هادی قائممقامی: مشارکت مردم در امور کشورها از زمانی اهمیت یافت که حکومتهای مبتنی بر آرای مردم، آهسته آهسته جای خودشان را در اقصی نقاط دنیا باز کردند. با شکلگیری حکومتهایی که برخی مناصب و مشاغل آنها انتخابی بودند، مشارکت مردمی در انتخابات اهمیت یافت.
نظامهای سیاسی در دنیا که با دموکراسی اداره میشوند به خاطر مبنا قرار دادن فرد و لیبرالیسم همواره نسبت به عدالت نگاهی فرعی دارند، بدین معنا که عدالت را در ذیل تعریف میکنند و به همین دلیل هیچگاه عدالت در مبنای تصمیمگیریها و شؤون سیاستگذاری به معنای کلمه خود تعریف و تفسیر نمیشود و مورد استعمال قرار نمیگیرد. به دلیل مبنا قرار نگرفتن «عدالت» در شؤون مختلف این نظامهای سیاسی در درازمدت آسیبهایی متوجه آنان شده که نیاز به ترمیم در ساختارها را اثبات کرده است. طبیعی است که در همین تعریف ناقص از دموکراسی نیز برای تشخیص صلاحیت افراد برای حضور در پستهای سیاستگذاری و تصمیمگیری ساختاری وجود دارد که اجازه حضور «هر» فردی را نخواهد داد.
در نظام مبتنی بر ولایت فقیه که در کنار «عدالت»، «فقه» نیز رکن حکومتداری محسوب میشود، عدالت نه در فرع است، بلکه بهعنوان اصلیترین محور و مبنای قانونگذاری و سیاستگذاری از اهمیت برخوردار است. در اسلام و قرآن که برای همه شؤون زندگی بشر برنامه دارد، سیاستگذاری و قانونگذاری توسط صالحان مورد تاکید قرار گرفته است. به طوری که در نظام شایستهسالاری مدینه فاضله نبوی همواره عدالت بهعنوان اصلیترین شاخصه یک رهبر یا یک ساختار حکومتی معرفی شده است.
در روایات متعدد، گزارههای فراوانی برای تشریح مساله عدالت در جزئیات حکومتداری وجود دارد که با استمداد از آنها میتوان به راهبردهای عینی برای تحقق عدالت در حکومت دست یافت.
شیخ صدوق از حضرت علی(ع) روایت کرده که فرمود: روزی پیامبر (ص) در مسجد نشسته بود، مردی یهودی وارد شد و پرسشهایی را در زمینه توحید و صفات خدا مطرح کرد، از آن جمله پرسید: آیا پروردگارت ستم میکند؟ پیامبر(ص) فرمود: خیر. یهودی گفت به چه دلیل؟ پیامبر پاسخ داد: «لعلمه بقبحه و استغنائه عنه؛ چون به زشتی ظلم آگاه است، و نیازی به انجام آن ندارد. یهودی گفت: آیا در این باره از جانب خدا مطلبی بر تو نازل شده است؟ پیامبر(ص) فرمود: آری! آنگاه آیاتی از قرآن را برای او تلاوت نمود». (توحید صدوق، ص 398-397)
متکلمین شیعه عموما از عدلیه هستند و یکی از اصول دین اسلام را اصل «عدل» میدانند. از منظر قرآن نیز در عالم تکوین، ظلم و بیعدالتی در آفرینش هستی جایی ندارد و در عالم تشریع نیز عدل مهمترین هدف بعثت انبیا تلقی شده است.
قرآن در موارد مختلف به این صفت الهی اشاره میکند:
«شَهِدَ الله أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَه.. وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهى مىدهد که جز او هیچ معبودى نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهى مىدهند که] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودى نیست». (آلعمران/ 18)
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَه.. فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّه.. مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ؛ و ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مىنهیم پس هیچ کس [در] چیزى ستم نمىبیند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مىآوریم، کافى است که ما حسابرس باشیم». (انبیاء/47)
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح میکند که حاکمیت از آن خداوند است. از آنجا که ولی فقیه بهعنوان نایب امام معصوم که او نیز مظهر عدل الهی است، رهبری را برعهده دارد، در نظام ولایت فقیه عدالت را در همه زیرشاخههای حکومت تسری میبخشد.
