مطالب زیادی در ارتباط با تاریخچه نفت ایران نوشته شده است؛ از جمله چندین جلد کتاب درباره تاریخچه شرکت نفت انگلیس، توسط خود آن شرکت منتشر شده است.(1) ولی نقص عمده این کتب تاریخی، فقر دادههاست. علاوه بر این، برخی از این مورخان عمدتاً بر اسناد و مدارک منتشره از سوی انگلیس تکیه کرده و بدین ترتیب از اعتبار کار خود کاستهاند. با وجود این، گزارش محرمانه «ملی شدن صنعت نفت ایران» که ظاهراً توسط بانک جهانی تهیه شده بود و در آرشیو وزارت خزانهداری ایالات متحده پیدا شد، منبعی غنی از دادهها را درباره نفت ایران از سال 1911 تا 1951 به دست میدهد.(2) تاریخ این گزارش، یعنی فوریه 1952 نشان میدهد سند فوق احتمالاً در طول بحران نفتی سالهای 1951 تا 1953 برای آشنایی با وضعیت نفت ایران مورد استفاده قرار گرفته و جزئیات مندرج در سند حکایت از توجه مفرط دولت آمریکا به نفت ایران دارد. مطالب زیادی نیز درباره به اصطلاح توسعه اقتصادی و مدرنیزهکردن ایران توسط «رضاشاه» در بین سالهای 1921 تا 1941 نوشته شده است. بانک جهانی در گزارشش به بررسی تأثیر صنعت نفت ایران بر اقتصاد کشور میپردازد:
«در طول 40 سال اخیر، جمعیت 13 تا 18 میلیون نفری ایران عمدتاً به کشاورزی و تجارت و تولید منسوجات اشتغال داشتهاند. بهرغم وفور مواد خام، نیروی کار و دسترسی به دریا، هیچگونه صنایع سنگین یا کارخانه تولید یا فرآوری مواد خام بهجز نفت در این کشور وجود ندارد. شاید هیچ کشور دیگری در جهان نباشد که با داشتن منابع قابل مقایسه با ایران از لحاظ توسعه اقتصادی به این اندازه عقبافتاده باشد. معهذا، این کشور بدون شک دارای بزرگترین عملیات نفتی منسجم با پایینترین هزینه تولید در جهان است. ولی این صنعت نفت چه سهمی در اقتصاد ایران داشته است؟»
این گزارش فقدان پیشرفت در ایران را با پیشرفت اقتصادی سریع «30 سال اخیر در ترکیه - که به اندازه ایران از موهبت منابع طبیعی برخوردار نیست» مقایسه میکند.(3) متأسفانه، اقتصاد ایران هیچ سودی از نفت نبرده بود. تولید نفت در ایران در سال 1911 شروع شد. از سال 1911 تا 1920 درآمدی بالغ بر 325 هزار لیره (معادل 6/1 میلیون دلار) از محل دریافت حقالامتیاز نفت نصیب ایران شد. از سال 1921 تا 1931 این مبلغ به 60 میلیون دلار رسید؛ از سال 1931 تا 1941 به 125 میلیون دلار و از سال 1941 تا 1951 به 250 میلیون دلار رسید. در دوره حکومت رضاشاه (1941-1921) درآمد ایران از محل دریافت حقالامتیاز نفت بالغ بر 185 میلیون دلار بود.
درآمد حاصله از محل دریافت حقالامتیاز در طول کل دوره 40 ساله (1911 تا 1951) بالغ بر 113 میلیون لیره یا 435 میلیون دلار میشد. کل سود اعلامشده شرکت نفت انگلیس و ایران، منهای سود شرکتهای تابعه، در طول این دوره
5 میلیارد دلار بوده است. به عبارت دیگر، فقط نزدیک به 8 درصد از کل سود محاسبهشده از سوی شرکت نفت عاید ایران شد. گزارش بانک جهانی آشکار میکند که: «براساس این برآوردها، شرکت [نفت انگلیس و ایران] با عدم اجرای درست و توأم با حسن نیت تعهداتش در چارچوب امتیاز دارسی و با مهندسی کردن نحوه تعویض امتیاز دارسی با قرارداد نامطلوب سال 1933، ایران را از درآمدی بالغ بر 1200 میلیون دلار [معادل 2/1 میلیارد دلار] محروم کرد».(4) با معیارهای سالهای 1911 تا 1951 و برای کشور فقیری مثل ایران، 2/1 میلیارد دلار درآمدی غیرقابل تصور بود. مثلاً در سال 1925 کل مخارج دولت ایران فقط 20 میلیون دلار بوده است. این گزارش میافزاید که میزان واقعی چپاول ثروت نفتی ایران به دست انگلیس به مراتب بیشتر از 2/1 میلیارد دلاری است که براساس آمار و ارقام منتشره از سوی خود شرکت برآورد شده است. در طول سالهای 1921 تا 1941 رضا شاه بخش عمدهای از 185 میلیون دلاری را که انگلیسیها به ایران پرداخته بودند، سرقت کرد و آنها را به حسابهای بانکی خود در لندن، سوییس و نیویورک ریخت. تاریخ
30 ساله نفت ایران از سال 1911 تا 1941 را به درستی میتوان 30 سال غارت و چپاول نامید.
--------------------------------
پینوشت:
1- مثلاً نک: نفت، قدرت، و اخلاق؛ فرمانفرماییان و فرمانفرماییان، خون و نفت؛ الول- ساتن، نفت ایران
2- بانک جهانی، «ملیشدن صنعت نفت ایران: چکیدهای از ریشهها و مسائل» مورخ 19 فوریه 1952؛ در وزارت خزانهداری آمریکا، پرونده شماره 362/7/306، سند شماره 541
3- همان، ص 3
4- همان، ص 21
منبع: برگرفته از کتاب رضاشاه و بریتانیا، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی