printlogo


کد خبر: 154153تاریخ: 1394/12/4 00:00
تأملی بر فاصله سریال‌های ایرانی از تفکر اسلامی
انحراف معیار

اگر تاملی بر بسیاری از سریال‌های تولیدشده در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی داشته باشیم، به فاصله آشکار نگاهی که در این آثار وجود دارد با تفکر عمیق اسلامی و ایرانی پی می‌بریم. تفکری دور از حقیقت وجودی معنویت و نگاهی برآمده از ذات مردمان این سرزمین که متاسفانه به سطحی از لایه‌های پنهان مانده دیدگاهی غیراسلامی تنزل یافته است. شاید عجیب باشد بیان این نکته که بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی ما که نگاهی به ظاهر در راستای معرفت دارند، در لایه‌های زیرین خود پنداری خلاف نگاهی چنین ارزشمند را طی می‌کنند و حتی می‌توان با صراحت عنوان کرد رویه در پیش گرفته شده از سوی آنها به شکلی ناآگاهانه تمایل به نگره‌های مارکسیستی دارد. برای رفع هرگونه سوءتعبیر باید کمی به نقد این ادعا پرداخت. از دوران سینمای گذشته به یاد داریم در آثاری به ظاهر لوطی‌مسلک شاهد ترویج نوعی از خشونت بودیم و در آن آثار، قهرمان فیلم‌ها که معمولا هم جنوب شهری بودند، در جهت نگاه داش مشدی‌وار(!) خود با چاقویی ضامن‌دار به مقابله با توطئه‌ها و دردسرها می‌پرداختند. تولید انواع «قیصرها» در بطن چنین نگاهی رخ داد و تعبیری به ظاهر در دفاع از ناموس‌پرستی هم ضمیمه آن شد و متاسفانه این نگاه که ادامه در سیمای فیلمسازش داشت در ادامه سینمای وی و پس از انقلاب تا هنوز هم ریشه دارد و دوستان و شیفتگان دیروز و امروزش هم به شکلی خودآگاه یا ناخودآگاه ره به این مقصود برده‌اند که خلق پرسوناژهایی با سیمای قیصری و تولید روایاتی از تقابل طبقات فرودست و فرادست می‌تواند موجب جذب مخاطب شود! اما این مسیر خارج از نگاه رئوفانه و همراه با رحمت و مهر الهی و خاتم پیامبرانش است، چرا که بارها در اسلام زیبامنش تاکید بر نگاهی متفکرانه و تدبیری هوشمندانه و پاسخی همراه با عطوفت اسلامی شده است و برخلاف سینمای رایج هالیوود که خشونت به همراه مسائل جنسی به عنوان رکن اصلی آن شناخته می‌شود، در دین و آیین ما و براساس توصیه بزرگان نگاه و رفتاری همراه با طمانینه و اخلاقی حسنه توصیه شده است. به وضوح روشن است که سال‌هاست سودای غربی‌ها ارائه چهره‌ای وارونه از اسلام حقیقی همراه با خشونت بوده و ساخت این چهره دروغین از دینی که مظهر اخلاقگرایی است به اشکال مختلف چه به صورت تولید فیلم‌های فریبنده در کارخانه هالیوودسازی و چه پرورش گروهک‌هایی با نشان تقلبی اسلام مانند القاعده و داعش توسط غربی‌ها خود را نمایان کرده است و اگر نویسنده و فیلمساز ما هم به شکلی ناآگاهانه در بستر قلم‌نگاری و کارگردانی بخواهد راه‌حل خشونت‌گرایی را شکل بخشد، در واقع در زمین دشمن دغل‌باز بازی کرده است. روشن است که سال‌ها شاهد تولید انواع نگره‌های منحرفانه از اسلام ناب محمدی(ص) به اشکال مختلف از سوی معارضان، منحرفان و برخی خواص بوده‌ایم و هر کدام از روش‌های مسموم از لیبرالیسم اسلامی تا مارکسیسم اسلامی به شکلی