محمدرضا کردلو: این عبارت «شما ایدئولوژیک حرف میزنید» به خیلی جاها سرایت کرده است. در دانشگاه حضرت استاد در صورت اشارت مقاله به کتب دینی و رفرنس دانشجو به این متون میگوید: «آقا علمی حرف بزنید، اینقدر ایدئولوژیک نباشید». در سیاست هم ایضا. در اقتصاد هم وقتی از «قرضالحسنه» و «خمس» و «زکات» حرف به میان میآید همین قصه است. در هنر و سینما هم بیچاره کردهاند«کارگردانهای واقعیساز» را از بس گفتهاند: «فلان کارگردان ایدئولوژیک فیلم میسازد».
اصلا کسی میداند ایدئولوژی چیست؟ آیا «ایدئولوژی» صرفاً چماق است برای بیاعتبار کردن آنچه در واقعیت هست و اعتبار بخشیدن به آنچه فقط در عوالم روشنفکری یافت میشود؟ این لفظ چرا از دهه 50 به دهه90 منتقل شده است و برخی هنوز در گیر و دار انتخاب نوع «چپ بودن» هستند؟
اولا که نه دین در ایدئولوژی خلاصه میشود و نه دین ایدئولوژی است. ایدئولوژی چیزی مدرن است که استعمالش هم مربوط به دوره جدید اروپاست و این لفظ را درباره اعتقادات و باید و نبایدهای اومانیستی بهکار بردهاند و میبرند نه درباره دین. این تعبیر «ایدئولوژی» توسط هرکه به ادبیات سیاسی منتقل شده، «بد» منتقل شده است و البته بیسوادهای همیشه منتقد، همین تعریف ناقص و «به درد نخور» از ایدئولوژی را به کار میبندند تا به واسطه زیر سوال بردن «ایدئولوژی»، «دین» را تضعیف کنند. در هر صورت این روزها منتقدان در عرصه سینما تلاش میکنند فیلمهایی را که منطبق بر خواستها و مطالبات اقلیت روشنفکری نیست با چماق «ایدئولوژی» مورد هجمه قرار دهند. اینطوری است که در روزهای اخیر به مناسبت جشنواره، آنچه بر پرده سینما میرود، زاییده همین توهماتی است که در جهان شبهروشنفکری میگذرد. سینما به «خاطرهسازی» تبدیل شده است. به این معنا که آنچه در میان قاعدین سینمای واقعی مطرح است، تلاش برای ساختن فیلمهایی مبتنی بر «خاطرات شخصی» است نه واقعیتهای جامعه.
اما به ناگهان چه اتفاقی میافتد که همین جریان با سردست گرفتن «مردم» و با شعار «مردم» به مخالفت با فیلمهای پرطرفدار میپردازند؟ واقعیت این است که پس از انقلابی که پس از فروش خیرهکننده فیلمهای دهنمکی در اواخر دهه80 اتفاق افتاد، جامعه روشنفکری مات و مبهوت ماند. پس از قهر چندین و چند ساله مخاطب از سینما، این «اخراجیها»ی یک کارگردان تازهوارد بود که کارگردانهای پردبدبه و کبکبه را به حیرت «هجوم مخاطب» واداشت. چندسالی گذشت و هیچکدام از روشنفکران پاسخ ندادند که آیا میدانند دلیل فروشهای خیرهکننده دهنمکی چیست یا خیر؟ و تنها او را به واسطه اینکه وارد سینما شده است، مورد ارزش داوری منفی و فحاشیهای بعضا عجیب قرار میدادند. این ماجرا آنقدر ادامه پیدا کرد که به اعتراض رسمی حاتمیکیا در یک برنامه تلویزیونی منجر شد و او گفت: متاسفانه تحلیل در سینمای ایران وجود ندارد. کسی نیست بیاید بگوید چرا فیلمهای دهنمکی فروش میکند. مدام متلک و کنایه نثار او میشود. بهتر است به جای تحقیر دهنمکی و توجه به عقبه سیاسی او، فیلمهایش را بررسی کنیم ببینیم چرا فیلمهای او اینقدر محبوب است.
این روزها اما اتفاق عجیبی افتاده است. معترضان به سینمای مردمی از ابتدا تاکنون که فقط به عشق معناگرایی عوالم شخصی و بیتوجهی به مخاطب عام فیلم ساختهاند و اینگونه فیلمها را تبلیغ میکنند با شعار اشتباهی و بدون مصداق و عینیت «مردم»، به یک فیلم مردمی حمله میکنند. میگویند«مردم» در بادیگارد حضور ندارند و میپرسند بادیگارد «ما» کجاست؟! خندهدار است اما میگویند.
اخبار جشنواره و سینماهای مردمی را که پیگیری کرده باشید، از سروکول سالنهای اکران، برای «بادیگارد» حاتمیکیا مخاطب سرازیر میشود. مخاطبانی که همه «مردم» هستند و کمتر قرابتی با تارکوفسکی یا هیچکاک دارند. مردمی که مخاطب سینمای حاتمیکیا هستند، مخاطب سینمای دفاعمقدس هستند و آمار جشنواره و اکرانهای مردمی نشان داده است بهرغم هجوم رانتی و دولتی سینمای روشنفکری به جشنواره بازهم فیلمهای سینمای دفاعمقدس و جریان منتسب به انقلاب در میان پرطرفدارها و در صدر پرمخاطبها هستند و از تماشاگران خود نمره «عالی» دریافت کردهاند. به نظر میرسد لازم باشد امسال در میان جوایز جشنواره جایزه «خندهدارترین ژست» را به مخالفان «بادیگارد» بدهند. کسانی که با ژست «ایدئولوژی روشنفکری» به سینمای مردمی برچسب «ایدئولوژیک» میزنند، خود نشان دادهاند بسیار خشک، متحجر و ایدئولوژیک تشریف دارند! خود حاتمیکیا دیروز حرف جالبی زد: طرفداران «آیتالله هیچکاک» از همه ایدئولوژیکترند!