که فرمود: «بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید»، آنها که خنده و شادی و روی خوششان سهم آمریکا بوده و اخم و تخم و روی ترششان نصیب منتقد!
سیاهه کنیم «خط امام» را، حضرت ایشان در قاموس این حضرات «اعتدالی» میشود سردسته «افراطیها» در این روزگار «پیادهروی» و «لبخند» و معلوم است که باید به «موزههای تاریخ» برود تا مبادا مواضع قاطع و انقلابیاش احیانا گوشه «توافق قرن» آقایان را بخراشد!
اصلا معتکفین بارگاه «کدخدا» را چه کار با مرام و مسلک «روح خدا»؟ مگر میشود از خمینی بگویی و با دشمن قسمخورده انقلاب خمینی دست بدهی و قدم بزنی و فالوده بخوری و شوخی کنی و لبخند بزنی و...؟
یادگار امام «وصیتنامه امام» است و جمله طلایی «میزان حال فعلی افراد است» که چونان چتری بر سر همه تاییدها و تنفیذهای امام سایه افکنده است، باید هم «دغلبازانی» که مصداق تام و تمام این گزارهاند دست و پا بزنند برای تغییر و تحریف آن!
یادگار امام «انقلاب» است و «نهادهای انقلابی»، «قانون» است و توصیه به «قانونگرایی»، طرفهتر از این نمیشود که به نهادهای انقلابی بتازی و از روی قانون چهارنعل رد بشوی و به شیوه شاهان و طواغیت بخواهی مناسبات را بازگردانی به همان دوران خان و خانبازی، رویش هم برچسب «امام» بزنی و...! خدایی اعتماد به نفس بعضیها ستودنی است، اصلا نابغه باید باشی که چنین خوانشی از خمینی ارائه بدهی که با هیچ جای خمینی نمیخواند. وقتی «خواب» و «خاطره» میشوند ملاک، «خوانش» هم بهتر از این نمیشود! اینها که بیگمان اثرات کهولت سن است و طرف «عرض خود برده و زحمت ما داشته است»، اگر نگوییم «خمینی کوچک» را علَم کرده که «خمینی بزرگ» را بزند!
اما زنجیرهایها را بگو که در این گیر و دار سربالا رفتن آب چه ابوعطایی میخوانند! کسی نداند خیال میکند عمری است برای خاطر امام و «خط امام» گریبان چاک کردهاند. لابد به همین خاطر است که میان دشمنان امام این همه خاطرخواه دارند! اصلا متر و معیار خمینی برای تشخیص صدق و صلاحیت خلقالله همین تعریف و تمجید دشمنان انقلاب است اما قد و قواره بعضیها را بخواهی با این معیار متر کنی، خدایی یک چیزی هم به «صفر» بدهکار میشوند، حالا رگ گردنی شدهاند برای «یادگار امام» که چماق کنند بزنند سر فدائیان امام؟ ای بسوزد پدر سیاست بعضیها که سیاستشان اینقدر بیپدر و مادر است!