محمد سررشتهداری: اصرار بر تغییر اساسنامه فدراسیونها از سوی وزارت ورزش و هشدار رئیس کمیته المپیک نگرانیها را برای تعلیق ورزش ایران افزایش داده اما ظاهرا گوش شنوایی برای شنیدن زنگ خطر «تعلیق» وجود ندارد. به سبک کشتیگیران برای جناب گودرزی مینویسیم که کدام دستاورد از تغییرات اساسنامه ارزش این را دارد که ورزش ایران، به کل با همه بدنه و وزن خود روی پل برود؟ هستند باتجربههایی که اعلام خطر کردهاند که تغییر اساسنامه فدراسیونها میتواند ورزش ایران را تعلیق کند. همین میتواند، همین ممکن است دغدغه و پرسش بزرگی به وجود آورد که «چرا باید چنین رفتاری انجام داد و دلیل تغییر اساسنامهها آن هم با این شدت و سرعت و البته با دور زدن مجامع فدراسیونها که فائقی و خیلیهای دیگر معتقدند خلاف قانون است، چیست؟» دقت که میکنیم متوجه میشویم مهمترینش حذف قدرت انتخاب مجامع هیاتهای استانی از فدراسیون و انتقال آن به مدیرکل ورزش استان است که میتواند انتخاب مجمع فدراسیونها را زیر نظر وزارت ورزش ببرد. این یعنی دخالت مستقیم و دورزدن فدراسیونها که شاید تجربهای بود از فدراسیون فوتبال که وزارت ورزش با وجود مخالفت با کفاشیان نتوانست او را کنار بزند و قریب را رئیس فدراسیون فوتبال کند. اما آیا از دادن اختیار به اعضای متخصص ضرر کردهایم؟ در فدراسیون فوتبال که چنین نبوده است. فدراسیون توانست بزرگترین مربیای که تاکنون به ایران آمده را استخدام کند، به جامجهانی صعود کردیم، مقابل آرژانتین دنیا را شگفتزده کردیم، تنه به تنه سوئد و شیلی زدیم، در جام ملتها عقبتر از قبل نرفتیم، در فوتبال ساحلی قهرمان دنیا شدیم، دوباره در فوتسال مردان قهرمان آسیا شدیم، در فوتسال بانوان قهرمان آسیا شدیم و ...آیا این بد بود؟ اتفاقا هرکجا که باختهایم دخالت مستقیم وزارت ورزش بود؛ به عنوان مثال حذف کرانچار یکی از آنها بود که منجر به حذف تیم فوتبال امید در راه المپیک شد. حال چرا باید قدرت و کارشناسی و تخصص را جابهجا کنیم و از فدراسیون و مجمع به وزارت ورزشی برسیم که نقش نظارتی باید داشته باشد؟ نگرانیها رو به افزایش است، نامه سرگشاده کیومرث هاشمی به اسحاق جهانگیری - معاون اول رئیسجمهور- در واقع تلنگر بزرگی بود و ما را به یاد همه آن روزها که دادگان اظهار نگرانی میکرد و البته گوش شنوایی نبود، انداخت. فیفا آن روزها و پس از برکناری دادگان از ریاست فدراسیون فوتبال در بیانیهای اعلام کرد: «فدراسیون فوتبال ایران به دلیل دخالت دولت در امور فوتبال که برخلاف ماده ١٧ اساسنامه فیفاست از تمام فعالیتهای بینالمللی محروم میشود». عجیبتر اینکه بارها مسوولان ورزشی اعلام میکردند هیچ خطری فوتبال ایران را تهدید نمیکند. مشهورترین جمله درباره احتمال تعلیق فوتبال ایران قبل از این اتفاقات را هم داریوش مصطفوی به زبان آورد و گفت: «فیفا هیچ غلطی نمیتواند بکند» اما در نهایت همه دیدند بیتوجهی آنها به قوانین بینالمللی چه تبعات جبرانناپذیری را برای فوتبال ایران به همراه آورد. حال بیم آن میرود که همان ماجرا دوباره تکرار شود، آن هم نه در فوتبال که در همه ورزش ایران. اتفاقا همین کیومرث هاشمی، رئیس کمیته ملی المپیک که امروز هشدار داده است، آن روزها از طرف سازمان تربیت بدنی در کمیته انتقالی قرار گرفت و به نظر میرسد از دیگران در این زمینه باتجربهتر است. دغدغهها فراوان است، دلیلش هم تنها برای قدرت نفوذ بیشتر است در ورزشها؛ این در حالی است که فدراسیونهای تخصصی هر ورزش در صورت حمایت درست مالی خودشان بهترین نتایج را رقم میزنند.