مرتضی اسماعیلدوست: پیک بهاری خبر از زایش دوباره زمین میدهد و نفسهای حیات، بازگشای خواب سرد زمستانی میشود. در همجواری نو شدن زمین و زمان سراغ مهمترین اتفاقات فرهنگی و هنری سال 1394 به وقت شرعی میرویم و از گوشه حواشی بسیاری که از مهاجرت عدهای بازیگر گمگشته تا بازیچه شدن نقشآفرینان انتخاباتی بود، به متن رخدادها گام مینهیم که هر یک چنان مفصل است که نیاز به نگارش یادداشتها و تحلیلهایی چندجانبه دارد اما در این مجال کوتاه به شکلی چکیدهوار به مهمترین عناصر تشکیلدهنده اتفاقات هنری به معنای ارجحیت و متمایز بودن وقایع میپردازیم. از سویی برای رسیدن به تحلیلی شایسته در این مطلب به آمار و اطلاعاتی دقیق استناد خواهد شد. گفتنی است، مبنای گزارش پیشرو، رخدادهای داخلی بوده و تمرکز اصلی معطوف به هنر هفتم شده است اگرنه میتوان اشارات ظریفی داشت به بیگانگی صحنه تئاتر از اصالت آثار ایرانی، به همریختگی برنامهها در بخش هنرهای تجسمی و بیساز و کار بودن وادی موسیقی که هریک در ردیف قصورات متولیان عرصه فرهنگ و هنر قابل ثبت است. همچنین انتشار کتابهایی غریبه با احوال مردمان متدین ایران زمین را میتوان نشانهای دیگر از کاستیهای موجود در این حوزه برشمرد.
سینمایی با نگاتیو وعدههایی پوشالی!
سینمای سال 94 حاوی مقادیر زیادی نگاتیو وعدهها بود که در نور اتاق هم قابل رویت نشد! از این سینما و اتفاقاتش در سال رو به اتمام، بسیار میتوان نوشت و در تحلیلی واقعی و به دور از تصور آنان که در برنامه هفتگی تلویزیون برای جلوهگری خود، سینما را کفنپوش دیدهها کردند و فراتر از مسؤولان سینمایی که در سخنرانیهایی متعدد، رونق سینما را با روغن چربزبانی بیان داشتند، در پی نگاهی منطقی و دور از احساسگرایی باید وضعیت سینمای 94 را دنبالهای از سینمای دوگانه سال 93 و در چرخهای الاکلنگی از اوج و فرود بدانیم، به نحوی که گاه آثار و اتفاقاتی خوشایند، رنگینکمانی از امید را بر آستان نگاه برافراشتند و گاه ابرهای تیرهای از تصمیماتی غیرکارشناسانه و شتابزده، رخسار یأس را هویدا داشتند. در سالی که آخرین روزهایش را در اسپند انتظار برای ورود بهار طی میکنیم، 2 نیمه متفاوت از شرایط گرگ و میشی حکمفرما بود که این دوگانگی حاوی نتیجهای از عدم وجود ثبات در چرخه مدیریت سینمایی است که باید در مسیری هدفمند و طبق نگاهی استراتژیک رو به افق تعالی باشد.
نیمه اول این میدان همراه با وضعیتی مبهم از مسیری نامشخص بود و مانند همیشه وعده خاص متولیان امر مبنی بر سالی خاص! که در همان ابتدای سال به طور مشخص همراه با وعدههایی همچون بهروزی شبکه نمایش خانگی بود اما تنها تغییر رخ داده در جابهجایی شخص مسؤول رخ داد و هیچ دری از وعدههای رئیس به روی علاقهمندان گشایش نیافت!
