در موارد متعددی رژیم پهلوى درآمدهاى نفتى کشور را صرف کمک به دولت کارگرى انگلیس، کمک به کارخانههای ورشکسته فرانسه و رژیم صهیونیستى مىکرد و کمترین بهرهاى از قبل آن نمىبرد و حتى طرف مقابل چنین اجازهاى را به رژیم نمىداد تا از این موضوع- وام- بهرهبردارى تبلیغاتى ببرد چه رسد به امتیازات تجارى و بازرگانى و...
سند حاضر یکی از دهها مورد اسناد ساواک در زمینه بذل و بخششها و ولخرجیهای بیحساب و کتاب پهلویها به نفع قدرتهای بیگانه است و اینکه بابت این کمکها حتی اجازه انعکاس مطلوب آن در رسانهها و بازتاب دادن به آن و تبلیغ درباره آن را به مطبوعات نمیدادند.
موضوع: وام ایران به انگلستان
به: ایران تاریخ 20/5/1353
از: انگلستان
روز دوشنبه 31 تیرماه مطابق با 22 جولاى 1974 وزیر دارایى انگلستان در مجلس عوام آن کشور اعلام کرد دولت ایران یکهزار و 200 میلیون دلار براى مدت 3 سال به انگلستان وام داده است. این خبر در همان روز فقط در17 کلمه به وسیله رادیوها و تلویزیونها بدون هیچگونه تفسیرى پخش شد، روز بعد نیز همه جراید صبح تقریبا بدون تفسیر یا تکمیل خبر اظهارات وزیر دارایى آن کشور را درج کردند. جراید انگلستان نهتنها در 2 روز اول و روزهاى بعد از این اقدام مهم که به قول خودشان دولت کارگرى را موفق کرده است، تفسیرى ننوشتند بلکه روزنامههای تایمز سیاسى و دیلىتلگراف در حالى که در بالاى صفحه اول خود خبر 17 کلمهاى را چاپ کرده بودند در پایین همین صفحه یک آگهى 2 ستونى از شرکت هواپیمایى انگلیس در خلیج فارس چاپ و تنها به کلمه خلیج (GULF) اکتفا کرده بودند! در این میان روزنامه تایمز مالى روز 23 جولاى مطابق اول مردادماه تفسیرى را که خبرنگارش از تهران مخابره کرده بود چاپ و ضمنا در یک تفسیر عمومى از بودجه انگلستان نیز ذکرى از این وام به عمل آورد.
نظریه منبع: با توجه به اینکه اعطاى این وام از طرف دولت ایران به انگلستان بزرگترین رویداد در تاریخ 200 ساله روابط ایران و انگلیس به شمار مىرود معهذا نه وابستگان مطبوعاتى و اقتصادى و نه شخص سفیرکبیر ایران هیچ یک حاضر نشدند کلمهاى درباره این حادثه تاریخى در اختیار مطبوعات قرار دهند. هنگامى که سردبیر یکى از روزنامههای صبح به تشویق اینجانب جهت اخذ اطلاعات بیشتر با وابسته مطبوعاتى و سفیر ایران در انگلستان تماس گرفت، جواب دادند هیچگونه اطلاع اضافى در اختیار ندارند و هیچگونه استفاده تبلیغاتى از اعلام اعطاى این وام نشد. در حالى که جا داشت دستگاههاى تبلیغاتى ایران و سفارتخانههاى ایران در کشورهاى دیگر را وادار میکردند که از این اقدام بزرگ بهرهبردارى بسیار وسیعى به عمل آید. تنها روز 23 جولاى آقاى مشایخى نماینده رادیو تلویزیون ملى ایران را وادار ساختند با آب و تاب اسامى جراید انگلیس این خبر را منتشر کرده بودند بیان کند. در حالى که این نشریات فقط صورت مذاکرات مجلس عوام و قسمت کوتاه نطق وزیر دارایى را پخش کرده بودند. وابستههای مطبوعاتى و اقتصادى ایران جز چسباندن بریدههای جراید روى کاغذ و ارسال آنها به تهران اقدام مفید دیگرى انجام نمىدهند. بسیارى اوقات شنیده شده که خود آنها و حتى اعضاى سیاسى سفارت محصلین و جراید را علیه ایران تحریک مىکنند چنانکه در حادثه «جهانبین» اعضاى سفارت حتى از اظهار خوشحالى از شکست وى خوددارى نمىکردند و با اینکه سردبیر تایمز 5 روز قبل از انتشار مقاله ماجرا را با وابسته مطبوعاتى در میان مىگذارد با این حال هیچ اقدامى براى جلوگیرى از چاپ مقاله به عمل نمىآورد. باید اقرار نمود که کارى نیز از دست وى ساخته نبوده چون او کوچکترین ارتباطى با کارکنان این نشریه بزرگ و متنفذ انگلیسى ندارد به همین سبب به نظر مىرسد اگر وظایف و فعالیتهای وابستههای مطبوعاتى ایران در کشورهاى مختلف را مشخص و تعیین مىکردند یا مثل دوران وزارت آقاى نصرتالله معینیان همه روزه از آنها گزارش کارها و نتیجه فعالیتهایشان را مىخواستند یقینا این افراد موجب آگاهى هموطنان جوان ما در خارج از کشور یا باعث معرفى ایران بین مردم جهان مىگشتند.
به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید تاریخ 31/5/53
در پرونده کلاسه 477821 بایگانى فرمایید. 30/5/53
منبع: زنان دربار به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم، مرکز بررسی اسناد تاریخی