مهدی جابری: یک روز مدعی میشوند اکثریت مردم «سبز» هستند؛ بعد ادعای پیشین را بازپس میگیرند و میگویند «اکثریت مردم بنفش هستند» و حالا که روز انتخاب نزدیک است، اعتقاد دارند «اکثریت مردم خاکستری هستند!»
رنگ کردن مردم و استفاده ابزاری از آنها برای جمعآوری رای، سیاست دیروز و امروز افرادی است که عنوان «اصلاحطلب» را یدک میکشند. اینها معمولا بازی با رنگها را در پیش میگیرند تا برنامههای ناقص و «بیدر و پیکر» خود را تزئین کرده و به افکار عمومی هدیه دهند! این دسته سیاسی برای رسیدن به اهداف جناحی، حتی به چهرهها و شخصیتهای سیاسی هم رحم نمیکنند و به روی آنها رنگ میپاشند؛ یعنی آنها را با پاشیدن یک رنگ، منسوب به خود میدانند و با پاشیدن رنگی دیگر، منکر انتساب آنها به خود میشوند!
افکار عمومی ایران به یاد دارند که لقب «عالیجناب سرخپوش» را چه کسانی به یک چهره سیاسی دادند اما همانها در ادامه، او را «سبز» و «بنفش» کردند!
اصلاحطلبان بنا به ادعای خود همیشه به دنبال «خاکستریها» بودهاند اما هیچ زمان نتوانستند رضایتی پایدار و عمیق در افراد جذبشده ایجاد کنند؛ تا جایی که پس از پایان کار دولت اصلاحات، نام این دسته سیاسی نیز از سبد گزینههای انتخاباتی مردم حذف شد.
اوج تلاش اصلاحطلبان برای رسیدن به آنچه به قول خودشان «جذب آرای خاکستری» نام داشت، به دوران تمام شده اصلاحات بازمیگردد. آن زمان از نگاه این دسته سیاسی جوانان، دختران و زنان، روستاییان و برخی دانشجویان در گروه آرای خاکستری قرار داشتند اما بهرغم اعتماد عمومی مردم به برنامههای رئیس اصلاحات، او نتوانست برای اقتصاد جامعه بویژه در حوزههای اشتغال جوانان، صنعت، کشاورزی، مسکن جوانان و رونق تولید ملی کار خاصی انجام دهد. جوانان و زنان و روستاییان نیز در نهایت به این نتیجه رسیدند متاسفانه فقط ابزاری برای روی کار آمدن یک دولت سیاستمحور و سیاستزده بودند که در عمل نشان داد هیچ برنامه، اندیشه و کارآیی برای پیشرفت اقتصادی جامعه ندارد.
تعطیلی بسیاری از کارخانهها، بیکار شدن جوانان مردم، زمین خوردن تولید ملی، مایوس شدن کشاورزان از ادامه فعالیت، آغاز آلودگی هوا و کاهش صادرات هنرها و صنایع بومی و مردمساز فقط بخشی از خسارتهایی بود که در دولتهای هفتم و هشتم که عنوان اصلاحات را یدک میکشیدند به کشور و جامعه تحمیل شد تا افرادی که به گفته اصلاحطلبان آرای خاکستری بودند، برای سپردن کشور به دست این دسته سیاسی، دیگر دست به تکرار نزنند!
با روی کار آمدن دولت یازدهم نیز اصلاحطلبان مدعی شدند «رنگ بنفش» را به مردم هدیه کردهاند تا از این طریق، خطاهای فاحشی را که در رنگ قبلی (یعنی سبز) وجود داشت بپوشانند!
اما مروری بر چگونگی روی کار آمدن دولت یازدهم نشان میدهد ادعای اصلاحطلبان مبنی بر دخیل بودن آرای خاکستری، توهمی بیش نیست. همچنین دسته سیاسی اصلاحطلب قصد القای این موضوع را داشت که انصراف محمدرضا عارف موجب گسیل آرای میلیونی خاکستری به سوی حسن روحانی شده است! این در حالی است که دلایل موفقیت روحانی در کسب کمتر از 51 درصد آرای مردم در انتخابات ریاستجمهوری را باید در جای دیگری جستوجو کرد که از موضوع این نوشتار خارج است. با این حال مسلم است که دسته اصلاحطلبان بخوبی میدانستند و میدانند نه وجهه و نام نیکی در افکار عمومی ایرانیان دارند و نه اینکه قادر به اداره کشور هستند. بنابراین آنها چارهای نداشتند جز اینکه رنگ سیاسی دیگری بگیرند، رنگ عوض کنند، رنگ بگذارند و رنگ بردارند!
این روزها نیز با نزدیک شدن به دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، اصلاحطلبان مطابق توهمات پیشین دم از جذب آرای خاکستری میزنند. در همین باره محمدرضا عارف در تازهترین اظهارنظر گفته است: «ما به رأیهای خاکستری نیاز داریم و باید تلاش کنیم این رأیها را به صندوقها بریزیم». از سبک و نوع واژهچینی این سخنان مشخص است که آرای خاکستری از نظر اصلاحطلبان چیزی در حد یک ابزار در آستانه هر انتخابات است. گویا آنها نمیدانند مردم دیگر به رنگهای سوخته اعتمادی ندارند و به این سادگی نمیتوان افکار عمومی را «سیاه» کرد.
آنهایی که با ساختن رنگها در اندیشه باطل برای انقلاب رنگی بودند، خودشان با پاسخ منفی و سخت مردم از صحنه سیاسی حذف شدهاند. اصلاحات امروز چیزی بیش از یک نام و قاب «رنگ و رو رفته» در موزه سیاستشناسی ایران نیست و این روزها آنچه به دیوار این موزه افزوده یا هدیه میشود، بیش از یک رنگ جدید برای نقاشی دیوار موزه نیست؛ اصلاحات با رنگ سبز، اصلاحات با رنگ بنفش، اصلاحات کمرنگ، اصلاحات بیرنگ!