از آنجا که در نظام ولایت فقیه وظیفه حکومت تعیین شاخصهایی برای انتخاب کارگزاران اصلح است «عدالت» باید رویکرد اصلی نهادهای نظارتی چون شورای نگهبان در تشخیص صلاحیتها باشد.
در مناسبات سیاسی و اجتماعی و در روابط بین فردی عدل را «تحصیل حق خود از دیگران و به جا آوردن حق دیگران» تعریف میکنیم. به همین دلیل صورت عینی عدالت همواره با «حق» تعریف میشود. یعنی عدالت در جامعه فقط در صورت تحقق حق معنا مییابد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی به حقوق افراد، گروهها و جناحها و حقوق شهروندی تصریح شده است. حضرت علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه درباره عدل میفرمایند: «العدل یضع الامور مواضعها؛ عدل هر چیزی را در جایگاه ویژه خود قرار میدهد». (نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 437)
«عدل» در لغت به معانی مختلفی به کار رفته است. برخی از معانی به کار رفته برای عدل عبارت است از تعادل و تناسب، تساوی و برابری، اعتدال در امور و حد وسط میان افراط و تفریط، استواء و استقامت: «العداله و المعادله لفظ یقتضی معنی المساوات... فالعدل هو التقسیط علی سواء...» (مفردات راغب، ص 325)
اگر بخواهیم قدر متیقن تعاریف یاد شده از معنای عدل را مدنظر قرار دهیم میتوانیم بگوییم زمانی مفهوم عدالت محقق میشود که هر چیزی در جایگاه مناسب خود قرار گیرد.
امام علی(علیهالسلام) در کلماتشان به همین معنا از عدل اشاره میکنند: «العدل یضع الامور مواضعها؛ عدل هر چیزی را در جایگاه ویژه خود قرار میدهد». (نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 437)
این معنای از عدل در کلمات فلاسفه نیز به چشم میخورد؛ حکیم سبزواری در تعریف عدل گفته است: «وضع کل شیء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه؛ هر چیزی را در جای مناسب خود نهادن و حق هر صاحب حقی را به او اعطا نمودن». (شرح الاسماء الحسنی، ص 54)
به طور کلی تعریف فلاسفه اسلامی از مفهوم عدل را میتوان در این جمله خلاصه کرد: «العدل هو وضع کل شىء فى موضعه؛ عدل نشاندن هر چیز در جایگاه بایسته خودش است».
اگر تعاریف فوق از عدالت را در تعریف چگونگی عادلانه بودن رفتار انتخاباتی نظام و سازوکاری چون شورای نگهبان را مد نظر قرار دهیم دعوت رهبر معظم انقلاب از عموم مردم برای شرکت در انتخابات پیش رو از منظر عدالت نیز مورد توجیه و تفسیر قرار میگیرد. براساس حق مردم در نظام اسلامی، همه آحاد به خاطر دارا بودن از «حق» شهروندی میتوانند و باید در انتخابات شرکت کنند. به عبارت دیگر اگرچه حضور و مشارکت آحاد مردم در انتخابات علاوه بر تاثیرات فراوان ضامن امنیت کشور نیز هست، صاحب حق بودن و مبنای اسلامی عدالت از این منظر برمیآید، چرا که هرکس با نوع حضور خود از حق خود برای انتخاب کارگزار استفاده کرده است.
براساس تعریف قرار گرفتن هر چیزی در جای خود روی دیگر سکه عدالت در نظام اسلامی نیز با نهادی چون شورای نگهبان تکمیل میشود. احراز صلاحیت کاندیداها پیش از هر انتخاباتی برای اینکه مردم از میان شایستگان انتخاب کنند، تکمیل فرآیند اقامه عدالت در نظام انتخاباتی است. بنابراین دعوت رهبر معظم انقلاب از آحاد مردم حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، برای شرکت در انتخابات و نیز عدم صدور مجوز برای صدور مخالفان نظام در سیاستگذاری و تصمیمگیری و به عبارت دیگر انتخاب شدن از منظر عدالت تفسیر و تعریف میشود. چنانکه ایشان در سخنانی گفتهاند: «حتی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد اما انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است».
