محمدرضا کردلو: فردای انتخابات دوم خرداد 76 که روزنامه همشهری تیتر زد: «خاتمی 20 میلیون» حتی نزدیکترین افراد به خاتمی این نتیجه را باور نمیکردند. اصلاحطلبان انتخابات 76 را برای باخت به میدان آمده بودند. صادق زیباکلام بعدها گفت در آن ایام اصلا تصور بیش از 3میلیون رای را نداشتیم و قطعا ناطق را پیروز میدانستیم. دیگرانی از جریان اصلاحطلب هم همین را تکرار کرده بودند اما خاتمی در آن انتخابات پیروز شد. ناطقنوری که به اعتقاد خود اصلاحطلبان پیروزی او حتی برای جریان رقیب نیز مسجل بود، فردای انتخابات به برنده دوم خرداد تبریک گفت؛ کاری که هیچ وقت از اصلاحطلبان سر نزد.
تاریخ همین 20 سال گذشته گواه است که این جریان پس از هر شکست و پس از هر ناکامی و عدم پذیرش از جانب مردم، صندوق رای را مورد خدشه قرار دادند، به رقیب تبریک نگفتند، از تقلب و تخلف حرف زدند و تا توانستند فضای بعد از انتخابات را که باید فضای آرامش برای کشور باشد ملتهب کردند.
کمی بعدتر از دوم خرداد 76، در انتخابات سال 78 اصلاحطلبان اکثریت مجلس را در اختیار گرفتند. پس از 4 سال در اختیار داشتن مجلس و در حالی که اصلاحطلبان گام مثبتی در حوزه معیشت و اقتصاد برنداشتند و کشور درگیر حاشیههای مجلس بود، باز در آستانه انتخابات با پروژه خروج از حاکمیت و استعفای دستهجمعی و تحصن و رفتارهای زننده که تصاویر آن شاید از نظر افکار عمومی بارها گذشته باشد، شرایطی را فراهم کردند که عملا نمیتوانستند به رقبای پیروز انتخابات اسفند 82 تبریک بگویند!
2 سال گذشت. در انتخابات سال 84 که مشحون از کاندیداهای متفاوت بود، 2 نفر به دور دوم راه یافتند. در همان یک هفته منتهی به دور دوم، رئیس مجلس ششم که از چهرههای شاخص اصلاحطلبی بود، بعد از اینکه نتوانسته بود حتی با شعار «50هزار تومان به هر نفر» رای مناسبی کسب کند، با ادعای «خوابیدم، بیدار شدم، رأیم کمتر شد» سلامت انتخابات را به صورت جدی زیر سوال برد و مدعی تقلب شد.
پس از برگزاری دور دوم نیز که اکبر هاشمیرفسنجانی از چهرههای شاخص و نزدیک به جریان اصلاحات با شکست مواجه شد و با 7میلیون رای فاصله نسبت به احمدینژاد، انتخابات را باخت، نهتنها به کاندیدای پیروز تبریک نگفت بلکه طی اطلاعیهای تلویحا ادعای تقلب کرده و گفت شکایت خود را به دنیای دیگر خواهد برد.
بعدها فائزه هاشمی 25خرداد 88 در خیابان آزادی در حالی که به سردسته آشوبگران تبدیل شده بود، فریاد میکشید و این جملات را میگفت: «خاتمی عرضه نداشت، چرا که نتوانست انتخاباتی برگزار کند که پدر من رئیسجمهور آن باشد».
به نظر فائزه هاشمی، انتخاباتی انتخابات است که پدر او پیروز معرکه انتخابات باشد! همین نگاه سادیستیک و غیراخلاقی در این خانواده و خانواده جریان اصلاحطلبی که از سال 88 و کمی قبل از آن، هاشمی را نقطه ثقل و مرکزیت خود میدیدند باعث شد رفتاری بیمنطق در مواجهه با انتخاباتها داشته باشند. این جریان که تا کمی قبلتر از سال 88 هاشمیرفسنجانی را «ویرانکننده بنیانهای اخلاقی» معرفی کرده بودند، در ائتلافی که بعدتر شکل میگیرد، در یک چیز مشترک میشوند: نپذیرفتن رای مردم.