استقبال تاریخی از فیلم «محمد رسولالله(ص)»
اگر گذری به فروش سینمایی این سال داشته باشیم باز هم به 2 بخش متمایز ناموفق ابتدایی و موفق در 6 ماهه دوم سال میرسیم اما این تغییر زاویه از شکست به پیروزی نه در راستای گفتههای حجتالله ایوبی مبنی بر رشد روزافزون مخاطبان آثار سینمایی در دوره جدید مدیریتی بلکه به دلیل اکران 2 فیلم مهم در نیمه دوم سال بود به طوری که 5 شهریورماه 94 با اکران سراسری فیلم «محمد رسولالله(ص)» در شهرهای مختلف کشور و با اقبال ارادتمندانه دوستداران آثار ارزشمند هنر هفتم ناگهان ورق برگشت و سینمایی که جز اکران همیشه موفق نوروزی در بقیه ماهها چندان نتوانسته بود عرض اندام کند، با تابش نوری از جادوی سینما که بر مبنای نورانیتی بلندبالا از آسمان معرفت بود، شور و شوقی دلنشین به خود گرفت و اقشار مختلفی از خانوادههای ایرانی حتی آنها که سالیانی دراز به دلیل عدم همجواری غالب سینمای داخلی با نگاهشان، رنگ دیده بر قاب تماشا بسته بودند را راهی سینماها کرد تا رکوردی استثنایی در تاریخ اکران سینمای ایران رقم بخورد. رخدادی که تنها نمیتوان با اعلام گیشه فروش مختومهاش دانست و اقبال قابل توجه مخاطبان از فیلم «محمد رسولالله(ص)» این مهم را نزد مسؤولان فرهنگی و متولیان سینمایی و سینماگران ایرانی گوشزد میکند که مخاطب ایرانی مشتاق تولید آثاری شریف و آسمانی در راستای عصاره هنر یعنی پیوند آدمی با تعالی است و ساخت آثاری دغدغهمند که منقوش به شرافت پاک انسانی و همراه با جاودانگی نورانیت باشد، موجب جذب مخاطب قهرکرده از سینما خواهد شد و مجیدی و گروه سازنده حرفهایاش از «ویتوریو استورارو»ی فیلمبردار تا «اسکات اندرسون» طراح جلوههای ویژه، نشان دادند میتوان رخدادی عظیم را در سینما شکل بخشید. البته برای فیلم «محمد رسولالله(ص)» که مقطعی خاص از دوران کودکی محمد امین را به تصویر درآورده است در این مسیر طولانی، تنگناهایی هم رخ داد به طوری که از زمان نطفه بستن فیلمنامه و با وجودی که هنوز اثر توسط فیلمساز به زایش درنیامده بود، سیاستزدههای وهابی با همراهی مرشدانی متوهم از اهالی جهل حکم به محکومیت اثری نادیده دادند و در ادامه ماجرا فتاوی بیپایه و اساس واهمهیافتگان از تابش حقیقت موجب سنگاندازیهایی در نمایشهای بینالمللی اثر شد اما با این وجود فیلم «محمد رسولالله(ص)» در اولین اکران بینالمللی خود در جشنواره پیر و معتبر مونترال نگاه جهانیان را خیره از عظمت جلوههایش ساخت تا عطر حقیقت بر مشام مخاطبانی غیر مسلمان هم خوش بنشیند و به صفهایی طویل در مونترال کانادا انجامیده و تکرار سانسهای ویژه با درخواست مخاطبان شکل یابد. فیلم در بخش خارج از مسابقه گشایشگر جشنواره شد و از رئیس تا افرادی سرشناس چون فورد کاپولای خالق «پدرخوانده» را به تحسین شاهکار ایرانی واداشت. اما در این میان بودند بیراهماندگانی که استقبال از فیلمی معنوی چون «محمد رسولالله(ص)» را مترادف با برچیده شدن بساط سینمای منحرفانه خود دانسته و سعی کردند با اشکال مختلفی چون نگارش نامه با عنوان جعلی «فیلمسازان مستقل» به رسانههای جهان و جشنوارههای بینالمللی در جهت بایکوت فیلم مجیدی اقدام کنند این در حالی است که فیلم «محمد رسولالله(ص)» اثرات بسیار ارزشمندی برای سینمای ایران همچون رونق چرخه اکران و جذب مخاطبان خاموش سینما به سالنها و ایجاد بستری مناسب برای ساخت آثار در سطح بینالمللی و با همراهی هنرمندان مطرح خارجی و فراهمسازی امکانات قابل توجهی از شهرک سینمایی پیامبر اعظم(ص) در ۵۵ کیلومتری جاده تهران- قم در 220 هکتار مساحت که همراه با دکورهای ماندگاری برای ساخت آثار تاریخی است تا ایجاد سالنهای نیمهکاره و خاکگرفته به مجموعههایی مجهز و آماده برای اکران را به همراه داشته است. برای مثالی در این باب میتوان به راهاندازی تنها سالن سینمای شهر بوکان بعد از 15 سال تعطیلی اشاره داشت که همزمان با اکران فیلم تابناک جهان اسلام چراغش روشن شد. همچنین همراه با گشایش صدای راویان نور بیش از 120 سینما در شهرستانها و 80 سینما در تهران به سیستم نمایش پیشرفته D و سیستم دالبی مجهز شدند. فیلم «محمد رسولالله(ص) با همراهی دلانگیزانه دوستداران در شهرهای مختلف ایران به راهش ادامه داد تا امروز فروشی بالغ بر 18 میلیارد تومان را به دست آورد. بازتاب مهمترین اتفاق فرهنگی و هنری ایران در سال 94 در رسانههای خارجی چنان بود که اخبار تحسینبرانگیزی در اینباره مخابره شد و برای نمونه سایت یاهو با بازتاب گزارش فرانسپرس از نخستین روز اکران فیلم «محمد رسولالله(ص)» که همراه با گفتوگوهایی کوتاه از مردم پس از خروج از سالن سینما بود، از استقبال شورانگیز این اثر خبر داد. این فیلم برجسته بهعنوان نماینده سینمای ایران برای راهیابی به جایزه سالانه اسکار هم انتخاب شد که البته طبق پیشبینیها با وجود رویه سیاسی انتخابگران مورد پسند قرار نگرفت و فیلم هولوکاستی «پسر شائول» در نهایت برنده این معرکه شد!
