هادی قائممقامی: انتخابات 7اسفند 94 نیز به پایان رسید و مردم در بیشتر حوزههای انتخابیه نمایندگان خود را در مجلس دهم شناختند. نمایندگان طبیعتا پس از ورود به مجلس در قالب آرایشهای سیاسی در مجلس خود را تعریف خواهند کرد. این موضوع را میتوان از مواضع و رفتارهای سیاسی آنان دریافت. مجالس پس از انقلاب همواره با اکثریتها و اقلیتهایی همراه بوده است. در دهه 60 گاه اکثریت جریان چپ تا انتخاب نخستوزیر هم تاثیرگذار میشود و در دهه80 اکثریت اصولگرایی طولانیترین پرونده قرن را رفع و رجوع میکند.
در این گزارش به بازخوانی آرایش گروهها و جناحهای سیاسی در مجالس اول تا نهم میپردازیم.
مجلس دوره اول(1363-1359)
انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در بیست و چهارم اسفندماه 1358 برگزار شد. در این دوره 10 میلیون و 871 هزار و 645 نفر رأی دادند. با توجه به شرایط انقلابی جامعه ایران، مجلس این دوره، به خاطر اختلافنظر شدید نمایندگان که از طیفها و گروههای مختلف سیاسی بودند، به تغییر قوانین قدیمی و تصویب قوانین جدید مشغول شد. البته وقوع جنگ در سال 1359، سالهای پایانی دوره مجلس اول را به خود مشغول کرد. رئیس مجلس هاشمیرفسنجانی و نایبرئیسان سیداکبر پرورش، سیدمحمد موسویخوئینیها، حبیبالله عسگراولادی، محمد یزدی و سیدمحمد خامنهای بودند. در مرحله اول انتخابات ۱۸ نامزد از تهران و ۷۹ نامزد از شهرستانها به مجلس راه یافتند. نمایندگان این دوره بیشتر از گروههای سیاسی زیر بودند: ائتلاف بزرگ: جامعه روحانیت مبارز، حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان، نهضت زنان مسلمان، سازمان فجر اسلام، اتحادیه انجمنهای اسلامی شهرری و بنیاد الهادی - ۸۵ نماینده، نهضت آزادی: حدود ۲۰ نماینده، دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیسجمهور: حامی ابوالحسن بنیصدر - حدود ۳۳ نماینده، جبهه ملی ایران 3 درصد، حزب توده 4درصد، شورای مرکزی کاندیداهای انقلابی و ترقیخواه: سازمان مجاهدین خلق - بدون نماینده و مستقلها: حدود ۱۱۵ نماینده (۴۳ درصد) مجلس را تشکیل میدادند.
از جمله اقدامات مهم مجلس اول تصویب عدم کفایت سیاسی سیدابوالحسن بنیصدر و تصویب آزادی گروگانهای سفارت آمریکا است. این دوره ۶۲۵ جلسه علنی و ۱۶ جلسه غیرعلنی برگزار کرد که حدوداً ۲۴۰۰ ساعت وقت گرفت و ۸۰۴ لایحه و طرح مطرح شد. این پرکاری به دلیل شرایط حساس انقلاب بود. در ضمن ۳۱ بار بحث کابینه در دستور قرار گرفت که طی آن ۱۰۲ نفر وزیر رای اعتماد گرفتند و ۱۲ نفر با رای عدم اعتماد مجلس به وزارت نرسیدند. از جمله مشکلات مجلس اول ناامنی کشور به واسطه انقلاب و جنگ ایران و عراق بود. طی 4 سال ۳۲ نفر به شهادت رسیدند. علاوه بر آن ترور مسؤولان مملکتی و جایگزینی نمایندگان بهجای آنها باعث استعفای ۱۷ نفر از نمایندگان شد. آیتالله خامنهای، مصطفی چمران، احمد توکلی، احمد ناطقنوری، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر از جمله این افراد بودند.