گسترده در حوزه اندیشه خطرات خود را در اذهان عمومی به جا گذاشته‌اند و متاسفانه به دلایل مختلف این نوع نگاه‌های دور از ریشه اسلامیت سال‌هاست که در آثار تصویری نیز خود را نشان می‌دهد. آثار فیلمسازی که بعدها با افتخار خود را جزو کفار خواند، روزگاری به‌عنوان مظهر و نماد فیلمسازی به شیوه اسلامی تبلیغ می‌شد و هواخواهان و حمایت‌گران بسیاری را به سوی خود کشانده بود اما این آثار ریشه در نگاه‌هایی غیر از اسلام حقیقی داشت و آن نوع نمایش تقابل‌گرایانه طبقاتی در آثار محسن مخملباف که نماد آن در تیتراژ فیلم «عروسی خوبان» با نمایش علامت بنز به تصویر درآمد! ریشه در تئوری توطئه مارکسیسم داشته است، جایی که طبقات کارگر جهت احقاق حق خود باید دستان خود را به سمت گلوی هر گونه سرمایه‌داری به خون درآورند!  تئوری تضاد در ابتدا واکنشی بود به کارکردگرایی ساختاری اما در ادامه ریشه‌هایش را در نظریه مارکسیستی و اندیشه زیمل در زمینه تضاد اجتماعی یافتند. در واقع یکی از خدمات عمده نظریه تضاد هموارتر کردن زمینه برای نظریه‌هایی بوده که به افکار مارکس وفادارترند و مخاطبان فراوانی را در جامعه‌شناسی به خود جلب کرده‌اند. نظریه‌های تضاد به تمرکز ثروت و قدرت در دست عده‌ای معدود از افراد جامعه و پیامدهای آن نظر دارد و چاره را تنها در حذف طبقه اجتماعی و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید از طریق انقلاب اجتماعی می‌داند؛ مسیری کاملا دورافتاده از منطق و منش اسلامی که ضمن برخورد با هرگونه مال‌اندوزی و طمع‌ورزی و ثروت‌طلبی، مسیرهایی غیر از خونریزی را مطرح می‌کند. اما در بسیاری از سریال‌های ایرانی شاهد هستیم کاراکترهای آشنای اینگونه آثار به دنبال رسیدن به حق خود از طریقی ناهموار با ریشه‌های اسلامی اقدام می‌کنند و بدیهی است ترویج خشونت‌گرایی از طریق بازتاب گسترده تلویزیون در سیطره رفتاری مردم بسیار خطرناک خواهد بود و اثرات آن را به شکلی گسترده در سطح شهر و با انواع درگیری‌ها بین مردم شاهد هستیم. این در حالی است که پیام راستین مسلمانان در جهت منادی صلح، مهربانی و اسلام دین مهرورزی به شمار می‌آید.  از طرفی اگر نگاهی به بسیاری از ساخته‌های تولیدی سینما و تلویزیون داشته باشیم، شاهد خواهیم بود بسیاری از نگره‌ها و زیبایی‌های نهفته در دین اسلام مانند انفاق، گذشت، صداقت، راستی و بی‌ریایی جلوه‌ای در آنها نمی‌یابد و موجب دورماندگی از توجه مخاطب می‌شود. از طرفی انحرافات آشکار تاریخی و اخلاقی در آثار به ظاهر تاریخی ما مشاهده می‌شود که گاه چنان دور از تصور واقع‌گرایانه در پرداخت قرار می‌گیرد که حتی ژانر اثر را به شمایلی کمدی تغییر می‌دهد! و در فضای اجتماعی بساط شوخی کاربران را با انواع اشتباهات اجرای کار فراهم می‌کند. امید است در انتخاب آثار و نحوه نگارش و نوع تولید آثار تلویزیونی و سینمایی توجه بیشتری صورت گیرد تا خدای ناخواسته موجبات انحراف در نگره مخاطبان بویژه نسل جوان آماده برای پذیرش را فراهم نکنیم و زمان ارزشمند مردم را ضایع نگردانیم.


Page Generated in 0/0156 sec