مهدی طاهرخانی: پس از فوت ناگهانی و شوکهکننده هادی نوروزی بود که ناگهان پرسپولیسیها متوجه شدند مدافع اغلب نیمکتنشین تیمشان که در 6 سال گذشته در هر حالتی قراردادش را با پرسپولیس تمدید کرده، اینک کاپیتان اول تیم است! مدافعی که در لیگ سیزدهم، همان لیگی که علی دایی یکی از باثباتترین خطوط تدافعی تاریخ پرسپولیس را ساخته بود نیمکتنشین محض بود. اما حالا سماجت رضا نورمحمدی کارگر افتاده و او کاپیتان اول پرسپولیس است. این بازوبند که قطعا اگر شایستهاش نباشید تا حدود زیادی توهمآور میشود موجب شده نورمحمدی با وجود اشتباهات متوالی از کیروش بخواهد بیشتر بازیهای پرسپولیس را از نزدیک تماشا کند. اگرچه او اصرار دارد که منظورش خودش نبوده بلکه دیدن جوانان تیم بوده است اما مگر تا به حال جوان خوبی بوده که کیروش ندیده باشد؟ بازوبند پرسپولیس در هر صورتی توهمآور است از این رو رضا نورمحمدی که رد پایش در اکثر گلهای این فصل مشهود است
(از جمله در داربی) خودش را تلویحا در حد تیم ملی میبیند. در بازی با ذوبآهن، اگر لوکا ماریچ دچار مصدومیت بیموقع نمیشد و برانکو این کروات را بیرون نمیکشید تا نورمحمدی به زمین بیاید شاید نتیجه چیز دیگری بود. اما سوای نورمحمدی که این روزها احساس میکند واقعا در حد تیمملی در حال دفاع از پرسپولیس است، محسن بنگر دیگر مدافع مسن قرمزها شرایطی مشابه وی پیدا کرده است. بنگر که در پایان بازی با سپاهان یکی از رو راستترین و بیغشترین مصاحبههای طول عمرش را انجام داد و با تشر به بازیکنان جوان مدعی شد آنها لیاقت این همه هوادار را ندارند، چرا در خاتمه دیدار با ذوبآهن این واقعیت را درباره خودش نادیده گرفت؟ در صورتی که مشخص نیست او آخرین بار در کدام بازی پنالتیزن اول تیمش بوده، با اعتماد به نفس میگوید حق من بود که پنالتی بزنم اما چون کامیابینیا قسم خورد، توپ را به او دادم. اگر حرف او واقعیت داشته باشد باید پرسید مگر کسی غیر از برانکو پنالتیزن را مشخص میکند؟ کامیابینیا هرگز در فوتبالش پنالتیزن نبوده همانطور که محسن بنگر نبود و نیست. کمال به بدترین شکل ممکن و به آرامی ضربهاش را زد و در برگشت هم نتوانست دروازه خالی را باز کند تا مشخص شود آنچه موجب شده پرسپولیس به رکورد تاریخی و باورنکردنی خراب کردن 5 پنالتی تا هفته نوزدهم برسد، عدم اعتماد به نفس است و بس. اما اگر بنگر بود چه ضمانتی وجود داشت او گل کند؟ آخرین باری که بنگر با ضربه پا در یک مسابقه گل زده کی و چه زمانی بوده است؟ این هشداری جدی برای برانکو است تا هوس نکند در بازی بعد به بنگر ضربه پنالتی را بدهد. همانطور که در بارسا اگر مسی و نیمار 3 باره پنالتی خراب کنند هرگز نوبت پیکه نخواهد شد. کاپیتان دوم قرمزها که در بازی با ذوبآهن با بازوبند وارد زمین شد تاثیر بسزایی در دریافت گل تساویبخش در آخرین دقایق داشت. او و نورمحمدی که باید خط دفاعی را رهبری میکردند به اشتباه خط آفساید 4نفره پرسپولیس را شکستند تا بنگر به آسانی به تبریزی اجازه دهد تا در 6 قدم پرسپولیس ضربه سرش را بزند. بنگر که در خاتمه بازی با سپاهان به درستی به همه واقعیتها اشاره کرده بود چرا در خاتمه بازی با ذوبآهن از همین هواداران عذرخواهی نکرد؟ پرسپولیس دل به زوج دفاعی او و نورمحمدی بسته که با قد بلند خود دستکم آسمان هجده قدم قرمزها را بیمه کنند اما نکته جالب و حیرتآور اینکه نهتنها تبریزی در دو بازی متوالی مقابل پرسپولیس بهراحتی این آسمانخراشهای بیخطر را مغلوب میکند که حتی جابر انصاری هم با آن قد و قامتش قادر است بالاتر از نورمحمدی بپرد و دروازه پرسپولیس را در داربی باز کند. اما با وجود این اشتباهات تکراری و عجیب که از زوج نورمحمدی و بنگر سر میزند، آقایان بزرگتر و کاپیتان، کماکان با اعتماد به نفس بالا از خود دفاع میکنند و انتظار دارند کیروش آنها را ببیند. برخلاف برانکو که نشان داده کوچکترین تبحری در ساختن خط دفاعی مستحکم ندارد، کیروش دستکم دفاع تیم ملی را طوری آماده کرده که خبری از این اشتباهات مضحک و بدوی نیست. بازوبند پرسپولیس بعد از فوت هادی نوروزی امانتداران خوبی پیدا نکرد. مقصران اصلی همچنان مورد حمایت برانکو هستند و به نظر میرسد مادامی که اینها حضور دارند هر سانتری را هر بازیکنی با هر قد و قامتی میتواند وارد دروازه پرسپولیس کند. بویژه حالا که یک ازبک بدون اعتماد به نفس از خط دروازه تکان نمیخورد و تنها هنرش تکان دادن سرش پس از باز شدن دروازهاش است. با این خط دفاعی، باید حتما تیم برانکو 3 گل پیش باشد تا تن کسی هنگام دفاع آقایان بزرگتر و کاپیتان نلرزد!