و نیز در عبارات دیگری درباره عدم حضور مخالفان در مظان انتخاب شدن نیز تصریح کردهاند: بنده گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند اما نهاینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند مجلس بفرستند... در هیچ جای دنیا، افرادی را که اصل نظام آن کشور را قبول ندارند، به مراکز تصمیمگیری راه نمیدهند حتی در کشوری همچون آمریکا که خود را نماد آزادی معرفی میکند و عدهای سادهلوح هم آن را قبول و ترویج میکنند، در دوران رقابت بلوک شرق و غرب، افراد را با اندک اتهام گرایش سوسیالیستی، کنار میگذاشتند. اینکه مقید باشیم کسانی به مجلس بروند که نظام و مصالح آن و ارزشهای کشور را قبول داشته باشند، یک حق عمومی است که در سلامت انتخابات مؤثر است.
همانطور که گفته شد، در تشریح طرح موضوع دعوت از همه مردم برای شرکت در انتخابات و نیز نظارت شورای نگهبان برای قرار نگرفتن مخالفان نظام سیاسی در مصدر و بهعنوان کارگزار وجه مهم «عادلانه» بودن نظام سیاسی مدنظر است. قطعا نظارت استصوابی شورای نگهبان و نیز «دعوت رهبر انقلاب برای مشارکت حداکثری» از وجوه فراوان دیگری قابل بررسی، بحث و اثبات است.
یکی از این وجوه تجربه تاریخی مشارکتهای مردم در انتخاباتهای پیشین و تجربه تاریخی حضور ایرانیان در پای صندوقهای رای است. اولین مشارکت انتخاباتی مردم ایران به تشکیل مجلس شورای ملی در سال 1285 هجری شمسی بازمیگردد. از این تاریخ تا پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، در سال 1357، در مجموع 24 دوره مجلس شورای ملی تشکیل میشود. 5 مجلس اول در دوران قاجار، مجالس ششم تا دوازدهم در دوره رضاخان و باقی مجالس در دوره محمدرضا پهلوی تشکیل میشود. اما به گواهی تاریخ مشارکت مردمی در تمام این انتخاباتها که در رژیمهای استبدادی رخ داده، در پایینترین سطح ممکن قرار داشته است. زیرا مردم معتقد بودند چه در دوران قاجار و چه در رژیم پهلوی، دولتمردان به خواست مردم اهمیتی نمیدهند و به همین دلیل مردم ترجیح میدادند در انتخابات حضور نداشته باشند.
نمونه بارز و مشهور انتخاباتهای فرمایشی، رفراندوم فرمایشی انقلاب سفید بود. در شرایطی که عامه مردم این رفراندوم را به رهبری علمای اسلام تحریم کرده بودند، دستگاه تبلیغاتی رژیم پهلوی از مشارکت بیش از 6 میلیون نفر در انتخابات سخن میگفت. آن هم در وضعیتی که رفراندوم فرمایشی صرفا در شهرهای بزرگ کشور برگزار شده بود.
اما با پیروزی انقلاب مردم در سال 1357 همه چیز تغییر کرد. انقلاب 57 برخاسته از میان مردم بود و آحاد جامعه به دلیل آنکه در شکلدهی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشتند، خودشان را صاحب انقلاب و متولی حکومت میدانستند. از سوی دیگر مردم مطمئن بودند که مشارکت آنان در انتخابات در سرنوشت کشور و آینده خودشان تاثیر مستقیم خواهد داشت زیرا ساختار اداره کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مبتنی بر مشارکت مردم طراحی شده بود. به همین دلیل مشارکت عمومی مردم در انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شکل چشمگیری افزایش یافت. از سال 1357 تا امروز 32 انتخابات برگزار شده است.
نگاهی گذرا به آمار و ارقام نشان میدهد از نظر میزان مشارکت مردمی در انتخابات کمتر کشوری میتواند با مردم ایران رقابت کند. بهعنوان مثال بیشترین مشارکت مردمی در انتخابات ریاستجمهوری کشور آمریکا در نیم قرن گذشته حدود 60 درصد بوده است و معمولا انتخاباتهای آمریکا با مشارکت مردمی حدود 40 درصد برگزار میشود. در حالی که میانگین مشارکت مردم ایران در 11 دوره انتخابات ریاستجمهوری متوسط 71 درصد بوده است. این آمار و ارقام نشان میدهد، در 3 دهه گذشته مردم ایران همواره در انتخابات، حضور پررنگ و حماسی داشتهاند.