مجلس دوره دوم(1367-1363)
انتخابات دومین دوره مجلس در بیست و ششم فروردینماه 1363 برگزار شد. برگزاری انتخابات این دوره با تصرف بخشهایی از مناطق مرزی کشور توسط نیروهای عراق مصادف بود، اما انتخابات حوزههای جنگزده برای مهاجرین آن شهرها در حوزههای مجاوز برگزار شد. در این دوره 15 میلیون و 822 هزار و 70 نفر در انتخابات شرکت کردند و فعالیت مجلس در این دوره شدیداً تحتالشعاع جنگ قرار داشت. علاوه بر این، برخی از مسائل سیاست خارجی نظیر تداوم دشمنی آمریکا و حمایت از عراق نیز از دلمشغولیهای مجلس دوم بود. رئیس مجلس دوم، هاشمیرفسنجانی و نایبرئیسان محمد یزدی، مهدی کروبی، محمدمهدی ربانیاملشی بودند. این انتخابات زمانی برگزار شد که کشور طی چندین سال پس از پیروزی انقلاب دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته بود و بسیاری از یاران و حامیان اصلی انقلاب نظیر آیتالله مطهری و آیتالله بهشتی به شهادت رسیده بودند و بنیصدر اولین رئیسجمهور ایران فراری شده و محمدعلی رجایی، رئیسجمهور بعدی نیز در حادثهای به همراه نخستوزیر محمدجواد باهنر به شهادت رسیده بودند. گذشته از این، در خلال این سالها کشور وارد جنگی ناخواسته شد و همه سرمایههای مادی و معنوی مصروف دفاع از کیان و استقلال مملکت شد و علاوه بر آن، گروهها و نحلههای مخالف نظیر سازمان مجاهدین خلق برای به سقوط کشاندن انقلاب، دست در دست بیگانگان و متجاوزان نهاده و با ترور اشخاصی از دولتمردان، ناامنی و بیثباتی ایجاد میکردند. مجلس دوم زمانی تشکیل شد که تجربه یک دوره مجلس در جمهوری اسلامی را در اختیار داشت. انزوای سیاسی لیبرالها و یکدست بودن اکثریت نمایندگان مجلس به لحاظ اعتقاد به ولایتفقیه، از جمله ویژگیهای این دوره از مجلس است. همچنین در این دوره از مجلس، اختلاف سلیقه بین نیروهای مذهبی منجر به ایجاد شکاف و اختلاف در بین آنان گردید و مقدمهای شد تا بعدها جناحهای مشهور به «چپ» و «راست» از دل این اختلافات ظهور کنند و از این جهت مطالعه عملکرد و اقدامات مجلس دوم اهمیت مییابد. در این دوره از مجلس، مساله رأی اعتماد به نخستوزیری میرحسین موسوی پیش آمد که به قضیه مشهور «99 نفر» منجر شد و باز در همین دوره بررسی نقش و عملکرد حزب جمهوری اسلامی و بویژه تعطیلی فعالیتهای حزب و نیز نقش جامعه روحانیت مبارز و اختلاف درون آن که باعث پیدایی «مجمع روحانیون مبارز» شد، حائز اهمیت است. از سوی دیگر مساله اصلی کشور در مجلس دوم، جنگ و اداره آن بود. حمایتهای گفتاری و عملی نمایندگان در لزوم دفاع از کشور، حضور در مناطق جنگزده و تشویق مردم به مقاومت بیشتر و وضع قوانین جنگی و نظامی، وقت زیادی از مجلس دوم را به خود اختصاص داد. همچنین تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که در اثر اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان بهوجود آمد، به اهمیت این دوره میافزاید.
