گروه اجتماعی: کشف راز قتل دختری جوان که اعضای بدنش در کیسه زباله پیدا شد از مهمترین اخبار حوادث روزهای گذشته است که در این بسته خبری به جزئیات آن اشاره شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، 29 بهمنماه مأموران شهرداری در حین انجام خدمات شهری در خیابان کردستان جنوبی به یک بسته زباله برخورد کردند که با دقت زیادی با نوارچسب بستهبندی شده بود. در بررسی محتویات بسته مشخص شد که داخل آن دست و پای بریده شده متعلق به یک انسان قرار دارد! بر این اساس موضوع از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 به کلانتری 125 یوسفآباد اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد 2 دست بریده شده از کتف و 2 پای بریده شده از ران قرار داده شده در داخل کیسه زباله باید متعلق به یک خانم جوان باشد. در ادامه بررسیها و در تحقیقات بهعمل آمده از اعضای خانواده مقتوله مشخص شد یکی از دوستان خانوادگیشان بهنام حمید ارتباط نزدیکی با این خانواده و همچنین مقتوله داشته است. با توجه به اطلاعات بهدست آمده درباره ارتباط نزدیک حمید با اعضای خانواده مقتوله، تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ حمید در اداره دهم پلیس آگاهی حاضر شد اما در اظهارات خود عنوان داشت از چند روز پیش هیچ تماسی با وی نداشته و از طریق خانواده مقتوله در جریان اتفاق و کشف بقایای جسد قرار گرفته است. با وجود ادعای بیاطلاعی حمید از قتل عاطفه(مقتوله)، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام تحقیقات تخصصی اطمینان پیدا کردند که وی در حال ارائه اظهارات دروغین به آنهاست؛ بنابراین بار دیگر، حمید به اداره دهم پلیس آگاهی دعوت شد. حمید در دومین جلسه حضور خود در اداره دهم، با تغییر اظهارات اولیه خود عنوان داشت: قرار بود تا روز پنجشنبه، من و عاطفه همدیگر را ملاقات کنیم اما صبح آن روز عاطفه با من تماس گرفت و قرار را کنسل کرد.تحقیقات از حمید در شرایطی برای دومین بار آغاز شده بود که کارآگاهان در کمترین زمان، تمام اقدامات پلیسی جهت بررسی صحت اظهارات وی را انجام داده بودند؛ بنابراین هر بار، زمانی که حمید در برابر سوالات جدیدی از سوی کارآگاهان قرار میگرفت، اظهارات جدید و متناقض با اظهارات گذشته بیان میکرد. سرانجام حمید که چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، به ارتکاب جنایت و قتل عاطفه و مثله کردن جسد وی اعتراف کرد. حمید در اعترافاتش، درباره نحوه ارتکاب جنایت و قتل عاطفه به کارآگاهان گفت: صبح روز حادثه به دنبال عاطفه در محل زندگی وی و خانوادهاش در منطقه تهرانپارس رفتم پس از خوردن صبحانه، در داخل ماشین در حال صحبت با عاطفه بودم که ناگهان شروع کرد به ناسزا گفتن به اعضای خانوادهام. در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم؛ زمانی که به خود آمدم متوجه شدم که دستانم به دور گردن عاطفه افتاده و وی دیگر نفس نمیکشد. حمید درباره نحوه مثله کردن جسد نیز به کارآگاهان بیان داشت: بسیار ترسیده بودم؛ نمیدانستم چکار میکنم، جسد را به خانهام در منطقه ایوانکی بردم از خانه خارج شده و چاقوی تیزی خریداری کردم. جسد را مثله کرده و قسمتهای گوناگون بدن را در 2 کیسه زباله مشکی قرار دادم، ابتدا قصد داشتم کیسهها را در همان منطقه ایوانکی رها کنم اما در ادامه تغییر نظر داده و پلاستیکها را به منطقه کردستان منتقل و هر 2 کیسه را در داخل سطل زباله انداخته و به سرعت از محل متواری شدم.