printlogo


کد خبر: 153301تاریخ: 1394/11/18 00:00
نگاهی به فیلم «بادیگارد» از لحاظ وجود قهرمانی چون «حاج حیدر»
مردی که تعهد در چشمانش جاری است

محمود نامی: «بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌کیا را باید در ادامه روند فیلمسازی این کارگردان خوب کشورمان به حساب آورد. فیلم تمام مولفه‌های فیلم‌های قبلی حاتمی‌کیا مانند جبهه، جنگ، درگیری، شهادت، شفاعت، شهدا، خانواده و بازماندگان آنان را  داراست. آرمانگرایی، همانند تمام فیلم‌های حاتمی‌کیا، در این فیلم نیز حرف اول را می‌زند. این فیلم را باید آژانس شیشه‌ای در خیابان نامید.  حیدر ذبیحی (پرویز پرستویی) این بار به جای فضای بسته یک آژانس مسافرتی، به خیابان آمده و همان نقشی را بازی می‌کند که در آژانس شیشه‌ای بازی کرده بود اما این به معنی و مفهوم بازگشت ابراهیم حاتمی‌کیا به دهه 60 نیست. حاتمی‌کیا نیز دچار تحول شده است اما او زرنگ‌تر از آن است که قالب روحی و فکری جدید خود را که در 2 فیلم اخیر وی رخ می‌نماید، به من خودی وصل کرده و شکی را که بازرس به حیدر دارد، به سمت خود بازگرداند.  ابراهیم در «چ» با زرنگی هر چه تمام‌تر از یک تغییر بزرگ
روحی - روانی خبر داد. «چ» را باید نتیجه تکامل روحی - روانی و افزایش دانش علمی و سینمایی حاتمی‌کیا و شناخت عمیق وی از جامعه‌ای دانست که در آن زندگی می‌کند و از مشکلات و مسائل آن بخوبی آگاه است. «چ» به معنی تمام، شاهکاری در حد مسافران بود اما آنچه ابراهیم را همزمان با نمایش این فیلم به حیرت و شگفتی واداشت، این بود که اشارات و استعاره‌های موجود در این فیلم را کسی، حتی از نخبگان جامعه متوجه نشده و به صرف اینکه فیلمی با موضوع چمران ساخته شده به تحسین و تمجید آن پرداختند. ابراهیم روی این اصل، به اجبار و با احتیاط، در بادیگارد به سمت صراحت در زبان و کلام می‌رود و در نتیجه «بادیگارد» به فیلمی تبدیل شده که حرف‌ها و مفاهیم عمیق را در قالب کلمات ساده بیان می‌کند.  حاتمی‌کیا در فیلم «بادیگارد» دست روی 2 نکته مهم و اساسی یعنی دغدغه‌های موجود در 2 گروه شغلی (محافظان شخصیت‌ها و دانشمندان هسته‌ای) گذاشته و چالش نگاه بدبینانه به مامور حفاظت و مشکلات شخصی و عقیدتی دانشمندان هسته‌ای را به تصویر می‌کشد. در این راه تا آنجا پیش می‌رود که بدبینی موجود و مباحث پیرامون این مشاغل، اعم از شخصیتی و عقیدتی را حتی در داخل خانواده‌ها به نمایش می‌گذارد.  حاتمی‌کیا مریم (دختر حیدر) را نشان می‌دهد که در دانشگاه از گفتن اینکه پدرش مامور حفاظت است، اکراه پیدا می‌کند و درباره الیاس (نامزدش) و کار او که مامور حفاظت است، می‌گوید: «کارش اعتقادی نیست، وظیفه است». این بدبینی و شک و تردید نسبت به شغل، در خود حیدر (پرستویی) نیز به وضوح آشکار است، عدم دریافت گل اهدایی معاون رئیس‌جمهور، عصبیت در تیراندازی در سالن تمرین و عدم پیگیری درجه‌های نظامی و... از تبعات این نوع نگاه به موضوع شغل حفاظت محسوب می‌شود. حیدر به گونه‌ای درگیری ذهنی از تبعات شغل خود دارد که جز به صحرای محشر نمی‌اندیشد و در نتیجه به قول اشرفی (رئیس مستقیم خود) به جای گزارش ماموریت سیستان و بلوچستان، وصیتنامه نوشته و تحویل وی می‌دهد و می‌گوید: «من نمی‌توانم محافظ سیاسی‌ها باشم؟ سیاسی‌ها انگار قوم دیگری هستند؟»  اینجاست که حاتمی‌کیا جسارت و شهامتی را که اشرفی از آن حرف می‌زد (بقیه هم شهامت داشته باشند، حرفشان را می‌زنند) از خود نشان داده و می‌گوید: «بادیگارد مزدور است، اعتقاد پشت سرش نیست، چرا که اعتقاد مربوط به دهه 60 است!» نکته مهم و جسارت‌آمیز دیگر فیلم، شخصیت صولتی معاون ترور شده رئیس‌جمهور است، مشاور مشکوک و دارای پرونده وی، رئیس محافظان و سایر عوامل، چنان وی را احاطه کرده‌اند که ابتکار عمل را از وی گرفته است. آنها از زبان وی سخن می‌گویند، نامه می‌نویسند، ملاقات‌هایش را کنترل می‌کنند و...  خواب عمیق معنی‌دار حیدر ذبیحی (پرستویی) در زمان اعلام مرگ صولتی از تلویزیون که گوینده سعی در مرتبط کردن آن با انفجار انتحاری داشت، بسیار معنی‌دار بود و در ذات خود پیام نهفته‌ای داشت که کارگردان بیش از این جرأت ورود به آن را پیدا نمی‌کند.  گفتنی است، اصرار حیدر مبنی بر پذیرش مجدد حفاظت از معاون رئیس‌جمهور، موید این نکته بود که وی بویی از توطئه برده است. سکانس‌های پایانی فیلم با انتخاب آخرین ماموریت توسط حیدر (رفتن به سوی شهادت) رنگ و بوی احساسی و اکشن به خود می‌گیرد و حیدر به‌رغم اینکه در معرض اتهام خیانت قرار گرفته بود در حالی که به مهم‌ترین فراز شعر حیدر بابای شهریار «دنیا هر آنچه را که به انسان داده است، از او خواهد گرفت» گوش می‌داد، با سپر کردن سینه خود در مقابل گلوله‌های تروریست‌ها، نشان می‌دهد که همچنان دهه شصتی باقی مانده و بر عهدی که با خدای خود بسته بود، پایدار بوده است. فیلم «بادیگارد» در مجموع  فیلمی زیبا، روان، با داستان قابل تامل، معنی‌دار، دارای پیام و تاثیرگذار است. فیلمی جسورانه که اگر از تیغ ممیزی و سانسور برای نمایش عمومی عبور کند، می‌تواند در زمره فیلم‌های پربیننده کشورمان قرار گیرد. فیلم در عین حال دارای برخی صحنه‌های اضافی (پینت‌بال)، اشکالات فنی (ورود تصویربردار به کادر در صحنه تونل)، محتوایی در ارتباط با صحنه ترور و... است که در تدوین نهایی حتما مورد توجه قرار خواهد گرفت. لازم است به ابراهیم حاتمی‌کیا و کادر تهیه‌کننده این فیلم خسته نباشید گفت. اگر چه کف زدن‌های مکرر تماشاگران فیلم در پایان سانس‌های نمایش آن، خستگی را احتمالا تاکنون از تن آنان خارج کرده است.
منبع: سایت سلام سینما


Page Generated in 0/0142 sec