مجلس دوره سوم(1371-1367)
در نوزدهم فروردینماه 1367 که آخرین سال جنگ تحمیلی بود، 16 میلیون و 714 هزار و 281 نفر به پای صندوقهای رأی رفتند تا نمایندگان مجلس سوم را انتخاب کنند. علاوه بر پایان جنگ، این دوره شاهد رحلت جانسوز حضرت امام خمینی(ره) نیز بود. مباحث سازندگی ویرانههای جنگ از دغدغههای این مجلس بود. رئیس مجلس هاشمیرفسنجانی (پس از انتخاب وی بهعنوان رئیسجمهور، مهدی کروبی رئیس مجلس شد) و نایبرئیسان مهدی کروبی، حسین هاشمیان و اسدالله بیات بودند. در این دوره و پس از بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی، نام مجلس شورای ملی رسماً به مجلس شورای اسلامی تغییر یافت. در طول دوره سوم مجلس شورای اسلامی در داخل و خارج از ایران حوادث مهمی روی داد که مجلس نسبت به هر کدام از آنها واکنشهایی نشان داد. از میان طرحها و قوانین اجتماعی ـ سیاسی مربوط به امور داخلی کشور، 2 طرح از بقیه مهمتر هستند: اول طرح تثبیت تعداد کاندیداها در هر انتخابات و دوم طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و الحاق موادی به آن، که هر دوی آنها هم باعث اختلاف 2 جناح مهم آن روز کشور در مجلس شورای اسلامی و هم باعث واکنشهایی در خارج از مجلس و در سطح جامعه شد. مجلس سوم را نیز بیشتر جناح چپ در اختیار داشت. در مجلس سوم چهرههای شاخص جناح راست نتوانستند به نمایندگی از مردم روی کرسیهای مجلس تکیه بزنند. حتی در مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز همانند مرحله اول، نامزدهای همسو با مجمع روحانیون مبارز (جناح چپ) در اغلب حوزهها رأی آوردند. در تهران افراد شاخص جناح راست از جمله آیتالله محمد یزدی، محمدنبی حبیبی، قربانعلی درینجفآبادی، محسن مجتهدشبستری، حسن غفوریفرد، حبیبالله عسگراولادی و اسدالله بادامچیان شکست خوردند. در تهران لیست مجمع روحانیون بهطور کامل رای آورد و در شهرستانهای دیگر هم طرفداران همین تفکر به مجلس راه پیدا کردند و مجلس سوم با اکثریت قاطع از جریان چپ شکل گرفت. برخی از اعضای مجلس سوم، تصویب برنامه اول توسعه را معجزه آن دوره مجلس دانستهاند چرا که برنامه اقتصاد باز در یک مجلس با گرایشات چپ تصویب شد. براساس برخی آمارها بالاترین رشد اقتصادی مربوط به برنامه اول توسعه و با 3/7 درصد رشد در مجلس سوم بود.
مجلس دوره چهارم(1375-1371)
انتخابات این دوره در 21 فروردین 1371 برگزار شد و 18 میلیون و 767 هزار و 47 نفر (حدود 60 درصد واجدین شرایط رأی دادن) در انتخابات شرکت کردند. در آستانه انتخابات مجلس چهارم، ماده سوم قانون انتخابات (مصوب سال ۱۳۶۲) که نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس را «عام و در تمام مراحل و کلیه امور مربوط به انتخابات» میدانست، از سوی شورای نگهبان به نظارت «استصوابی» و لازمالاجرا تفسیر شد. جامعه روحانیت مبارز با شعار «پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری و حمایت از هاشمی» به صحنه انتخابات آمد. گروههای همسو با این تشکل (همچون جمعیت مؤتلفه اسلامی، جامعه وعاظ، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه زینب و جامعه اصناف و بازار) نیز از فهرست جامعه روحانیت مبارز حمایت کردند. سیدعلی اکبر موسویحسینی، که در لیست جامعه روحانیت مبارز قرار داشت، با بیش از ۹۳۷ هزار رای نفر اول تهران شد. این درحالی بود که مهدی کروبی، محمد موسویخوئینیها، محمدرضا توسلی، علیاکبر محتشمیپور، عبدالواحد موسوی لاری، فخرالدین حجازی، مرتضی الویری، سعید حجاریان، ابوالقاسم سرحدیزاده، محمد سلامتی، نجفقلی حبیبی، علیرضا محجوب، گوهرالشریعه دستغیب، فاطمه کروبی، مرضیه حدیدچی دباغ و برخی دیگر از چپهای تایید صلاحیت شده، رأی لازم را برای ورود به مجلس کسب نکردند.
