گروه فرهنگ و هنر: فرجالله سلحشور در سال 1331 در قزوین و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و از پیش از انقلاب دل در گروی اسلام داشت و راهش رو به نور راستی بود و آفتابی که با فرج انقلاب شکل گرفت. آغاز فعالیت هنری سلحشور اگر چه در سینما با نقشآفرینی در فیلم «توبه نصوح» بود اما سالها پیش او و همدلانی چو او دل در گروی به نمایش درآوردن آرمانهای انقلابی بر صحنه تماشا داشتند و از این رو در مساجد و محلهها به برپایی تئاتر همت گماردند تا در نگرهای متفاوت با زمانه سیاه پهلوی برای نخستینبار روشنای هنر دینی از مساجد خود را نمایان کند و سالها سلحشور دغدغه برپا داشتن همین نگاه را در آثار هنری داشت و چه در انتخاب نقشهای سینمایی و چه در ساخت آثاری تلویزیونی این آرزو بر آسمان تصویر این دیار جاری ماند و نمونه تجلییافتهاش در مجموعه پرطرفدار «یوسف پیامبر» شکل یافت که نه تنها در سراسر ایران بلکه در بسیاری از کشورهای اسلامی بازپخشی چندباره از سر مشتاقی به خود گرفت. کارنامه فعالیتهای دغدغهمند فرج سینمای ایران پس از روشنای خورشید انقلاب اسلامی با راهاندازی مرکزی جهت تبلیغ و اشاعه نگاهی دینی ادامه یافت که بعدها حوزه هنری نام گرفت و سلحشور و یارانی دغدغهمند از این طریق موجودیت سینمای متفاوت با جهل فیلمفارسی پیش از انقلاب را اعلام وجود کردند؛ هرچند پس از چندی آنها که ریشهای حقیقی در این تفکر نداشتند، راهی در جهت تفکری بیگانه را پیگرفتند و انشعاباتی در این میان شکل گرفت که خود حدیث بلندبالایی است.
سلحشور پس از حضور در فیلم «توبه نصوح» که در آن زمان بازتاب خوبی یافته بود، در دهه 60 در فیلمهای دیگری چون «گورکن» ساخته محمدرضا هنرمند، «پرواز در شب» از رسول ملاقلیپور، «انسان و اسلحه» به کارگردانی مجتبی راعی و «نخلستان تشنه» حضور یافت و در دهه 70 هم در فیلم «دنیای وارونه» شهریار بحرانی بازی کرد. تا اینکه خود با لباس کارگردانی وارد چرخه تولید شد که 3 اثر تاریخی و دینی ماندگار با نامهای «ایوب پیامبر»، «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» حاصل آن شد و سالها در اندیشه ساخت فاخرترین دغدغه تولیدیاش در مجموعه تلویزیونی «موسی (ع)» بود که عدم حمایت لازم برای تامین بودجه مناسب برای ساخت این مجموعه ارزشمند و بیماری سرطانی که سالها او را زمینگیر کرده بود، آرزوی ساخت این مجموعه دینی را که به اعتقاد سلحشور میتوانست در جهت برخورد با اندیشههای صهیونیستی در سینما باشد، به مرحله اجرایی نرساند که امید بر این میرود چنین سریالی توسط یاران و دوستان هماندیشه وی به ثمر نشیند.
خطشکن آثار گرانقدر اسلامجویانه در سینما و تلویزیون در این سالها همچنان با همه دردها و محدودیتهای سالهای مهجوریت ایستادگی کرد و گفتههایی را بر زبان آورد که باب طبع بسیاری غریبماندگان این احوال نبود؛ سینمایی که میخواست در دوران پس از پایان جنگ تحمیلی نگاههای تجاریپسند و غریبه با احوال اصیل این سرزمین را به تدریج با فیلمهایی وامگرفته از اندیشه غرب به بار نشاند اما نگاه و مسیر سلحشور همچنان در مسیر عاشقانه سینمای اسلامی در بیان گفتهها و تولید آثاری گرانقدر ادامه یافت تا به پایبست نگاهی از امام راحل(ره) در ابتدای انقلاب بپردازد که «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم». دغدغه ساخت آثار دینی و ایجاد واکنش در برابر وضعیتهای ناهنجار سینما و عوامل درگیر با آن و نیز تربیت فیلمنامهنویسانی جوان و ولایی در دورههای آموزشی موسسه «تبیان» به همراه دوستانی چون جمال شورجه از جمله فعالیتهای فرجالله سلحشور در این سالها بود. سلحشور سالها به دلیل عارضه سرطان ریه در حال دست و پنجه نرم کردن با این درد نامرد بود و متاسفانه در مراحل درمانی، اشتباهی که در تزریق سرم صورت یافت، موجب فلج شدن پاهای این هنرمند شد. البته درد سرطان موجب نشد تا زبان نقادانه فرجالله سلحشور از بیان حقایق باز بماند و نگاه دغدغهمندش دردهای سینمایی که راهی منحرفانه را در این سالها نسبت به چارچوبهای اسلامی طی میکند، نبیند و همچنان در گفتههایش به دنبال تلنگر به مسؤولان فرهنگی و هشدار به متولیان امری بود که غریبه با فرج انقلاب بودند.