ما اوایل انقلاب این موضوع را به وضوح فهمیدیم، سینمایی که از زمان شاه به ما به ارث رسیده متعلق به ما نیست؛ سینمایی است که فرهنگ منحط و مبتذل غرب را در جان جامعه ما جاری میکند و علت اینکه مردم سینما را آتش زدند عداوت آنها با این میراث ناخواسته بود چرا که این سینما با اعتقادات مردم در تضاد بود. خود ما هم از همین مردم بودیم و خوشبختانه از نوع مسجدی و هیاتی آن که از 9 سالگی پای رحل و منبر بزرگ شده بودیم و میفهمیدیم این سینمایی که هالیوود به کشور ما صادر کرده است از آن ما نیست، لذا حوزه اندیشه و هنر اسلامی را تشکیل دادیم برای اینکه به یک هنر مذهبی در ابعاد مختلف دست پیدا کنیم. بنده، آقای رخصفت، آقای بابایی از مدرسه عالی شهید مطهری، آقای بروجردی- برادر آقای بروجردی نماینده مجلس- خانم ثقفی، عبداللهی شماسی، امیر فردی و چند تن دیگر که حوزه اندیشه و هنر را تشکیل دادیم. قبل از انقلاب محل فعالیتهای فرهنگی ما مساجد بود. درس دادن، روخوانی قرآن به کودکان و نوجوانان، جلسات روخوانی نهجالبلاغه، قصهخوانی، دکلمه، کتابخوانی و... از جمله فعالیتهای ما در مسجد جوادالائمه(ع)، مسجد حضرت علیاکبر(ع) و چند مسجد دیگر بود. در آن زمان نمایشی با عنوان«حجر بن عدی» برای مردم اجرا کردند، ما به تاثیر فوقالعاده زیاد نمایش بر مردم پی بردیم و دیدیم اجرای نمایشنامه وسیله خوبی برای فهماندن مطالب مذهبی به مردم و تهییج آنها در راستای انقلاب است. قبل از این اتفاق، نمایش، فیلم و تئاتر را مخالف آموزههای دینی خودم میدانستم و همیشه فکر میکردم فساد موجود در سینما و تلویزیون آنقدر فراوان است که بچهمسلمانها نباید به این حریم نزدیک شوند. ولی وقتی این تاثیر را دیدم، تشویق به اجرای نمایش شدم و در کار بعدی در نقش«حر» در نمایش«حر بن یزید ریاحی» بازی کردم ولی در همان نمایش روی صحنه که بودیم، ساواکیها آمدند و نمایش را برهم زدند و نگذاشتند اجرای ما تمام شود، ما قبل از انقلاب نتوانستیم حتی یک اجرای کامل داشته باشیم. این مسجد(جوادالائمه(ع)) یکی از بابرکتترین مساجد ایران و محور مساجد اطراف خود و به نوعی مسجد مادر است. کتابخانه و فعالیتهای فرهنگی آن بسیار عالی است. بسیاری از جوانان این مسجد از مسؤولان کشور شدند. تعداد شهدای این مسجد از همه مساجد بیشتر است. هنوز هم جوانان این مسجد در عرصه انقلاب و فرهنگ و هنر فعال هستند. امام جماعت این مسجد فرد بسیار فرهیخته و خوبی بود و به جوانها میدان میداد. از آن مهمتر این بود که مسجدی فعال بود و فقط در آن نماز خوانده نمیشد، از زمانی که ما در آنجا کتابخانه داشتیم و فعالیتهایی مثل قصه گفتن و دکلمه گفتن یا خواندن و بچههای مسجد را به اردو بردن، از برنامههای مسجد بود که در مسجدهای دیگر متداول نبود. این فعالیتهای اضافه بر مسائل عبادی، آن را تبدیل به یک پایگاه قوی کرد و این مسجد صندوق قرضالحسنه هم داشت. دشمن دید که مسجد پایگاه ماست و امام هم بارها بر فعال بودن مسجد تاکید داشتند؛ مساجد را پرکنید، مساجد را فعال کنید، مساجد سنگر هستند از فرمایشات امام درباره مساجد بود. اینها را دشمنان خوب فهمیدند اما مسؤولان ما نفهمیدند، به معنای تام و تمام نفهمیدند، یکسری از مسؤولان خائن بودند و هدفشان مبارزه با مسجد بود و برای اینکه بتوانند با مسجد مبارزه کنند، آمدند کاخهای جوانان زمان شاه را در قالب فرهنگسراها احیا کردند. اینها به مسجد خیانت کردند. ضربهای که بنیانگذاران کاخهای جوانان و فرهنگسراها به مسجد و انقلاب زدند، هیچکس نزد. در فرهنگسراها جذابیتهایی مثل رقص، موسیقی، تئاتر، فیلمسازی، شطرنج و بیلیارد بهوجود آوردند که این فعالیتها نمیتوانست در مسجد باشد در حالی که اگر واقعا سعی میشد مساجد را فعال کنند، میتوانستند. ما همان زمان در مساجد اجرای تئاتر، قصهنویسی، خطاطی، طراحی، گرافیک و... را داشتیم. حتی الان در مساجد بهراحتی میتوان فیلمسازی و مستندسازی کرد. تمام کارهای کانونهای فرهنگی منهای رقص، آواز و موسیقی در مساجد نیز قابل اجراست، بنابراین آمدند کانونهای مجزایی درست کردند و مسؤولیت فرهنگسراها را به کسانی دادند که بعضا روشنفکر بودند و از دین و دیانت بویی نبرده بودند و آنها اهل همان سینما و تئاتر کذایی قبل از انقلاب بودند و لذا مساجد مظلوم واقع شده و فراموش شدند. با صدای بلند اعلام میکنم مسؤولان خائن ضربه بسیار بسیار سنگینی به مساجد کشورمان وارد آوردند. این جریان در دولت آقای هاشمی شکل گرفت و آغازکننده آن شهردار اسبق تهران آقای کرباسچی بود. کرباسچی و امثال او آمدند فرهنگسراها را درست کردند و در زمان آقای خاتمی هم ادامه پیدا کرد و کردند آن چیزی را که نباید میکردند.
بخشی از گفتوگوی زندهیاد فرجالله سلحشور با «وطن امروز»