printlogo


کد خبر: 154435تاریخ: 1394/12/10 00:00
دلنوشته حامد زمانی به مناسبت درگذشت فرج‌الله سلحشور
به‌خدا مسؤولیم هممون!

حامد زمانی در صفحه تلگرامش دلنوشته‌ای درباره درگذشت فرج‌الله سلحشور نوشت که در آن آمده است: «.... للحق.... از صبح تا حالا که این خبر رو شنیدم، هزارتا جمله و حرف تو سرم می‌چرخید... همه بچه‌ها رو بسیج کردم که عکس مشترکی که باهاش داشتمو پیدا کنن... خیلی عجیب بود... اما انگار ناپدید شده بود... انگار از همه جا پاک شده بود....خوب که از پیدا کردنش نا‌امید شدم یه دفعه یاد جمله خودش افتادم... که قبل از اینکه باهم عکس بگیریم؛ منو کشید کنار و با خنده گفت: نمی‌ترسی با من عکس بگیری؟؟ تو الان اول جوونی و راهته... واست بد می‌شه‌ها! بازم خندید... منم خندیدم... گفتم: اتفاقا برا شما بیشتر بد می‌شه حاج آقا! -کاش می‌شد حرف بزنم به‌جای نوشتن! - کاش می‌شد... آقا! اولش بگم! هر کی دین و ایمون درست حسابی نداشته باشه کلاش پس معرکه است... اون خندید و گفت... منم خندیدم و گفتم... اما این دوتا جمله شد: یه تعریف کامل از وضع امروز کسایی مثل ما... بخدا مسؤولیم هممون! تک‌تکمون مسؤولیم... هر کی تو این کشور زندگی می‌کنه مسؤوله! هر کی اسمی از سلحشور و حاتمی‌کیا و ابوالقاسم طالبی و... می‌شنوه مسؤوله! آقای پشت میز! آقای رسانه! آقایون! خانما! قیمت غربت تو دوره زمونه ما چنده؟ قیمت ترور شخصیت چی؟ قیمت اینکه یه عمر زخم زبون و فحش بشنوی چی؟ قیمت این حرف‌هایی که تو سینه فرج‌الله سلحشور موند و با خودش برد زیر خاک چی؟ قیمت کارایی که می‌تونست بکنه... حرفایی که می‌تونست بزنه... اثرایی که می‌تونست بذاره اما صرف جواب دادن به یه سری کثافت کاریا و حاشیه‌ها شد چی؟... چند نفر حاضرن تو خونه‌ای که خاکشو خوردن تا اونجور که درسته ساخته بشه و هزینه مردن کردن براش و یه جورایی به‌خاطر راهشون باید صاحبای اصلیش باشن مث مستاجرا توش بمونن و هی زخم بخورن، زخم زبون بشنون، فحش بخورن و قلب و اعصاب بذارن، جون بذارن و هی با پای زخمی و پر از تاول مسیرو ادامه بدن؟ تازه نه‌تنها اون انتظاری که دارن برآورده نمی‌شه بلکه طرف مقابل دو قورت و نیمشم باقی باشه؟!....تا زنده هستن که هیچی... اگه به پیری برسن که دو سه تا بچه کتاب و ورق بدست رو می‌فرستیم تا بشینن از خاطره‌ها و نصیحتا و پنداشون بگن و بنویسن تا مبادا برگه‌ای از دفتر تاریخ هنر انقلاب، موسیقی انقلاب کم بشه! غافل از اینکه زندگی و جوونی همین‌ها تاریخ انقلابه! به فکر همین‌هایی که هستند باشید! نه اینکه همین‌ها رو فراموش کنیم و از یه طرف از پشت بوم جوون‌گرایی و کشف استعداد بیفتیم و از طرف دیگه از پشت بوم تکریم پیشکسوت! هر چند هردوی اینها هم چیزی بیش از شعاری توی همایش‌ها و جشنواره‌ها، برای جلوی دوربین‌ها نیست».


Page Generated in 0/0061 sec