printlogo


کد خبر: 154324تاریخ: 1394/12/8 00:00
گزارشی از زندگی بهترین لژیونر فوتبال ایران در هلند
جهانبخش پا در کفش «کیا» کرد

2 فصل در نایمخن و حدود 23 هفته در آلکمار. علیرضا کم‌کم خود را با غربت وفق داده. زبان انگلیسی و هلندی‌اش را آموخته و فرهنگ هلند را هم از بر شده. همین او را در زمره بهترین لژیونرهای فوتبال ایران قرار داده و از بقیه سوایش کرده. او اکنون شبیه‌ترین لژیونر فوتبال ایران به مهدوی‌کیاست و آینده شماره یک فوتبال ایران به حساب می‌آید؛ در 22 سالگی و در سرزمینی که نقطه قوتش، فوتبال آکادمیک و پرورش استعدادهای بزرگ و معرفی آنها به لیگ‌های معتبرتر است. جهانبخش از روزهای سخت آغاز صحبت می‌کند. روزهایی که تنها 19 سال داشت و باید در غربت، یکه و تنها مسیر خود را می‌پیمود: «اوائل خیلی سخت بود اما باید به زندگی جدید و فرهنگ هلندی‌ها عادت می‌کردم. هم از نظر نوع نگرش‌شان به زندگی و هم برخورد مردم با یکدیگر. زمان می‌برد تا با آداب و رسوم زندگی، غذا، آب و هوا و تفاوت اینها با ایران خو بگیرم. این شرایط دشوار بود بویژه اینکه شما 19 ساله باشی و به کشور دیگر بروی. ابتدا سعی کردم زبان یاد بگیرم. برای برقراری ارتباط با هواداران، هم‌تیمی‌ها و البته مردم». جهانبخش در پایان فصل نخست حضورش در نایمخن، به قدری انگلیسی فراگرفته بود که حتی می‌توانست مصاحبه‌های خود را با این زبان و خیلی مسلط انجام بدهد: «شانس آوردم که بیشتر هلندی‌ها زبان انگلیسی بلدند و می‌توانند صحبت کنند. از طرفی زبان هلندی هم یاد گرفته‌ام. خدا را شکر کامل متوجه می‌شوم و می‌توانم کارهایم را راه بیندازم. البته اوایل که به نایمخن آمده بودم برخی اوقات حرف‌های کادر فنی را متوجه نمی‌شدم و مجبور بودم  از هم‌تیمی‌هایم سوال کنم. حتی چند باری پیش آمد که سرمربی تیم یک نکته را دو، سه بار به من توضیح داد و متوجه منظورش شدم. یکی، دو بار هم اتفاق افتاد هر چه گفتند نفهمیدم، در نهایت مربی‌مان گفت هر کاری که دوست داری انجام بده!»
زبان هلندی
هدف این روزهای علیرضا، جدا از فوتبال، یادگیری زبان هلندی است تا مسلط‌تر از قبل بتواند با هم‌تیمی‌ها و مربیان خود ارتباط برقرار کند: «انگلیسی را در یک سال یاد گرفتم. حالا هدفم این است که بتوانم بدون مشکل هلندی هم حرف بزنم. یکی، دو هفته دیگر در باشگاه آلکمار کلاس‌هایم آغاز می‌شود. اینجا برای من و چند بازیکن خارجی‌مان، همراه با برخی بازیکنان تیم‌های پایه معلم استخدام کرده‌اند تا زبان هلندی را به ما یاد بدهد». آیا تا به حال اتفاق افتاده که جهانبخش با سایر بازیکنان، فارسی صحبت کند؟ او به مجله شماره یک می‌گوید: «نه ولی برخی مواقع که عصبانی می‌شوم فارسی حرف می‌زنم بویژه وقتی کار اشتباهی در تمرین یا زمین مسابقه انجام می‌دهم. این را هم بگویم که به هم‌تیمی‌هایم فارسی هم یاد می‌دهم. مثلا پارسال در نایمخن یک بازیکن دانمارکی داشتیم که دوست داشت فارسی یاد بگیرد. به او از زبان خودمان می‌گفتم و او هم دانمارکی  یادم می‌داد. این فصل هم بیشتر بازیکنان ما چند کلمه مثل سلام، خوبی؟ چطوری؟ و خداحافظ را یاد گرفته‌اند و در تمرین از آنها استفاده می‌کنند».
مشکل غذا
یکی از معضلات بازیکنان ایرانی در فوتبال اروپا تغذیه است. جهانبخش اما از این نظر مشکل خاصی ندارد: «صبحانه و ناهار را در باشگاه می‌خورم. خوب است، چون اکثرا از مواد سالم و ورزشی استفاده می‌کنند. شام هم برعهده خودم است. خیلی وقت‌ها آشپزی می‌کنم، برخی اوقات هم که خسته‌ام به یک رستوران ایرانی در آمستردام می‌روم. آمستردام نزدیک آلکمار است و حدود 20 دقیقه با شهر ما فاصله دارد. اگر غذای ایتالیایی سالم هم پیدا کنم می‌خورم». چندین فصل دوری از خانواده باعث شده دستپخت جهانبخش هم مثل فوتبالش پیشرفت کند. او در هلند غذاهایی می‌پزد که شاید در ایران هم فراهم کردن آنها مشکل باشد: «من از دوران نوجوانی بیشتر وقتم را دور از خانواده گذرانده‌ام. مدتی در تهران بودم و برای تیم‌های پایه داماش تهران بازی می‌کردم. بعدها به رشت رفتم تا برای داماش گیلان بازی کنم. حالا هم دو، سه فصلی است که در هلند حضور دارم. اینها باعث شده بتوانم حداقل در زمینه پخت غذا روی پای خودم بایستم. مثلا خیلی راحت شامی رودباری می‌پزم. تازه واویشکا و باقالاقاتق هم درست می‌کنم. جوری که اگر باشید انگشت‌های دستتان را هم می‌خورید».
شهر آلکمار
آلکمار شهر کوچکی است که مردمش علاقه ویژه‌ای به فوتبال دارند. آنها فوتبالیست‌های تیمشان را فرد به فرد می‌شناسند و گاهی اوقات در خریدها هوایشان را دارند. جهانبخش می‌گوید: «در آلکمار بویژه حالا که نتایج ما بهتر شده مردم به تیم و بازیکنان نزدیک‌تر شده‌اند. نیم‌فصل اول آنطور که باید و شاید نتیجه نگرفتیم اما حالا مردم به تیم‌مان احترام می‌گذارند. البته در هلند مثل ایران نیست که از بازیکنان مشهور پولی دریافت نکنند. تا ریال آخر پول می‌گیرند و فقط گاهی اوقات 10 درصد بیشتر از بقیه تخفیف می‌دهند. آن هم برخی مرکز خریدهای خاص. برای آنها خیلی فرقی ندارد که چه کسی خرید می‌کند. می‌خواهد آن فرد بهترین بازیکن آلکمار باشد یا یک آدم معمولی. اغلب اوقات پول‌شان را می‌گیرند و با کسی هم تعارف ندارند».


Page Generated in 0/0062 sec