مهدی محمدی: یکم- اجازه بدهید با یادآوری یک اصل شروع کنیم. انتخابات 7 اسفند یک رأیدهی ساده برای مجلس شورا یا خبرگان نیست. این انتخابات از منظر دشمنی که ارادهاش برای دشمنی صدچندان شده، یک مرحله کلیدی از دوران پس از توافق هستهای است که در آن بناست جامعه ایرانی دچار ازهمگسیختگی اجتماعی، آشوب ساختاری و در نهایت فروپاشی امنیتی شود. نتایج تست 7 اسفند راهبرد آمریکا، اسرائیل و سعودی درباره ایران را معین خواهد کرد و تندی یا کندی روند پیادهسازی این راهبرد را نیز مشخص میکند.
دوم- برای پیادهسازی راهبرد غرب درباره ایران، هیچ چیز به اندازه ایجاد، تقویت و پایکار نگهداشتن یک شبکه همکار داخلی اهمیت ندارد. وجود یا عدم وجود یک شبکه همکار داخلی آنقدر مهم است که میتواند حتی سرنوشت گزینههایی مانند جنگ را تغییر بدهد. آمریکا به این دلیل به عراق حمله کرد که یک شبکه همکار داخلی در آنجا داشت و به این دلیل به سوریه حمله نکرد و هنوز هم در آنجا موفق نیست که فاقد یک شبکه همکار پایکار در این کشور است. نگاه دشمن به انتخابات پیش رو در ایران این است که میتواند طی آن شبکه همکار داخلی خود را به طور اساسی ارتقا داده و آنها را آماده عملیاتهای پرریسکتر در آینده کند. اگر کسی قصد دارد به طور اساسی سد راه پروژه دشمن برای آینده ایران شود، باید این کار را از 7 اسفند آغاز کند؛ پس از آن شاید بسیار دیر شده باشد. اگر غربیها بتوانند شبکه همکار خود در ایران را به اندازهای که مایلند تقویت کنند، فجایعی بدتر از حمله نظامی به ایران در راه خواهد بود.
سوم- دشمن این بار با اساس انقلاب اسلامی و جایگاه ولایت فقیه درگیر شده است. سطح منازعه به گونهای است که نشان میدهد دشمن تصمیماتی بسیار خطرناک گرفته و فرصت پیشرو را برای خود به مثابه یک فرصت راهبردی که شاید دیگر هرگز تکرار نشود ارزیابی میکند. علت اینکه این بار تقریبا تمام طیفهای اپوزیسیون هوادار مشارکت شدهاند و حتی رهنمود انتخاباتی صادر میکنند، دقیقا همین است که به سبب برخی آدرسهای ارسالی از داخل به نحو بیسابقهای احساس فرصت میکنند. اگرچه این فرصت ناشی از یک اشتباه محاسباتی عمیق درباره الگوی رفتار سیاسی جامعه ایرانی و نوع مناسبات مردم با نظام در ایران است اما همین اشتباه هم اگر تصحیح نشود، میتواند در کوتاهمدت هزینههای بسیار زیادی تولید و کشور را درگیر بحرانهایی پیچیده کند. رای صحیح در انتخابات 7 اسفند صیانت از آینده انقلاب اسلامی و تصحیح برخی از خطرناکترین اشتباهات محاسباتی است که اکنون مبنای طرحریزی راهبردی آمریکا قرار دارد.
چهارم- آمریکا اکنون ایران را مهمترین مانع بر سر راه پیادهسازی طرحهای ژئوپلیتیک خود در خاورمیانه میداند. اساس منازعه ایران و آمریکا یک منازعه ژئوپلیتیک بر سر شکلبندی سیاسی در آینده منطقه خاورمیانه است. توقف موفقیتهای منطقهای ایران و کشاندن حوزه ناامنی به مرزها و درون سرزمین ایران، فوریترین برنامهای است که آمریکا باید برای جلوگیری از شکست محتوم در منطقه هر چه زودتر پیادهسازی کند. آمریکاییها برای اینکه تصمیم بگیرند چگونه باید با ایران رفتار کنند منتظر نتیجه انتخابات 7 اسفند هستند. روی کار آمدن جریان غربگرا موثرترین پیامی است که میتواند آمریکا، اسرائیل و عربستان را متقاعد کند انقلابیون به عنوان اصلیترین جریان تولیدکننده امنیت در ایران تضعیف شدهاند و لذا میتوانند تعرض به مرزهای امنیتی ایران را آغاز کنند.
پنجم- جریان فتنه در ایران اکنون تمام نقابهای پیشین را از چهره خود کنار زده است. اصلیترین وعده این جریان برای جامعه ایرانی این است که به دنبال فرصتی است تا کشور را به هم بریزد. برای غربگرایان ایرانی این انتخابات عرصهای است که باید در آن به قول و قراری که با آمریکا گذاشتهاند عمل کنند. در فرآیند بدهبستان پس از توافق هستهای، این اصلیترین و حساسترین صحنه است.
هیچ چیز در ساعات باقیمانده به اندازه سخن گفتن با مردم درباره تبعات تصمیماتی که خواهند گرفت مهم نیست. چشمها باید گشوده شود و وقتی گشوده شد، دیدن حقیقت دیگر دشوار نخواهد بود. سرمایه عظیم اجماع نیروهای انقلاب اسلامی مهمترین دارایی دلسوزان کشور در مقابل این برنامهریزی پیچیده و جدی است. همچنان که آگاهی دادن به مردم و صریح و صادقانه سخن گفتن با آنها، به سرعت تومار فتنه 88 را در هم پیچید، این بار هم تنها روشنگری و ترسیم دقیق و کامل پازل دشمن و بازیگران داخلی و خارجی آن است که میتواند انقلاب را بیمه کند. باید به دقت این مساله را واکاوی کرد که اکنون آمریکا و عربستان سعودی از چه کسانی در ایران حمایت میکنند و برنامه مشترک آنها برای ایران پس از آنکه به زعم خود دوستانشان کار را به دست گرفتند چیست؟ این کوتاهترین مسیر برای حل مساله بغرنج انتخابات 94 است.