بهزاد شیخ: «بادیگارد» حاتمیکیا در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد. حاتمیکیا همان کارگردانی که او را به چشم جنگ میشناسیم، اینبار قهرمانش را به خیابان کشانده تا در پیچ و تاب پیچیدگیهای امروزی سیاست، زندگی و مبارزه او را بیازماید. حاج کاظم آژانس شیشهای هرچند غبار پیری بر صورتش نمایان شده یا چشمش دیگر سوی گذشته را ندارد اما همچنان در صحنه کارزار هست و میخواهد که محافظ انقلاب باشد. او که اکنون باز هم میتواند قهرمانانه وظیفهاش را انجام دهد در مسیر خدمترسانی از هیچ کاری کوتاهی نمیکند اما اینبار حاج کاظم دچار شک میشود و این شک او را در برابر برخی پرسشها قرار میدهد که در نهایت به سیاستزدگی منجر میشود. با این وجود او از دایره خارج نمیشود و در محدوده باقی میماند اما اینبار وظیفهای به او محول میشود که به نظر برای او کمتر از جایگاهش است. قهرمان داستان حاتمیکیا همچنان که در کشاکش درونی خودش سردرگم است اما با شناختی که از وظیفه جدیدش پیدا میکند به این نتیجه میرسد که این حفاظت، دفاع از یک ارزش علمی و انقلابی است و در این مسیر ردپای همرزم گذشته خودش را هم مییابد و چقدر این دفاع با آرمانهای او نزدیک است. بنابراین حاج کاظم که قرار است بزودی از او تجلیل شود و بازنشستگیاش را جشن بگیرد و آخرین ماموریت اوست، حالا اینبار جانش را از دست میدهد تا در مسیر اعتقادش شهید شود. حاتمیکیا با بادیگاردش میخواهد کل فضای سیاست را به چالش بکشد. هرچند این فضا معطوف به دولتهای متمادی است و نه یک دولت خاص. او میخواهد بگوید که یک قهرمان ارزشی شاید نتواند یک فضای سیاسی را درک کند و نتواند وارد این فضای خاکستری شود اما شکش او را از نظام جدا نمیکند و در مسیر دیگری در حفظ ارزشها قرار میدهد. فضای خاکستری که حاتمیکیا از آن صحبت میکند نه مربوط به سردمداران، بلکه بیشتر تقصیر معاونانی است که مردم پروندههای اقتصادی آنان را به یاد دارند. از این رو باید به حاتمیکیا حق بدهیم که او بخواهد این اندازه از سیاست انتقاد کند. انتقاد او از شخصیت سیاسی و روش سیاسی است. در این فیلم هر چیزی که از حاتمیکیا انتظار داریم را میبینیم. شهادت، شهامت، ایثار، آرمان، همسر، فرزند، اکشن و جنگ، اینها چیزهایی است که ما از فیلمهای حاتمیکیا انتظار داریم و میتوانیم این موارد را در این فیلم هم ببینیم. فیلم همچنان از فیلمبرداری، موسیقی و بازیهای خوب برخوردار است و صحنههای اکشن فیلم هم به خوبی از کار درآمده است. البته برخی انتقادات از فیلمنامه فیلم وجود دارد اما ایرادات کوچک فیلمنامهای بادیگارد (از جمله همراهی گروه محافظ بعد از معلق شدن کاری شخصیت اصلی فیلم یا بازگشت موتورسواران ترور بعد از انفجار به صحنه جرم) نمیتواند ذائقه ما را از این فیلم بد کند. حاتمیکیا نشان داد که توانسته با شرایط امروز جامعه به پیش بیاید و در دهه 60 نمانده است. او با بادیگاردش فضایی را از امروز جامعه ترسیم میکند که روایتی دلنشین از آن است.