پرویز امینی: «بیبیسی»؛ رسانه دولت سلطنتی انگلیس، خیلی صریح و روشن از مردم تهران خواسته به 3 نفر از نامزدهای انتخابات خبرگان یعنی آقایان «جنتی»، «یزدی» و «مصباح» رأی ندهند یا با رأی دادن به فهرست مورد نظر جناب «هاشمی»، از انتخاب این 3 نفر و ورود آنها به مجلس خبرگان پنجم جلوگیری کنند. این خواسته صریح رسانه دولتی انگلیس به نظرم 2 پیشفرض اصلی میتواند داشته باشد.
پیشفرض اول این است که دولت انگلیس و رسانه آن برای خود آنچنان مقبولیت و نفوذی در مردم تهران قائلند که میتوانند با فرمان مستقیم خود جهت آرا را تعیین کنند. خوب این پیشفرض زیادی احمقانه است.
مردم ایران همواره دارای حساسیت تاریخی نسبت به بیگانگان و دخالت آنها در امور خود بودهاند و این حساسیت درباره دولت انگلیس به دلیل تجربه تلخ استعماری آن در ایران، بویژه در تاریخ معاصر از سرکار آوردن «رضاخان» تا «محمدرضا پهلوی» تا دخالت در اجرای کودتای 28 و 32 مرداد و... مضاعف است. همواره یک نوع بدبینی و نفرت از این دولت در جامعه ما وجود داشته است و جزو خطابهای منفی مردم ما، انتساب افراد به انگلیسی بودن است. کسانی که روحیه حیلهگری و فتنهگری و دوبههمزنی دارند با انگلیسی خطاب شدن مورد سرزنش اجتماعی قرار میگیرند. انگلیس برای جامعه ما نماد روباه پیر استعمار و شعار تفرقه بینداز و حکومت کن است.
اما پیشفرض دوم به این مساله متکی است که این آقایان دارای چنان ظرفیت منفی اجتماعی هستند که احتمال رأی نیاوردن دارند و با این خواسته از مردم تهران در رأی ندادن به آنها میتوان نتایج انتخابات را مصادره به مطلوب کرد و معنای مورد نظر خود را بر انتخابات پیش رو حاکم کرد.
البته این پیشفرض به اندازه پیشفرض اول زیاد احمقانه نیست و به هر حال در تجربه سیاسی طویلالمدت برای هرکس امکان رخ دادن دارد که نمونه درجه اول و تاکنون بیهمتای آن جناب هاشمی است که در یک دوره 20 ساله از سال ۷۲ تا ۹۲ در داشتن ظرفیت منفی اجتماعی در ایران بیرقیب بوده است و 2 چهره ناشناخته یعنی «خاتمی» و «احمدینژاد»، متکی به مخالفت با او 2 دوره رئیسجمهور شدند و 2 چهره شناختهشده سیاسی یعنی «ناطقنوری» و «موسوی» به دلیل احساس انتساب به وی، یا مدتها در سیاست منزوی یا به طور کلی شرایطی برایشان پیش آمد که از حاکمیت خارج شدند.
اما ورود مستقیم دولت انگلیس به مخالفت با آقایان جنتی، یزدی و مصباح ولو اینکه این پیشفرض واقعیت داشته باشد، به ضد خود تبدیل خواهد شد، چرا که اولا این
3 نفر به نمادهای ضدانگلیسی تبدیل خواهند شد و مردم ایران این قدر تنفر از دخالت بیگانگان در امور داخلی خود و تنفر از دولت انگلیس دارند که به عکس خواسته آنها عمل کنند. در واقع رسانه دولتی انگلیس با این فرمان سیاسی به مردم تهران، اگر ظرفیت منفیای نیز برای این
3 نفر وجود داشت را، تحتالشعاع ظرفیت فوقالعاده منفی دولت انگلیس به حاشیه برده است و چه بسا به ظرفیت مثبت برای آنها تبدیل کرده است.
از طرف دیگر با ترغیب مردم تهران به رأی دادن به فهرست هاشمی، این فهرست را فهرستی انگلیسیپسند معرفی کرده و به طور طبیعی عرصه را برای این افراد تنگ کرده است و احتمالا آنها را به واکنش وا خواهد داشت تا از ننگ انگلیسیپسند بودن برائت بجویند. برای آنها و برای منتسبان به آنها خیلی سخت خواهد بود در تاریخ ثبت شود که به ابزار بازی انگلیس در سیاست ایران تبدیل شدهاند. شاید از جناب هاشمی چندان توقعی در زدودن این انگ نباشد اما سایرین در این فهرست بویژه 8 نفر مشترک در 2 فهرست مثل جناب «موحدیکرمانی»، «قمی» و... ولو از بابت مصلحت شخصی نیز شده است، لازم است پاسخ درخوری به این حسابی که روی آنها از سوی دولت انگلیس باز شده است، بدهند. من به جای این افراد بودم حداقل کاری که میکردم این بود که از این فهرست خارج میشدم و از آن اعلام برائت میکردم.
زیر ظاهر حرفهای این رسانهها نوعی حماقت عمیق پنهان شده است و بقا و تداوم جمهوری اسلامی در 37 سال گذشته و توانایی آن در برگزاری با شکوه راهپیمایی ۲۲ بهمن با حضور میلیونی مردم در آن که دولتهایی مثل انگلستان حتی یک مورد از آن را نتوانسته و نخواهند توانست به نفع خود برگزار کنند، بهرغم اینکه دائما قوای رسانهای خود را به لحاظ کمی و کیفی توسعه و گسترش دادهاند، پردهبرداری از این حماقت پنهان شده در پشت ظاهر حرفهای آنهاست.