printlogo


کد خبر: 154433تاریخ: 1394/12/10 00:00
برداشتی صحیح از «ایوب پیامبر»

مهر ماه سال 1370 بود که فرج‌الله سلحشور نمایش «ایوب پیامبر(ص)» را در محضر مقام معظم رهبری اجرا کرد، نمایشی که تبدیل به مجموعه تلویزیونی ماندگاری در لوح نگاه دوستداران آثار دینی شد.  پس از تماشای این نمایش، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی در دیدار برخی هنرمندان با ایشان، دیدگاهشان را درباره نمایش فرج‌الله سلحشور عنوان داشتند که متن آن گفته‌های گوهربار در پی می‌آید: «چند شب پیش از این، نمایشنامه‌ای را در اینجا نمایش دادند- «ایوب پیامبر» -که خیلی خیلی خوب بود؛ کار یکی از همین آقایان رفقای شما- آقای سلحشور- بود. در این فیلم‌های فارسی، با اینکه هنرپیشه‌های خوبی داریم و چند نفر هنرپیشه واقعاً خیلی خوب داریم که از لحاظ بازی خیلی قویند - این چند نفری که معروف هستند - اما بعضی از فیلمنامه‌ها بی‌ارزشند! واقعاً آدم تعجب می‌کند که این فیلمنامه‌نویس، چطور نشسته این فیلمنامه به این چرندی را سر هم کرده است! امسال در ایام نوروز سریالی را نشان می‌دادند که ما هم هر شب متأسفانه نشستیم تماشا کردیم! دایماً انتظار داشتم این سریال به جایی برسد، تا اینکه شب آخر تمام شد و به جایی هم نرسید و ما بور بور شدیم! با اینکه چند هنرپیشه خیلی خوب در آن بازی می‌کردند، انصافاً هم خوب بازی می‌کردند و فضاسازی‌های خوبی هم داشت اما یک فیلمنامه چرندچرند و خالى خالی داشت که اصلاً اول تا آخرش یک ذره خوب نبود، مطابق با واقع نبود، غلط بود، دروغ بود، بعد هم بی‌معنی و بی‌مزه تمام شد!  «ایوب پیامبر» را واقعاً یک برداشت صحیح متین بی‌اشکالی از یک کار به آن مهمی دیدم. ژاپنی‌ها برمی‌دارند از زندگی معمولی و شخصی یک نفر، یک موضوع برای فیلم درست می‌کنند که مطابق با واقع است. اصلاً علت جاذبه فیلم‌های ژاپنی هم این است. البته هنرپیشه‌های خوبی دارند اما علت جاذبه این است که درست مطابق با واقع است. این سریال «سال‌های دور از خانه»ای که نشان می‌دادند که همه را جذب کرد، حتی امام را- حاج احمد آقا می‌گفت که امام مرتب این سریال را نگاه می‌کردند- علتش چیست؟ چون زندگی‌ای که آن شخص در فیلم دارد و آن کاری که او دارد می‌کند، درست مطابق با واقع است؛ یعنی همانی است که واقعیت دارد. اصلاً هنرمند این است؛ باید واقعیت را عکس‌برگردان کند و به آدم نشان بدهد حتی آن مقداری که آدم نمی‌بیند، برجسته کند، واقعیت را با همه ریزه‌کاری‌هایش جلا بدهد و جلوی چشم آدم بگذارد. آن سریالی که اشاره کردم، این‌طور نبود؛ آن سحر ماه رمضانش، آن افطار ماه رمضانش، آن مجلس روضه‌اش، آخر هم بی‌معنی و بیمزه و بی‌واقعیت! واقعاً جامعه ما این است؟! اصلاً هیچ چیز سرشان نمی‌شود! در چنین فضایی، من نمایشنامه «ایوب پیامبر» را واقعاً یک برداشت صحیح متین بی‌اشکالی از یک کار به آن مهمی دیدم. آدم اگر بخواهد زندگی یک پیامبر را نشان بدهد، کار آسانی نیست. آن وقت این آقای سلحشور اینقدر قشنگ این نقش را بازی کرده بود. اول این نمایش این‌طور است که کروبیان ملأ اعلی دارند مدح آن مثال ملکوتی و به اصطلاح قالب مثالی ایوب را می‌کنند. آدم وقتی نگاه می‌کرد، خیال می‌کرد که واقعاً خود ایوب پیامبر آنجا ایستاده است. بعد از نمایش گفتم: من که آخوندم و این همه در زندگی پیامبران مطالعه کرده‌ام، بعد از این نمایش تو، معرفت و ارادتم به حضرت ایوب بیشتر شد! و این خاصیت هنر است که دانسته‌های ذهنی را به صورت ملموس در اختیار آدم می‌گذارد. شما‌ها چنین هنرهای بحمدالله غزیر و پُرمایه در اختیارتان هست؛ باید کار کنید، باید زیاد کار کنید، باید بنویسید، باید قصه بنویسید، باید نمایشنامه بنویسید، باید اجرا کنید. این، آن کاری است که الان وجود دارد».
 


Page Generated in 0/0061 sec