پرواز فرج از سینمای ایران به آسمان معنا
فرجالله سلحشور را آنها که همنگاه سخن عشق هستند، سالها با زبانی صریح و قلبی بیریا و دلی شفاف به خوبی میشناسند که سینمای دلش بر مدار حقیقت میتپید و از همین زاویه سینمای ایران را شعبهای از صهیونیسم خطاب میکرد! در روزی پهلوگرفته از سکوت زمستان، زبان گویای سینمایی راستین خاموش شد اما حضور دوستان و همدردی برخی اهالی سینما به اشکال مختلف نشان داد هنوز میتوان به انتظار فرج سینما نشست و سراغ سپیدهای از تصویری ناب را گرفت. فرجالله سلحشور در آرامش فیض و دور از هیاهوی زندگان در آستان نوادگان مقدس حریم امامت به رویای خوش جاودانگی دست یافت. سلحشور که دلش سودای فعالیت برای روایتهایی معنوی و داستانهای قرآنی داشت و در این مسیر «ایوب پیامبر» را بر مبنای حکایاتی دینی و «مردان آنجلس» را براساس قصص قرآنی و «یوسف پیامبر» را بر مبنای داستان انسانی پاکدل چون یوسف پیامبر(ع) ساخته بود، برای ساخت اثر فاخر دیگری با نام « حضرت موسی(ع)» هم تلاش بسیاری به خرج داد اما اجل و نبود بودجه این امکان را محقق نکرد. امید است نگاه فوق توسط آیندگان به رشته تحقق متصل شود. سال 94 همراه با فقدان هنرمندان و ادیبان دیگری هم بود؛ از هما روستا تا محمدعلی اینانلو که روحشان آسمان را به زمین ترجیح داد.
اکران تابناک پدیدهای چون «شاهزاده روم»
در روزهایی که خبر اکران فیلم انیمیشن «شاهزاده روم» رسانهای میشد و آن زمان که گفتوگویی را با عوامل این اثر ارزنده شکل دادم، گمان از این اتفاق فرخنده در سینمای همیشه ستارهپسند ایران نمیرفت که کاراکترهای جانیافته با تصاویر متحرک چنان سرانجام خوشایندی بیابند که بسیاری از ستارههای دیروز و امروز را در اکران شکست دهند، چنانکه اثر «کن»ی «ناهید» مبلغ 3 میلیارد و 642 میلیون تومان در گیشه کمتر از «شاهزاده روم» فروخت و فیلمی چون «نقش نگار» با ستارهای زنده چون ناصر ملکمطیعی مبلغ 3 میلیارد و 767 میلیون تومان کمتر از شاهزاده سینمای ایران در سال 94 فروخت. فیلمی که با نگاهی برآمده از داستان تابناک بانوی گرانقدر جهان اسلام و مادر امام عصر(عج) دل دوستداران سینما و ارادتمندان ولی زمین و زمان را ربود و در دنباله استقبال چشمگیر از فیلم «محمد رسولالله(ص)» نشان داد که تولید و توجه به موضوعات ارزشمند دینی و معارف الهی میتواند تحولی عظیم در بدنه سینمای منجمد ایران پدید آورد و از این رو اثر بیادعا و خوشساختی چون «شاهزاده روم»، پدیده سینمای ما در سال 94 بود که در نهایت توانست از آغاز اکران خود در روز دانشآموز تا هفته منتهی به پایان سال به رقم فروش 4،052،000،000 تومان دست یابد و عنوان چهارمین فیلم پرفروش سال را پس از فیلمهای «محمد رسولالله(ص)»، «نهنگ عنبر» و «ایران برگر» به دست آورد. البته با این توضیح که 2 فیلم کمدی بالای جدول با بهرهگیری از چهرهها و دلدادگی در فضایی سخیف راهی متمایز از آثاری شریف چون انیمیشن ساختهشده توسط هادی محمدیان داشتند. از سویی جدا از تثبیت این نکته که سینما توان جذب خانوادههای مذهبی و معتقد را با ساخت آثاری ارزشمدارانه دارد، میتواند موید این نکته هم باشد که سینمای کودک در کنار شرافت و اصیل بودن اثر میتواند برگ برنده دیگری برای دلسپاری مخاطب باشد و در این سالها فروش قابلتوجه آثاری در گونه مغفول کودک و نوجوان این مساله را بارها ثابت کرده است. فیلم «شاهزاده روم» که جدا از اکران موفق