پشت پرده جذب لوبانف با 8 کیلو اضافه وزن
عملکرد ضعیف لوبانف باعث شده یکی از نزدیکان برانکو در مورد این خرید دست به یک افشاگری جالب بزند. در لیست برانکو نام یک دروازهبان شاغال در لیگ لهستان وجود داشت که گفته میشد یک سر و گردن بالاتر از همه گلرهای ایران بود. اضافه وزن مشهود لوبانف ازبک از یک سو و عملکرد ضعیف او از سوی دیگر موجب شده بار دیگر این سوال به وجود بیاید چرا برانکو باید این گزینه را انتخاب میکرد؟ در این مورد یکی از نزدیکان برانکو اطلاعات جالبی میدهد. این فرد که سابقه همکاری نزدیک با برانکو را دارد، گفت: قبل از پایان نیمفصل یک دروازهبان اروپایی شاغل در لیگ لهستان مورد توجه برانکو قرار گرفت. این گلر که دروازهبان اصلی تیمش به حساب میآمد با قیمتی معقول میتوانست به ایران بیاید. از سوی دیگر فیلم بازیهای او نشاندهنده سطح بسیار بالایش است که به هیچوجه قابل قیاس با لوبانف نیست. اما چرا این گلر نتوانست به پرسپولیس بیاید؟ دو مشکل بزرگ وجود داشت، اول اینکه پرسپولیس باید یک بازیکن غیرآسیایی خود را از لیست خارج میکرد و قرار بود اومانیا از لیست بیرون برود اما مسؤولان باشگاه نتوانستند هیچ تیمی را برای او پیدا کنند و از سوی دیگر تیم لهستانی گفته بود اگر این گلر را میخواهید باید زودتر اعلام کنید تا ما یک دروازهبان در حد او جذب کنیم اما طبق معمول طاهری و همکارانش تعلل کردند تا باشگاه لهستانی اعلام کرد دیگر حاضر به فروش این گلر نیست. تنها 48 ساعت به پایان نقل و انتقالات باقی مانده بود و دلالان لوبانف را که از ماه نوامبر در هیچ مسابقهای بازی نکرده بود را به باشگاه معرفی کردند و از آنجا که مشخص نبود سرنوشت سوشا چه میشود برانکو بهرغم میل باطنی مجبور شد این گزینه را قبول کند چرا که در غیر این صورت باید محسنزاده یا قدیمیپور را بهعنوان گلر شماره یک به میدان میفرستاد. اینچنین بود که تعلل مدیران پرسپولیس موجب شد برانکو یکی از بدترین خریدهای خارجیاش را انجام دهد. البته مسؤولان به صرافت افتادند تا به هر قیمتی، محرومیت سوشا را بشکنند تا دوباره از او درون دروازه بهره ببرند.
بیکیفیتی محض خارجیهای پرسپولیس
قطعا یک جای کار میلنگد که پرسپولیس با وجود نمایش برتر قادر نیست به آنچه استحقاقش را دارد برسد. از نداشتن پنالتیزن مطمئن گرفته تا خریدهای خارجی که همه آنها مورد نقد رسانهها هستند. لوکا ماریچ، مایکل اومانیا، جری بنگستون و لوبانف. اینها 4 خارجی تقریبا گرانقیمت هستند که هر 4 نفر با نظر برانکو پیراهن تیم پرسپولیس را بر تن کردند. در این بین 3 نفر اول تقریبا نیمکتنشین شدند و لوبانف هم به خاطر محرومیت سوشا مجبور به بازی است.
پرسپولیس در صورتی به دنبال خرید یک دروازهبان خارجی بود که آنها ادعا کردند دهها گلر را رد کردند تا به لوبانف برسند؛ گلری که مدیرعامل پرسپولیس از کیفیت بالایش حرف میزد اما تنها چیزی که همه از او دیدند حضورش روی خط دروازه است و دریافت 6 گل در 3 بازی متوالی. بحث بدشانسی و این دست صحبتها تنها برای فریب است. یک جای کار به صورت اساسی میلنگد و اینچنین است که پرسپولیس به محض پیش افتادن از حریفش قادر به حفظ نتیجه نیست. سوشا مکانی بهرغم بازیهای متوسطش دستکم در چند بازی نقش منجی را داشت اما لوبانف در هر 3 بازی نشان داده که هیچ قابلیتی ندارد. اضافه وزن مشهود او و میخکوبشدنش روی خط دروازه عاملی شده که بازیکنان حریف بهراحتی روی دروازه سانتر کنند و خیالشان راحت باشد که این گلر اهل جلو آمدن و قطع توپها نیست. بدون تردید برانکو مقصر اصلی این وضعیت است؛ فردی که نه پنالتیزن ثابت در هفته نوزدهم پیدا کرده، نه به زوج دفاعی رسیده است و نه در خریدهای خارجی با هوش نشان داده. اینها همه ضعفهای برانکوست که موجب شده پرسپولیس هر هفته فقط هودارانش را عذاب بدهد. همانطور که او عامل زیبا بازی کردن تیمش شناخته میشود در این موارد هم باید پاسخگو باشد. چرا باید هر هفته یک زوج فاعی درون زمین باشد؟ بنگر تا کی باید در زدن توپهای اول تعلل کند؟ چرا نورمحمدی قادر نیست تنها برای یک بار منجی باشد؟ اینها سوالاتی است که باید از برانکو پرسید و پای شانس و اقبال و این دست از عوامل متافیزیکی را وسط نیاورد.