تداوم سازندگی همچنان در رأس دستور کارهای مجلس این دوره بود. رئیس مجلس علیاکبر ناطقنوری و نایبرئیسان حسن روحانی، سیداکبر پرورش، محمدعلی موحدیکرمانی و حسین هاشمیان بودند. مجمع روحانیون مبارز تهران بهرغم وجود افراد سرشناس مورد استقبال توده مردم قرار نگرفت. علت موفقیت جناح روحانیت مبارز در دوره چهارم و عدم موفقیت جناح رقیب، همگام شدن روحانیت با جو سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روز و عملکرد و موضعگیریهای روحانیون در مسائل حاد دورههای گذشته تحلیل شده است. مجلس چهارم با اکثریت جریان راست بودند.
مجلس دوره پنجم(1379-1375)
پنجمین دوره انتخابات مجلس در هجدهم اسفندماه 1374 با حضور 24 میلیون و 717 هزار و 88 نفر (حدود 70 درصد واجدان شرایط رای دادن) برگزار شد. مقابله با برخی از مسائل خارجی نظیر افزایش فشارهای آمریکا و اروپا بویژه پس از اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران مهمترین موضوع کاری مجلس پنجم بود. رئیس مجلس پنجم، علیاکبر ناطقنوری و نایبرئیسان آن، حسن روحانی و محمدعلی موحدیکرمانی بودند. پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با حضور 4 طیف سیاسی ائتلاف خط امام، جامعه روحانیت مبارز، کارگزاران سازندگی و جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، در روز هجدهم اسفندماه ۱۳۷۴ برگزار شد. انتخابات همزمان با شروع اختلافات جامعه روحانیت و جریان راست با اکبر هاشمیرفسنجانی و جریان تازه تاسیس کارگزاران بود که حمایت معنوی هاشمی را به دنبال داشت. به همین دلیل این انتخابات در فضای اجتماعی متفاوت با دورههای پیشین محقق میشد. تعداد واجدین شرایط شرکت در انتخابات در این دوره ٣٤ میلیون و ٧١٦ هزار نفر اعلام شد و تعداد رایدهندگان حدود ٢٤ میلیون و ٦٨٢ هزار نفر (با نرخ مشارکت حدود ۷۱ درصد) بود. این بالاترین میزان مشارکت در همه انتخاباتهای مجلس در جمهوری اسلامی است. مطابق آمار و ارقام رسمی، میزان مشارکت نسبت به دوره قبل ۱۴ درصد افزایش داشت و در هیچ کدام از استانها کمتر از ۵۰ درصد نبود. در این مجلس ناطق نوری ریاست را از عبدالله نوری برد و چهرههای متفاوتتری از دوره قبل از همه جریانها وارد مجلس شدند. نکته قابل توجه در انتخابات مجلس پنجم، تایید صلاحیت برخی از نیروهای ملی – مذهبی ازجمله عزتالله سحابی، غلامعباس توسلی، ابوالفضل بازرگان و محمد بستهنگار، در آخرین لحظات اعلام فهرست نامزدهای تایید صلاحیت شده بود.
یکی از مهمترین اتفاقات در دوران فعالیت مجلس پنجم، انتخابات ریاست جمهوری هفتم بود. در این انتخابات ناطق نوری رئیس مجلس و سیدمحمد خاتمی به رقابت پرداختند و در نهایت خاتمی پیروز انتخابات شد. پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری هفتم در دوم خرداد 1376 و انتخاب سیدمحمد خاتمی به
ریاستجمهوری، در سومخرداد ناطق نوری، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی که رقیب اصلی انتخاباتی ریاست جمهوری نیز بود، با ارسال پیامی انتخاب وی را تبریک گفت. یکی دیگر از اتفاقات مهم مجلس پنجم استیضاح عبدالله نوری بود. عبدالله نوری پس از نشستن بر کرسی وزارت، عملا سیاستهای جناحی را در پیش گرفت. از وزارت او ۱۰ ماه بیشتر نگذشته بود که در 20 خرداد 1377، سی و یک تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار استیضاح وی به دلیل عزل و نصبهای گسترده در این وزارتخانه و برخورد جناحی با مسائل کشور شدند. وزیر کشور جهت پاسخگویی و دفاع از عملکرد خود در موارد استیضاح و رأیگیری درباره برکناری یا ابقا، به صحن علنی مجلس فراخوانده و برکنار شد. همچنین در اول اردیبهشت 1378، سی و یک تن از نمایندگان، خواستار استیضاح عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند. بنابراین وی جهت پاسخگویی به موارد استیضاح و دفاع از عملکرد خود به مجلس فراخوانده شد. جلسه استیضاح در 11 اردیبهشتماه 78 برگزار شد و مهاجرانی از مجلس رای اعتماد گرفت.