قطعا موضوع امنیت از وجوه دیگری است که میتوان در بحث نظری دعوت رهبر معظم انقلاب از آحاد مردم برای مشارکت و حضور در انتخابات از آن استفاده کرد. حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی سرآغازی بیپایان بر گسترش ناامنی در منطقه غرب آسیا لحاظ میشود. بیش از 14 سال از این حادثه تروریستی مبهم و مشکوک میگذرد و هنوز هم سوالات بسیاری در ذهن مردم جهان بیپاسخ مانده است. به بهانه حادثه 11 سپتامبر برخی از کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا به منطقه نفتخیز غرب آسیا آمدند و طی جنگی خونبار ابتدا افغانستان و سپس عراق را اشغال نظامی کردند. ناوگان دریایی نظامی در خلیجفارس مستقر کردند و پایگاههای نظامی متعددی را در کشورهای دیکتاتوری، سلطنتی و کودتایی منطقه تدارک دیدند. نیروهای نظامی غربی که به بهانه ایجاد دموکراسی و حمایت از حقوق بشر، نقاط استراتژیک غرب آسیا را اشغال نظامی کردهاند در مدت زمان 14 سال هزاران شهروند غیرنظامی بیگناه را به خاک و خون کشاندند و در مقابل گروههای تروریست و حکومتهای دیکتاتوری را تقویت و حمایت کردند.
گروههای تندروی تکفیری، زاده حضور مستمر نظامی غربیها در منطقه غرب آسیا هستند. این گروهها با حمایت کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا تشکیل و با حمایت دلارهای نفتی در اقصی نقاط منطقه گسترش یافتند و همچون سرطانی غیر قابل درمان منطقه غرب آسیا را آماج حملات قرار دادند. تا جایی که هیچ کشور و هیچ نقطهای در منطقه از گزند آنها در امان نمانده است.
روزگاری که منطقه ما در تب و تاب ناامنی میسوخت، کشورهای غربی و بویژه برخی از کشورهای اروپایی از امنیت و آرامش برخوردار بودند، زیرا بسیاری از جنایتکاران و تبهکاران این کشورها با دریافت دلارهای نفتی به گروههای تروریست تکفیری در کشورهای منطقه غرب آسیا پیوسته بودند اما دیری نپایید که بومرنگ پرتاب شده توسط غربیها به سوی غرب آسیا، با سرعتی بیشتر از پرتاب بومرنگ، به سمت خود غربیها بازگشت. ماجرای عملیات تروریستی تکفیریها در شارلی ابدو، عملیات اخیر آنها در پاریس، تیراندازی خونبار حامیانشان در سن برناردینو و دهها نمونه دیگر که اخیرا در آمریکا و اروپا رخ داده است، همگی نتیجه مستقیم حمایت کشورهای غربی از گروههای تروریست است. گسترش تروریسم تا قلب اروپا و آمریکا نشان میدهد جهان امروز به دلیل اتخاذ سیاستهای غلط از سوی مدعیان ترویج دموکراسی و حمایت از حقوق بشر، ناامنتر از قبل شده است و آرامش مردم در جهان معاصر با تهدیداتی مستمر به خطر افتاده است.
در شرایطی که نهتنها منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و آسیای مرکزی بلکه سراسر جهان درگیر معضلی به نام تروریسم و گسترش عملیات گروههای تروریستی است، ایران اسلامی با تکیه بر آرامش و امنیت برخاسته از انقلاب اسلامی به یکی از امنترین مناطق دنیا تبدیل شده است. این امنیت و آرامش در وهله نخست مدیون فرهنگ خاص برخاسته از انقلاب اسلامی است، فرهنگی عدالتمحور که برای تمام انسانها با سلایق مختلف احترام ویژهای قائل است.
امنیت امروز ما در گرو پایبندی به مردمسالاری اسلامی است، نوعی حکومت که مردم در آن صاحبان واقعی کشور هستند و امور توسط منتخبانی از جنس مردم و بر مبنای اسلام ناب محمدی اداره میشود. جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته با تکیه بر فرهنگ عاشورایی، توان دفاعی و امنیتی کشور را به حدی رسانده است که نه فقط سایر کشورها، بلکه حتی گروههای تروریست تکفیری مورد حمایت غرب هم جرأت نزدیکی به مرزهای ایران اسلامی را ندارند. به همین دلیل در شرایطی که هر دقیقه از گوشهای از دنیا خبر انفجار تروریستی، جنگ و ناامنی به گوش میرسد، در سایه انقلاب اسلامی و حمایت قاطع مردم ایران از انقلاب خودشان، امنیت و آرامش در ایران برقرار است.