انتخابات 88 قرار است برگزار شود. هاشمی نامهای مینویسد که بسیاری آن را تولد و آغاز بحران سال 88تلقی میکنند. علی هاشمی از نزدیکان هاشمی درباره این نامه به یکی از اعضای ستاد کاندیدای مغلوب سال 88 گفته بود: «این نامه حاجآقا خیلی تند است، ما داریم آن را چاپ میکنیم، شما هم بگویید چاپ کنند. باید دست به دست هم بدهیم تا موج ایجاد کند. حاجآقا گفته یا اینجا کار خراب میشود یا فضا برمیگردد».
همسر هاشمی جملاتی را صبح انتخابات بر زبان میآورد که شاید رادیوهای بیگانه برای بیان آن تساهل و تسامح کنند. عفت مرعشی میگوید: «اگر موسوی رای نیاورد مردم بریزند تو خیابونها!»
ویژگیهای شخصیتی اصلاحطلبان و هاشمیرفسنجانی قطعا نخواهد گذاشت آنها به همینها بسنده کنند، به خاطر همین است که بعد از اعلام نتایج تقلب را به کلیدواژه اصلی خود تبدیل میکنند. تئوری داماد لرستان و فرزند آذربایجان هم برای این است که نه تنها شکست پذیرفته نشود حتی باید با اعلام «تقلب» اجازه نداد کشور طعم آرامش را بچشد. هاشمیرفسنجانی در حالی که یک ماه از انتخابات گذشته است، به بحران دامن میزند و خطاب به اغتشاشگرانی که به نماز جمعه آمدهاند میگوید: «من که از شما بهتر میگویم.» در ادامه هم راهکار میدهد. با اینکه مردم رئیسجمهور خود را انتخاب کرده و به وی رای دادهاند، هاشمی میگوید: باید هر که را مردم خواستند سرکار بیاید!
همه اینها مقدمات فتنهای میشود که بارها و بارها دربارهاش گفتهایم و شنیدهاید. خسارتهای بیمثالی که معلوم نیست قرار است کی جبران شود؟! بر کشور وارد آمد و حضرات اصلاحطلب فقط به خاطر اینکه شجاعت و تقوای قبول شکست را نداشتند، این هزینه را بر کشور تحمیل کردند. بعدتر در محافل خصوصی گفتند که «تقلب» دروغ بوده اما هیچگاه از این دروغ توبه نکردند.
2 سال گذشت. مدعیان سلیم نبودن دستگاه انتخاباتی، در انتخابات شرکت کردند. 2 سال دیگر گذشت و انتخابات ریاستجمهوری 92 برگزار شد. «جمهوری اسلامی دموکراتترین نظام دنیاست.» این جمله را هاشمیرفسنجانی بعد از پیروزی 7/50 درصدی حسن روحانی بر زبان آورد. چرا این حرف را 4سال پیش نزد؟! حتما به خاطر اینکه کاندیدای مقبول او پذیرفته نشده بود!
2سال دیگر گذشت و همین چندروز پیش انتخابات 7اسفند را در تهران، اصلاحطلبان پیروز شدند. عارف سرلیست اصلاحطلبان، شوکه شده است از نتایج انتخابات. این را خود او میگوید. 30کاندیدای فهرست اصولگرایان شکست خوردهاند اما هیچ کدام حتی ذرهای خرده به سلامت انتخابات نگرفتهاند که هیچ، تبریک و سپاس نیز نثار مردم و کاندیداهای پیروز میکنند، چرا که معتقد به آرامش پس از انتخاباتند! چرا که شجاعت پذیرش شکست را دارند. رفتار نجیبانه این کاندیداها پس از شکست نباید مغفول بماند. کاندیداهای مغلوب که سپاسنامه، تقدیر و تشکر نثار مردم میکنند، تقوای حفظ آرامش و شجاعت قبول شکست را دارند. ویژگیهای شخصیتیای که حتی معلم اخلاق اصلاحطلبان نیز فاقد آنهاست.