مجلس دوره ششم(1383-1379)
در ۳۰ بهمن ۱۳۷۸، از ۳۸ میلیون و ۷۲۶ هزار نفر واجدان رای دادن، ٢٦ میلیون و ۸۲ هزار نفر (حدود ۶۷ درصد) در پای صندوقهای رای حضور یافتند. در فضای گفتمان اصلاحات و فعالیت روزنامههای اصلاحطلب و در مقطعی که جامعه در کشاکش و دعواهای سیاسی برآمده از دوم خرداد بود، حوادث مشکوکی چون قتلهای زنجیرهای و حمله به کوی دانشگاه تهران اتفاق افتاد. فضاسازی و تبلیغات اصلاحطلبان حول محور این دو موضوع توانست فهرست نامزدهای اصلاحطلب در اغلب نقاط کشور را پیروز کند. مهدی کروبی رئیس مجلس، و محمدرضا خاتمی و بهزاد نبوی نایبرئیس مجلس اصلاحات شدند. چهرههای سیاسی جبهه مشارکت، کارگزاران سازندگی و سازمان مجاهدین بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زدند. جامعه روحانیت مبارز و جمعیتهای سیاسی همسو با آن همچون جمعیت موتلفه اسلامی و جامعه اسلامی مهندسین، چنانکه پیشبینی میشد توفیقی در انتخابات نیافتند. در این انتخابات غلامعلی حدادعادل هم به مجلس راه یافت و رئیس فراکسیون اقلیت شد. هاشمی رفسنجانی سیام شد و از نمایندگی مجلس انصراف داد. طرح لوایح دوقلو و مباحث حاشیهای در مجلس ششم، نمایندگان را بشدت از رسیدگی به مسائل معیشتی و مسائل مردم دور کرد. تحصن و استعفای دستهجمعی نمایندگان که با تعبیر خروج از حاکمیت در بیانیههای رسمی اصلاحطلبان طرح میشد، ضربه بزرگی به مجلس زد. در نتیجه در دوره بعد مردم بیشتر به گرایش اصولگرایی روی آوردند و آبادگران در تهران پیشی گرفتند.
مجلس دوره هفتم(1387-1383)
انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند 1382 با حضور حدود 23 میلیون و 438 هزار و 30 نفر (حدود 50 درصد واجدان شرایط رای دادن) برگزار شد. مقابله با مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تصویب پروتکل الحاقی، تلاش برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی و... از مهمترین موضوعاتی بود که پس از شروع به کار این دوره مجلس در دستورکار نمایندگان قرار گرفت. رئیس مجلس هفتم، غلامعلی حدادعادل و نایبرئیسان آن، محمدرضا باهنر و محمدحسن ابوترابیفرد بودند. در این انتخابات، جریان اصولگرایی با تشکلهایی چون جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه اسلامی از تشکل «ائتلاف آبادگران ایران اسلامی» حمایت کردند. آبادگران در انتخابات دومین دوره شوراها، پیروز شده و از شهردار شدن محمود احمدینژاد در تهران حمایت کرده بود. انتخابات مجلس هفتم، زمینهساز اتفاقات مهمی بود. دولت نهم به ریاست جمهوری احمدینژاد برآمده از خاستگاه سیاسی و رویکردهای مجلس هفتم بود.