امنیت رکن اصلی در پیشرفت و توسعه و آبادانی است و آرزوی دشمنان مردم ایران گرفتن امنیت از کشورمان است. نقشهای شوم که با حضور، درایت و شعور مردم ایران در بزنگاههای تاریخی نقش بر آب شده است. رهبر معظم انقلاب در روز دیدار مردم قم، همه را به حضور در انتخابات توصیه کردند، حتی کسانی که به جمهوری اسلامی اعتقادی نداشتند اما به «اعتبار ایران» و «امنیتی» که در آن هست «اعتقاد» دارند. جمهوری اسلامی فارغ از اهدافش که برای آن بهوجود آمده، کارنامهای دارد. ممکن است کسانی برایشان آن نگاه آرمانی وجهی نداشته باشد اما عملکرد و کارآمدی جمهوری اسلامی را در برخی حوزهها میپسندند. امنیتی که در این منطقه پر از آتش امروز در ایران وجود دارد، مرهون مجاهدت سربازان انقلاب اسلامی است. اینها اگر به استمرار آن کارآمدی علاقهمندند، طبیعی است جهت تقویت آن به میدان حضور در انتخابات بیایند. در واقع همه فارغ از اعتقادات و نگاه سیاسیشان به امنیت نیاز دارند و افرادی که به وجود این امنیت در ایران اسلامی معتقدند برای حفظ و ابهت این حصار امن باید در انتخابات مشارکت داشته باشند.
تحقق مردمسالاری تنها با حضور مردم شدنی است. مردمسالاری نیز از مبانی نظری دیگری است که مدنظر رهبر انقلاب برای دعوت از همه مردم برای شرکت در انتخابات بوده است. اما مردمسالاری واقعا چیست و چه مصداق عینی برای آن میتوان پیدا کرد؟
مردمسالاری یعنی افرادی از میان مردم برای تصدی مشاغل در سطوح مختلف کاندیدا شوند و طی یک فرآیند انتخاباتی مردمنهاد، مردم کوچه و بازار به پای صندوقها بیایند و از میان انبوه نامزدهای انتخاباتی فرد اصلحی را انتخاب و بر مسند مشاغل انتخابی منصوب کنند. در نظام مردمسالار شمارش آرا و تعیین پیروز انتخابات پایان حضور مردم نیست، در چنین نظامی مردم تا دوره بعدی انتخابات هوشمندانه و با دقت عملکرد منتخبان را زیر ذرهبین قرار میدهند و عملکرد آنها را در حافظه تاریخی خودشان ثبت میکنند و در دور بعدی انتخابات کمکاریها را با رای ندادن و عدم اعتماد مجدد جبران میکنند. در 3 دهه گذشته 32 انتخابات از این شکل در کشور برگزار شده که در همه این 32انتخابات، مردم یا در نقش برگزارکننده و ناظر یا در نقش کاندیدا یا در نقش رایدهنده حضور و مشارکت داشتهاند.
بهعنوان مثال اگر انتخابات ریاستجمهوری ایران را با انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا مقایسه کنیم متوجه میشویم که تا چه میزان مردمسالاری با دموکراسی متفاوت است. در ایران مردم برای انتخاب کاندیدای اصلح، آزادانه به پای صندوق رای میآیند و مستقیم منتخب خودشان را تعیین و به ریاستجمهوری منصوب میکنند اما در آمریکا مردم برای رای دادن در انتخابات ریاستجمهوری از ماهها قبل باید در 2 حزب ثبتنام کنند. در روز رایگیری هم رای شهروندان آمریکا حکم نظرسنجی را دارد. رئیسجمهور آمریکا را اعضای کالجهای الکترال تعیین میکنند نه مردم آمریکا و اعضای این کالجها در صورت تمایل میتوانند به رای مردم بهعنوان ابزار نظر سنجی توجه کنند. در بسیاری از ادوار انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا اعضای کالجهای الکترال دقیقا برعکس نظر مردم آمریکا رای دادهاند. به همین دلیل است که گفته میشود دموکراسی با مردمسالاری حقیقی متفاوت است و در بیشتر نظامهای دموکراتیک، «مردم»سالار و تعیینکننده نیستند. از این منظر دعوت رهبر معظم انقلاب عملا دعوت به تحقق مردمسالاری نیز تعبیر و تفسیر میشود.