مهدی طاهرخانی: مهدی رحمتی اینک در اوج پختگی و تجربه دوست ندارد خدشهای به چهره ترسیم شدهاش وارد شود از این رو همان اشتباهی را برای بار دوم مرتکب میشود که 3 سال قبل او را ناباورانه از تیمملی فوتبال ایران جدا کرد. چند دقیقه به آغاز بازی استقلال و نفت باقی مانده بود و به رسم عادت معمول، بازیکنان 2 تیم با یکدیگر شروع به احوالپرسی کردند. در این بین یک عکاس با گرفتن دوربین در دستش شروع به ضبط اتفاقات میکند. علیرضا بیرانوند خودش را به مهدی رحمتی میرساند اما کاپیتان استقلال یک لحظه عکاس حاضر در جمع را فراموش کرده، بیرانوند دوست صمیمیاش را در آغوش میکشد و به کنایه به او میگوید سلام لُن... سلام را با صدای بلند سر میدهد بخش اول، کلمه دوم را هم بلندتر اما همان ثانیه یادش میافتد تصویر در حال ضبط است از این رو سیلاب دوم را میخورد و با بغل کردن دروازهبان حریف و پایین آوردن سرش به گونهای که در قاب تصویر نباشد، قصد جمع کردن اشتباهش را دارد. پیش از این محمد رویانیان، مدیرعامل جنجالی پرسپولیس در یک جمع با حضور دهها عکاس و خبرنگار صراحتا در پاسخ به سوال یک خبرنگار گفت: بله ما همه لنگی هستیم. شاید حضور یک عکاس در آن جمع چندان حرفهای و اخلاقی نباشد اما وقتی بازیکنان میبینند حرکاتشان در حال ضبط است، طبیعتا مراقب رفتار و گفتار خود هستند تا اشتباه بزرگی را مرتکب نشوند. رحمتی حق شوخی با بیرانوند را دارد و آنچه او بر زبان آورد چیزی نیست که خیلی عجیب و غیرمعمول باشد. او تنها یک لحظه فراموش میکند شوخیاش در حال ضبط است. اما واکنش ثانویه او به این اتفاق نشان میدهد رحمتی هنوز از اتفاق 3 سال قبل، آنچه باید میآموخته را نیاموخته است. 3 سال قبل درست در چنین روزهایی بود که بدترین مصاحبه زندگیاش را با یک خبرگزاری انجام داد و مثل حادثه رختکن ورزشگاه تختی که لحظهای فراموش کرد دوربین در حال شکار اوست، از یاد برد جنس کیروش با مربیان وطنی تفاوت اساسی دارد. اشتباه نخستش خداحافظی موقت با تیمملی بود و خبط بزرگترش، خالی کردن شانه از قبول اشتباه و یک معذرتخواهی ساده و سریع. اگر فردای همان روز عاری از غرور، بدون لوث کردن قضیه، خیلی راحت، معذرتخواهی میکرد بدون تردید اتفاقات بعدش رخ نمیداد. اما رحمتی آن اشتباه را کرد و بعد از آن امید رفت تا کیروش او را ببخشد. ولی نه او بخشیده شد و نه علی کریمی و نه هیچ یک از افرادی که از تیمملی خداحافظی کرده بودند. مهدی رحمتی مراقب رفتارش است. با وسواس آنچنانی متون و عکسهایش را در اینستاگرام میگذارد و میخواهد همانی باشد که خودش دوست دارد. از این رو وقتی فیلم حاشیه بازی استقلال و نفت روی خروجی یکی از سایتهای خبری رفت بلافاصله در مقام تکذیب بر آمد و با چسباندن لقب شایعهپرداز و دروغگو خواست به مخاطب القا کند او هرگز به بیرانوند آن چیزی را نگفته که بیننده با گوشهایش آن را میشوند! لازم به تکذیب هیچ چیز نبود و نیست. 2 دوست بسیار نزدیک قبل از آغاز بازی، یکدیگر را میبینند و یکی از آنها مقابل دوربین حرفی را به زبان میآورد که جز حواسپرتی آنی، هیچ دلیل دیگری نداشت. لازم هم نبود مهدی رحمتی شروع به تکذیب تصویر و صدایش کند. هرکس فیلم را ببیند متوجه میشود که یک شوخی دوستانه بیشتر نیست و منظور پرسپولیسی دانستن رقیب است نه تحقیر قرمزها. کاپیتان استقلال پس از اشتباه 3 سال قبل و از دست دادن تیمملی به بهای مفت، آن درسی را که باید میگرفت گویا هنوز نگرفته است. شهامت داشتن و یک معذرتخواهی ساده نه تنها موجب محبوبتر شدن او میشد که به راحتی این غائله را ختم به خیر هم میکرد. اما او باز از همان سوراخی گزیده شد که یکبار تلخترین خاطره زندگیاش را از آن دارد. برخلاف شوخی اول که اصلا اهمیتی ندارد، داستان انکار ثانویه رحمتی، دیگر یک شوخی پیش پا افتاده و ساده نیست. عدم قبول اشتباه، بین فوتبالیستها و کلا جامعه سلبریتیهای ایران،دیگر به یک موضوع قدیمی و ادامهدار مبدل شده است. آخرین بار، چه کسی و دقیقا چه زمانی بود که بابت اشتباهش معذرتخواهی کرد و تمام و کمال آن را به جان خرید؟ کسی یادش میآید؟ اشتباه که رخ داد ما ناگهان عاشق جنگیدن میشویم. در ساخت دیوار حاشا، مصالح را از آبروی به زور زحمت کرده خود برمیداریم و ریاضیمان آنقدر قوی نیست که حساب کنیم، چه گوهری را در قبال چه حلبیای معامله میکنیم.