مجلس هشتم (1391-1387)
انتخابات مجلس هشتم در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۸۶ و در نخستین سال ریاستجمهوری محمود احمدینژاد برگزار شد. در مرحله اول انتخابات، از ۲۰۵ کرسی مورد تایید مجلس شورای نگهبان ۲۹ نامزد انتخاباتی اصلاحطلب (معادل ۱۴ درصد)، ۱۵۳ نامزد انتخاباتی اصولگرا (کاندیداهای جبهه متحد اصولگرایان و ائتلاف فراگیر اصولگرایان - معادل 5/74 درصد) و ۲۳ نامزد انتخاباتی مستقل (معادل 5/11 درصد) به مجلس هشتم راه یافتند. لیست یاران خاتمی رای نیاورد و باز اصولگرایان به مجلس راه یافتند. این بار اما علی لاریجانی به جای غلامعلی حدادعادل به ریاست انتخاب شد. جمع کوچکی از اصلاحطلبان که به شکلی سنتی رای مردم را کسب کرده و به مجلس راه یافتند، فراکسیون اقلیت را سامان دادند. ۴۳ میلیون و ۸۲۴ هزار نفر واجد شرکت در این انتخابات بودند که حدود ۲۲ میلیون و ۳۵۰ هزار نفر (حدود ۵۱ درصد) در آن شرکت کردند. مجلس هشتم آغاز اختلافات میان دولت احمدینژاد و برخی نمایندگان منتقد بود. ادامه این مباحث بعد از انتخابات سال 88 به شکلگیری جریان پایداری منجر شد که بسیاری از اختلافات میان اصولگرایی را موجب شد. یکی از اتفاقات مهم در مجلس هشتم فتنه سال 88 بود. در این ایام به خاطر طرح اتهامات و مسائل مختلف مجلس همواره درباره مسائل مختلف مورد سوال قرار میگرفت.
مجلس نهم (1395-1391)
در مجلس نهم آرایش سیاسی مجلس بشدت تغییر کرد، چرا که تعداد نمایندگان جدید نیز افزایش پیدا کرده بود. از طرفی جبهه پایداری وحدت اصولگرایان را از میان برده بود. انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ برگزار شد. در این دوره رقابت بر سر ۲۹۰ کرسی بود. در دور نخست انتخابات ۲۲۳ نامزد به مجلس راه یافتند و رقابت ۱۳۵ نفر بر سر ۶۵ کرسی به دور دوم کشید که در نیمه اردیبهشت ۱۳۹۱برگزار شد. وزارت کشور مشارکت مردمی را 30905605 نفر و به میزان حدود 2/64 درصد واجدان شرایط اعلام کرد. در سال 90 و در انتخابات، اصولگرایان با 2 لیست در انتخابات شرکت کردند. مجلسی موسوم به اصولگرا اما با تکثر سیاسی فراوان موجب شد تا در انتخابات 92 شرایط به نفع جریان رقیب رقم بخورد. با شروع این مجلس، اختلاف نظرات در جریان اصولگرایی شدت یافت. به صورتی که یک طیف به حمایت از غلامعلی حدادعادل برای ریاست مجلس اصرار داشت و طیف دیگر به ریاست علی لاریجانی فکر میکرد. به این ترتیب اصولگرایان مجلس برخلاف رویه گذشته، نتوانستند یک فراکسیون واحد تشکیل دهند و به این ترتیب فراکسیون رهروان ولایت اعلام موجودیت کرد؛ فراکسیونی که اکثریت نمایندگان مجلس در آن حضور داشتند. علی لاریجانی، نامزد مورد حمایت این فراکسیون، رئیس مجلس شد و کاظم جلالی به ریاست فراکسیون رهروان ولایت منصوب شد. فراکسیون اصولگرایان با تعداد حدود ۱۰۰ نماینده شکل گرفت و حامیان علی لاریجانی در مجلس که البته فقط شامل اصولگرایان نمیشوند تعدادشان به ۱۷۳ رسید. البته در میان آنان تعداد کمی از اصلاحطلبان و تعدادی نماینده مستقل نیز وجود داشت.