printlogo


کد خبر: 155193تاریخ: 1394/12/25 00:00
اشاراتی به نقش رسانه‌ها در برخورد با آثار مسمومی چون «من سالوادور نیستم»
سکوت جایز نیست

متاسفانه در سینمای امروز ایران شاهد اکران آثاری هستیم که هیچ نشانی از فرهنگ و دیانت مردمان اصیل ایران زمین ندارند و در چرخه‌ای وارداتی و با نگاهی غرب‌زده به دنبال آن هستند تا از طریق نشانه‌هایی فریبنده به دنبال جذب بیننده باشند و فیلم «من سالوادور نیستم» که به سختی می‌توان عنوان اثری سینمایی بر آن گذاشت، نمونه‌ای بارز در این مسیر است. فیلمی ساخته شده توسط منوچهر هادی که در کارنامه‌اش فیلم‌ها و سریال‌های سطحی و بدون ارزشی را می‌توان ردیابی کرد، البته باید به این مساله هم توجه داشت که هر اثر سینمایی مانند بسیاری از ساخته‌های آدمی برآیندی از نگرش، رفتار و درونیات سازنده آن است و نگاه این کارگردان هم حتما بر این اساس بوده است و این چیز غریبی نیست.  اما مساله مهمی که باید به آن اشاره شود، عدم توجه رسانه‌های مختلف دیداری و شنیداری نسبت به برخوردی قاطع و صریح با این دست آثار بنجل و سطحی با گرایش آشکار ابتذال است و متاسفانه در این مدت از اکران پرفروش «من سالوادور نیستم» شاهد نوعی سکوت از سوی رسانه‌ها بویژه رسانه‌هایی که ادعای اخلاقگرایی دارند، بوده‌ایم. در حالی که نقش موثر رسانه‌ها در تغییر ذائقه مخاطبان و ایجاد فضایی موثر و آگاهی‌بخش برای انتخاب آثار سینمایی بسیار مهم است که خیلی‌ها از آن غفلت کرده و برخی‌ها هدف را گم کرده‌اند، به طوری که شاهد موضع‌گیری‌های یک خبرگزاری در برابر فیلمی بوده‌ایم که تماشاگرانش در سالن سینما به تعداد انگشتان 2 دست هم نرسیده است! و حالا در برابر موج فیلمفارسی رخ‌داده در فیلم ضعیف و بی‌ساختار «من سالوادور نیستم» و فیلمساز گمراهش سکوت کرده‌اند و این مساله‌ای توجیه‌ناپذیر در برابر ساخته‌هایی مبتذل خواهد بود. البته برخی فیلمسازان به دلیل فهم پایین خود چنین کارکرد موثری را برای رسانه‌ها از نوع منتقد آن قائل نیستند و در این فضای غبارگرفته سینمای ما رویه معمول این بوده که مسؤولان امر و افراد فعال در زمینه‌های مختلف هر زمان نیاز داشته باشند و از طرف مقابل هم چاپلوسی‌هایی ببینند، تن به گفت‌وگو داده و هنگامی که علاقه‌ای نداشته باشند رسانه‌ها را بایکوت می‌کنند!  از سویی سکوت و عدم انتقاد از تولید و عرضه آثاری مبتذل چون «من سالوادور نیستم» که از هر جهت تنها به گیشه فکر می‌کنند، موجب رشد فیلم‌های سخیف شده و همین افراد بساز و بفروش هم فروش بالای ساخته خود را دلیلی بر موفقیت عنوان می‌کنند! و این در حالی است که ذائقه مخاطب ما طی سالیان دراز به دلیل همین نوع فیلم‌های مبتذل و سخیف رو به انحطاط رفته و نیاز به آسیب‌زدایی دارد. از این رو نقش رسانه‌ها در ارائه دیدگاهی سازنده در این میان بسیار قابل توجه خواهد بود. رسانه‌ها می‌توانند با ارائه نقطه‌نظراتی کارشناسانه و مقالاتی ارزشمند که متکی به داده‌های متفکرانه باشد در راستای هدایت جامعه گام بردارند، برای نمونه باید در برابر آثاری چون «من سالوادور نیستم» که با هزار دسیسه ممکن از زمان تولید تا اکران و با برنامه‌های هدف‌گذاری‌شده‌ای درصدد جذب مردم و ثبت رویه خطرناک تهی کردن تفکر از جامعه هستند، برخورد شود تا از انباشت الگوی ساخت فیلمفارسی جلوگیری شود؛ آثار مضحکانه‌ای چون «من سالوادور نیستم» که به طور واضحی فاقد فیلمنامه بوده و تنها به اتکای حضور عطاران و آنجل خانم برزیلی(!) به دنبال تصاحب پول به روش بساز و بفروشی هستند. فیلمی که با تمسخر برخی رفتارهای اقشار مومن جامعه و با نمایش وسواسی بودن فردی مذهبی و دلسپاری جوانی در سواحل ریودوژانیرو به دختر برزیلی و انواع ترفندها به دنبال جذب مخاطب از مسیرهایی گمراه‌کننده است. وظیفه رسانه‌های متعهد این است که در عین حمایت از آثار شریف سینمای ایران در برابر اینگونه فیلم‌های مبتذل و فریبنده با ارائه نقدهایی کوبنده بایستند و به دنبال پاسخگویی فیلمساز و تهیه‌کننده و مسؤولان سینمایی باشند.


Page Generated in 0/0096 sec