حسین کاظمپور: از 25 بهمن 81 که اردوغان توانست بیستوهفتمین نخستوزیر جمهوری ترکیه شود تا امروز تحولات بسیار زیادی را پشتسر گذاشته که بعضی از آنها بشدت با هم در تضاد هستند و تحلیل پیچیدهای دارند؛ از گرفتن جایزه کمیته آمریکایی یهودیان در اولین سفرش به آمریکا به عنوان نخستوزیر تا صحبت ضد رژیم صهیونیستی در اجلاس داووس سوییس در پاسخ به شیمونپرز و روابط پیچیده ترکیه با اسرائیل و در عین حال با فلسطین. هر چه هست از سال 93 پس از مراسم استقبال بحثبرانگیز از محمود عباس همراه با 16 سرباز با لباسهای نظامی تاریخی، اردوغان این پیام آشکار را به همه صادر کرد: «من سودای خلافت دارم». در آن مراسم 16 سرباز با لباسهایی که به گفته خود اردوغان نماد دولت عثمانی است روی پلهها ایستادند و در پایین مراسم استقبال از محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطین اجرا شد.
اردوغان سرمست از قدرت، بعد از اصلاحات اقتصادی در ترکیه محبوبیتش افزایش یافته بود و حالا با پشتیبانی از تغییر نظام در کشورهای عربی میخواست خیال خلافت عثمانی را جامه عمل بپوشاند. روزهایی که اردوغان روابط دیپلماتیک با همسایه باارزشش یعنی سوریه را در حد روابط خانوادگی بالا برد خیلی با جنگ در سوریه فاصله نداشت، چراکه وقتی که وی نتوانست از این روابط برای به قدرت رساندن اخوانالمسلمین استفاده کند مسیر سرنگونی بشار اسد را در پیش گرفت. حمایت گسترده وی از مخالفان حکومت قانونی سوریه باعث پدید آمدن گروههای النصره و داعش شد. اما اوضاع بر وفق مراد رجب طیباردوغان پیش نرفت؛ حکومت بشار اسد سرنگون نشد. از طرفی حمایت روسیه از کردهای سوریه که با تدبیر حکومت مرکزی قدرت گرفته بودند خشم ترکیه را بیش از پیش بر انگیخت و این 2 کشور را هم وارد جنگ نیابتی کرد که اولین نشانه آن مهر 91 بروز کرد. فرود اجباری هواپیمای سوری توسط جنگندههای ارتش ترکیه که حامل مسافران روس به سمت دمشق بود در آنکارا و بازرسی از آن به اتهام حمل سلاح برای کمک به رژیم بشار اسد، ترکیه و روسیه را وارد بحرانهای دیپلماتیک کرد که با سرنگونی سوخوی 24 روسیه توسط اف 16 ترکیه به اوج خود رسید.
تابستان 94 وقتی حزب اردوغان در انتخابات نتوانست جایگاه مناسبی کسب کند بازی جدیدی شروع شد. ناآرامیهای شرق ترکیه شدت گرفت. ارزش لیر ترکیه در برابر دلار سقوط کرد. حزب حاکم نتوانست با هیچکدام از احزاب ائتلاف کند. رسانههایی که بعدها در دیماه 94 با سانسور شدید انتشار اخبار انفجار استانبول روبهرو شدند، دائما ناآرامیها را پوشش میدادند و سقوط اقتصادی را پیشبینی میکردند. نگرانی گستردهای از بههمخوردن ثبات سیاسی و اقتصادیای که در چند سال گذشته کمکم در ترکیه پدید آمده بود بهواسطه رسانههای دولتی، حزب حاکم و رسانههای پیرو آنها در میان مردم ترکیه منتشر شد و در نتیجه این فکر به مردم القا شد که در صورت عدم ابقای اردوغان در قدرت، ترکیه با مشکلات جدی جدیدی مواجه خواهد شد.
ادعای حضور مستقیم در سوریه از سوی ترکیه، چیز زیادی به جنگ در سوریه نخواهد افزود. به دلیل اینکه هم اینک هم افسران ترک و تسلیحات ترکیه در سوریه در حال نبرد هستند و کوچکترین تغییر موازنه قدرت به نفع ارتش سوریه را فورا جبران میکنند. عربستان هم که در باتلاق یمن گرفتار شده اصلا حرفی برای گفتن ندارد، چرا که اگر در عربستان جنگجویان قابلی یافت میشد آنها را به یمن ارسال میکردند نه به سوریه.
فردای نابودی کامل تروریستها در سوریه، اردوغان بشدت عصبانی خواهد بود. اردوغانی که قرار بود در مسجد اموی نماز بخواند حالا سرمایهگذاری بیش از 5 سالهاش از بین رفته و از آن مهمتر آبرو و اعتبار سابق را در منطقه ندارد. ترکها یکی از مهمترین شرکای تجاریشان یعنی روسیه را با بیش از 34 میلیارد دلار مبادله از دست دادهاند. این اتفاق ضعف ساختاری ترکیه در قبال اتخاذ سیاستهای مستقل از اتحادیه اروپا، آمریکا و ناتو را هم بیش از پیش برجسته کرده و همین امر سرخوردگی زیادی را برای طرفداران اردوغان پدید آورده و نمازگزاران مسجد فاتح به منتقدان شماره یک وی تبدیل شدهاند، چرا که معتقدند حمایت کافی را از مخالفان بشار اسد نکرده است. مرزهای ترکیه مملو از کردهایی است که ترکها سالها در جهت تضعیف آنها قدم برداشتهاند اما آنها اکنون قدرتمند شدهاند و حامی حکومت بشار اسد هستند و حتی همپیمانان آمریکایی ترکیه هم از آنان حمایت میکنند.
جبهه مقاومت در میان مردم منطقه به محبوبیتی حیرتانگیز دست یافتهاست. «سرخوردگی خلیفه» یکی از بهترین توصیفاتی است که از اردوغان بعد از آزادی سوریه میتوان داشت. امری که به لطف خدا خیلی دور نیست.