داخلی در کشورهای دیگر عربی مانند لبنان و در کشورهای اروپایی چون انگلیس نیز به توجه مخاطبان درآمد، اثری است حکایتگر دغدغههای گروهی که بدون هیاهوهای رسانهای مسیر و مخاطب خود را یافته و تلاش برای ارتقای صنعت انیمیشنسازی در ایران داشتند تا براساس تلاشهایی وافر کمبودها را در نبوغی خلاقانه به تسخیر درآورند. اثری که در طول 15 ماه توسط تیمی حدودا 37 نفره از عوامل فنی و با هزینه نهچندان چشمگیر 2 میلیارد تومانی در صنعت انیمیشنسازی جهان که بخشی از آن توسط مردم علاقهمند به آثار ارزشی جمعآوری شد، نشان داد سینما آنچنان که برخی به اشتباه میپندارند، نه صرف بودجههای آنچنانی است و نه سرهمبندی داستانهایی نیمبند و نه برپایی لوکیشن ابتذال با انواع چهرههای داخلی و خارجی! و میتوان با بهرهمندی از داستانهایی خالص و ارزشمند و روایاتی گوارا و نگاهی شریف حتی با استفاده از نرمافزار و مدلسازی به تصاویری دلربا رسید و ارادتمندان فیلم «شاهزاده روم» با استقبال گسترده از فیلم در چرخه اکران و حمایتهایی همچون عضویت در کمپین تبلیغاتی «دوستداران امام عصر(عج)» تایید این مساله را به ثبت رساندند.
ورود «بادیگارد»ی که تن مسؤولان را لرزاند!
از اکران فیلم «بادیگارد» در جشنواره سیوچهارم فیلم فجر و میان عمده آثار خنثی تا ایام پس از جشنواره، این اثر سینمایی و زبان صریح فیلمسازش، تن مسؤولان سینمایی را لرزاند تا به دنبال سدی برابر پیشروی اثر و سازندهاش باشند که واضحترین نمونه در تایید این مساله زمانی بود که کاندیداهای بخشهای مختلف جشنواره اعلام شد و «بادیگارد» حاتمیکیا در آن جایی نداشت! اما فیلمساز متعهد سینمای دفاعمقدس بیتوجه در روز پرواز سیمرغها با نگاهی تیزبین و جسارتی به شفافیت راویان فتح به انتقاد از سوءمدیریت در سازمان سینمایی و ناکارآمدی وزارتخانه ارشاد و فاصله اولویتهای دولت یازدهم از مساله فرهنگ و هنر پرداخت و نوک تیز انتقادات را به سمت هرم اجرایی برده و در همان کاخ جشنواره فریاد زد: «نه به ایوبی کار دارم نه جنتی بلکه خطابم به روحانی است». رگهای گرفتهشده فرهنگ، دیدهبان همیشگی سینمای متعهدانه ایران را به واکنش
وا داشت تا با لهجهای صریح همچون شخصیت شهید وصالی در «چ» و جسارتی به بلندای حاج کاظم «آژانس شیشهای» به مسؤولان خوابزده فرهنگ و هنر بتازد و واهمه به چهره کسانی بیفکند که از نظرش «مستاجر سینما» هستند!
حاتمیکیا اعلام حدیث نفس خود را در ساخت «بادیگارد» دانسته که در پی تمایز میان بادیگار و محافظ است و عنوان داشت: «از محافظ بودن تا بادیگارد شدن، حدیث خونین نسل ما است» نسلی که همچنان و همیشه خود را سرباز صادق نظام میداند و نگاهی که امروز در چشمان خسته اما روح بیدار «حاج حیدر»ها جاری است. از این رو فیلمساز متعهد سینمای دفاعمقدس رسالت خود را در بیان دردها دانسته و با زبانی متعهدانه رو به متولیان عرصه فرهنگ و هنر گفت: «برای این آقایان متأسفم که با کلمات بازی میکنند و با زبان دیپلماسی و وزارت امور خارجه حرف میزنند نه زبان فرهنگ!» 2 روزی است که «بادیگارد» جانیافته از نگاه حاتمیکیا به اکران سینماها درآمده و به انتظار دیدگان اهالی مشتاق به سینمای در جستوجوی «مساله» است؛ فیلمی ساختهشده توسط حاتمیکیایی که خود و آثارش را اینگونه معرفی میکند: «گفتمان فیلمهای من همچنان پاسداری از نظام، انقلاب، نهضت، شیعه، آرمان و... است. هرکس تناسبی با این حرفها دارد بسم الله».