جاناتان ویلسون: رویای قهرمانی لستر حالا به قدری به حقیقت نزدیک شده است که هیچکس از کسب سهمیه چمپیونز لیگ دیگر حرف نمیزند. بهترین نکته درباره لستر این است که موفقیت این تیم به هیچ وجه به پول بستگی نداشته است. لستر تیمی نبوده که به ناگاه مالکی متمول بخردش و پولی فراوان برایش خرج کند. حتی لستر را نمیتوانیم جزو تیمهای طبقه متوسط انگلیس که با قراردادهای جدید وضع مالیشان بسیار بهتر از پیش شده، بدانیم. کل تیم لستر با 60 میلیون پوند بسته شده است. تیمی که هفته پیش منسیتی را شکست داد، یکدهم سیتی ارزش بازیکنانش بود و در روزی که هواداران لیورپول به نشانه اعتراض به بالا رفتن قیمت بلیتها آنفیلد را ترک کردند، این حقیقتی شیرین برای رمانتیکهای فوتبال علیه نظام سرمایهداری حریصی که مدتهاست بر فوتبال انگلیس سلطه پیدا کرده، بود. رانیری در سالهای گذشته بیبهره از ثروت تیمهای متمول و تازه به دوران رسیده، بویژه موناکو، نبوده است. اما وقتی سال 2003 رومن آبراموویچ به انگلیس آمد و معادلات اقتصادی لیگ برتر را برای همیشه تغییر داد، این رانیری بود که قربانی طرح او شد و بعد از یک فصل جایش را به ژوزه مورینیو داد. 11 سال بعد رانیری به انگلیس بازگشت و با شکست دادن چلسی مورینیو، باعث اخراج او به دست آبراموویچ شد. درست که خود رانیری باوقارتر از این است که بخواهد اشارهای به این نکته کند، اما چقدر شاعرانه است اگر او قهرمانی لستر را در هفته آخر در استمفوردبریج جشن بگیرد. اما واقعا لستر چطور تا اینجا رسیده است؟ بهتر است خیلی فکر نکنیم چون منطق زیادی پشت این داستان نیست. در همان اوایل فصل پیش و وقتی لستر قعرنشین بود، صحبت این بود که این تیم بهتر از نتایجی که میگیرد بازی میکند. نایجل پیرسون این باور را در تیمش زنده نگه داشت و تیم را در لیگ حفظ کرد و زیرساخت لستر این فصل را بنا کرد. از این جهت باید از او تقدیر کرد. اما اتفاقاتی که در تابستان افتاد واقعا عجیب و غریب بودند: پیرسون که هرگز در مخفی کردن خشمش موفق نبود و یک بار از یک ژورنالیست پرسیده بود: «تو شترمرغی؟» بعد از اینکه پسرش به یک زن تایلندی توهین نژادپرستانه کرد، از باشگاه اخراج شد و مربیای جایش را گرفت که در آخرین بازیاش روی نیمکت یونان مقابل جزایر فارو شکست خورده بود. برای هر تیم دیگری که قصد دارد چنین فرمولی را تکرار کند، آرزوی موفقیت داریم! رانیری که پیش از این در چلسی به «تینکرمن» (مربیای که مدام تیمش را تغییر میدهد) معروف بود، تغییرات اندک و ریزی در لستر پیرسون داد، دفاع 3 نفره را به 4 نفره تغییر داد، انگولو کانته و کریستین فوکس را به خط میانی و دفاعیاش اضافه کرد و نقش ریاض محرز را به مراتب در تیم بالاتر برد. سیستمی که رانیری برای تیمش برگزید سیستمی ساده بود: دفاع پرعمق، استفاده از سرعت و تکنیک واردی و محرز در ضدحمله. همین سیستم ساده تا امروز کار کرده است. چرا؟ شاید برای اینکه هنوز هیچکدام از تیمهای بزرگ لستر را جدی نگرفتهاند. کدام یک از تیمهای بالای جدول این فصل برای مقابله با لستر دست به ترکیب و سیستم خودشان زدند؟ هیچکدام. اما همچنان این دلیلی کافی برای توضیح اتفاقی که از آوریل گذشته تا امروز افتاد نمیشود. لستر از 29 بازی اول لیگ فصل پیش تنها 19 امتیاز گرفت و بعد از 34 بازی بعد 75 امتیاز! شاید آمدن رابرت هوت و قرار گرفتنش کنار وز مورگان تاثیر زیادی در لستر داشت، اما فراموش نکنیم که با وجود نمایشهای ابرانسانی هوت در چند بازی اخیر، او قبل از پیوستن به لستر در استوک نیمکتنشین بود. برای همین است که خیلیها در شهر لستر عامل ریچارد سوم را دلیل اصلی اوج گرفتن لسترسیتی میدانند. بعد از اینکه پسران ادوارد چهارم هر دو به شکل مرموزی مردند، عموی آنها، ریچارد سوم در 1483 تاجگذاری کرد اما دوران سلطنتش 2 سال بیشتر دوام نداشت و در نبرد «بازورس فیلد» (چسبیده به لستر) به دست نیروهای هنری تودور، که بعدا شاه هنری ششم لقب گرفت، کشته شد. کالبد ریچارد سوم قرنها ناپدید بود تا اینکه 26 مارس سال گذشته در لستر کشف و به کلیسای جامع این شهر منتقل شد، دقیقا روزی که ورق برای لستر سیتی بازگشت. منطقسازی زیادی پشت این اتفاق و تیم فوتبال لستر شد، اینکه خاکسپاری ریچارد سوم حسی از غرور و همبستگی به شهر لستر داد. حقیقت این است که هر عامل فرازمینیای برای توضیح داستان لستر به اندازه هر آنالیز فوتبالیای منطق دارد. اگر نه چطور میتوان توضیح داد که بازیکنان اصلی لستر این فصل هیچ مصدومیتی نداشتهاند و همه در یک زمان و یک فصل در بهترین فرم کل دوران فوتبالشان قرار گرفتهاند؟ بزرگترین افسانهها، گاهی قابل توضیح نیستند.